📖 #گزیدهِ_ڪتاب
امروز یار مہربان ابوطالب را از دست دادم بعد از عمو هیچ ڪس بہ اندازه او مہربان و خیرخواهم نبود. فاطمہ مادرم بود یڪ روز برایش از قیامت گفتم از برهنہ محشور خلایق، تنش لرزید گفت: واے از این رسوایی. ضامنش شدم، خدا ملبس محشورش ڪند. از فشار قبر گفتم؛ گفت: واے از ناتوانی. پیراهنم را لباسش ڪردم تا عذاب نبیند. در گوشش تلقین خواندم. نڪیر و منڪر وقتے آمدند از خدایش پرسیدند و از پیغمبرش. درست جواب داد وقتی از امامش پرسیدند بہ لڪنت افتاد. در گوشش خواندم:
- پسرٺ پسرٺ پسرٺ!
#آزاده_اسڪندرے
#روزشمارغدیر
🍃 @Hadise_love84