#دݪ_ݩـــــــگار 🔻گاهـــــی پای دردِ دلِ خودت بنشین... علاقه هایت را مرور ڪن، ببین چگونه شد و چه بر سرت آمد ڪه تو راست راست راه میروی و از شوق لقاء خُـدا جان نمیدهی؟! گاهـی ڪه پای سجاده ات مینشینی برای خودت یڪ تسبیح ذڪر بگو، شاید دلت بیدار شود از خوابها و رؤیاهای ناتمام. گاهـی به خودت بگو فقط قانون جاذبه نیست ڪه سیب ممنوعه را بر سرت آوار میڪند. گاهــی همین وسوسه های بی موقع، ڪار قانون جاذبه را میڪنند. حالا باید در هبوطی غم انگیز آن دوردستها بنشینی و حسرت بهشتی را بخوری ڪه چندی پیش در ڪنارِ خُـدایت داشتی! اڪنون نه توانستی از آن میوه ممنوعه تناول ڪنی و هم اینڪه جوار خدا را نیز از ڪف داده ای... چه بار عظیمی را به دوش میڪشی و اگر نبود اشڪ بر "حُـسـین " چه خاڪی میشد بر سر ڪرد! تا یادم هست حسرت ڪار من بوده و سوزانندگی عشـق قسمت و روزی ام... به یاد ندارم مدفنی برای عشـق درست ڪرده باشم اما هر بار روزگار مشتی نمڪ، بر زخمهای ڪهنه می پاشد و میرود داغی از این سِتُرگ تر نیست. بغض ڪرده و یڪجا بر سر سجاده ات ڪِز ڪرده ای و هر بار با خاطره ای زمین میخوری و هـــیــچ... ڪاش با همین توبه های خودمانی برمیگشتیم به همان بهشت و دیگر امتحان نمیشدیم...💔 🍃 @Hadise_love84

❣ #دݪ_ݩـــــــگار 🔻در عاشقـــــی تو قبله گاهِ همه دلهایی ارباب! چه خوب اربابی میڪنی و با اینڪه گنهڪاریم دستِ نوازش میڪشی... این شبها و روزها حرفی در سرم دائما در چرخش است! میگفت: ڪشتیِ حُسین در انتظار نمی ماند! بلڪه به دنبالِ تمامِ جامانده ها میرود... یعنی یادت هم ڪه نباشد حواست پرتِ شلوغیهایِ دنیا هم شده باشد باز به دنبالت می آید و خود را میانِ لحظه هایَت جا میدهد! " یا قدیمَ الاحسان " اربابا... صدایَت میزنم! ای ڪه " و عادتڪُم الاحسانی " ات زبانزدِ عالمیست و ای ڪه، گنڪار میخری و بی آبرویی سخت بی ڪس را آبرو میدهے... نه. . . آبرو میشوی و چه اربابی ! صدایت میزنم آقا من از دستِ دلِ به گناه هایِ طولانی نشسته ام خسته ام... عجیب خسته ای ڪه اگر تو به دادم نرسی تمام میشوم! دریاب گدایَـــــت را ... ▪️خواستم از تـــــو نویسم ڪه قلم درد گرفت ... 💔 ✔️ @Hadise_love84

#دݪ_ݩـــــــگار 🔻شـــهادت برای ما رویا نیست، آرزو نیست، خیال نیست، حتی هـــــدف هم نیست شهادت آرمانی است ڪه زنده بودنمان را جـهادی میڪند و حدِ خواسته هایمان را آسمـــانی. آرمانِ ما ڪه شهادت باشد به واقعیتمان رنگِ فداڪاری میدهد ... 🍂 @Hadise_love84

#دݪ_ݩـــــــگار 🔻اکثر روضه های شب شهادت امام حسن مجتبی، گریز ب کربلا و بانو رباب و روضه غریبی امام حسن و خیانت جعـده ست!!! امشب میطلبه چند خطی در وصف این بانوی عالمه بنگارم؛ 🔺دوران کودکی با اسمم در گیر بودم! میخواستم معنا و مفهوم اسممو بدونم هر دفعه ک جویا میشدم، پاسخ تکراری، "نام همسـر امام حسین علیه السلام و مادر حضرت علی اصغر!!!" این جوابی نبود ک من میخواستم! کسی بهـم نگفت: بانو شاعـر بوده، هنرمند بوده... از خانواده ی اهل ادب بودنش؛ چیزی نگفتن میشنیدم بین روضه ها؛ عروس علی! خب، جعده ملعونه هم عروس علی وفاطمه است!!! کاش حداقل کسی پاسخ این سوال را میداد؛ چرا امام زمانش، خانه ای که ایشان در آن حضـور داشت را دوست میداشت؟!! از باوفا بودنش... از اینکه یکسال بعد فاجعـه کربلا زیر سایه نرفت تا...😔 #کسی_چیزی_نگفت ای کاش زودتر از اینا میشناختمت بانوجان، حال که جرعه ای از معرفتت را نوشیده ام؛ #دوستدارم_مثل_تو_باشم_بانـو ✔️ @Hadise_love84

#دݪ_ݩــگار 🔸و من تویی هستم که نیستی؛ با قلبـم خوشبختی ات را آرزو میکنم و با نفس هایم برات سالی پر از خیر و برکت خواستارم... ببینی یا نبینی؛ بدانی یا ندانی مهم نیست... مهم این است که بیادت بودم... 🔹چه شیرین و دلنشین است، ندانی و برات دعا کنن و نبینی و... این محبت های به ظاهر کوچک را از هم دریغ نکنیم🙏 فروردین را کوچه به کوچه میگردم به دنبالت تا تو را از این بهار عاشقانه عیدی بگیرم‌... ❣ @Hadise_love84

#دݪ_ݩــگار " لِایِّ الاُمُورِ اِلیڪَ اَشڪُوا وَلِما مِنها اَضِجُّ وَابڪی" 🔻همیشه سخت بوده و هست... گاهی صبر ڪردن میشود درد آورترین لحظاتِ زندگی یڪ آدم، گاهی ظرف و‌اندازه قلب انسان طاقت این حجم سختی را ندارد... گاهی دل میشڪند، آدم ڪم می آورد، انتظار و چشم به راه بودن گاهی از خود مصیبت هم دشوار تر می شود. برای ڪسی ڪه به انتظار نشسته دنیا میشود جهنمی ڪه از درون می سوزاند و رخ نشان نمی دهد... گاهی در میان این حجم ناامیدی خدا هم دستان انسان را در ڪوره راه های بی پناهی رها می ڪند، رها می ڪند ڪه بشڪند انسان را، ڪه ویران ڪند خواسته های دل را... روزهایی می رسد ڪه آدم احساس می ڪند به انتها می رسد، ڪه دل آنقدر می سوزد ڪه بزرگی حرمت اشڪ های انسان هم یارای آرام ڪردنش را ندارد... گاهی صـــــبر بر ابتلاء و امتحان های خدا میشود محال ترین اتفاق زندگی ما آدم ها... گاهی هم ظرف دلمان پر می شود و بندبند وجودمان‌ غرق شڪایت می شود... گاهی هم ترس برمان می دارد ڪه بریزد، بریزد آبروی نداشته یِ مان و آنچه ڪه اسمش را گذاشته ایم " ایمان " بریزد و ما بمانیم و یڪ دنیایِ ترسِ از نداشتنت خُــــدااا... 🍃 @Hadise_love84

#دݪ_ݩــگار 🔻ماه رمضون باشه و روی تراس خونه باغ، سـوز ســرد خاطره ها تا مغـز استخــونم حس مےشه... براے سحـرها، ساعت مخصوص خودشو ڪوڪ میڪرد... گاهے هـم با صوت خوش تلاوت قرآنش بیـدار مےشدیم. گاهے چند بار میومد بالا سرمون، صـدا میزد تا بیدار بشیم... گاهے هـم بوے سالاد شیزارے ڪه در حال درست ڪردنش بود به مشاممون مےرسید و... یادمه یبار انار دون کرده بود داخل سالاد... "در آشپزی تبحـر خاصے داشت، تنوع مےداد..." مِن مِن ما رو دید..! پرسید: شما دوست ندارین؟ انقـدر علاقه بینمون بود ڪه با عشـق هر چیزی ڪه با دستان پینه بسته اش درست مےڪرد رو امتحان ڪنیــم😔 این شبا براے من تداعے خاطرات گذشته ست... گذشته اے ڪه یادش منو... فڪر نمےڪردم انقدر جون سخت باشم، بعـد رفتنت...😔 دݪــم گریه مےخـواد، همیݩ!!! 🔸اَللهُــمَّ اَدخِݪ عَݪۍ اَهݪِ القُبوُرِالسُّـروُرَ #بیادعزیزان_سفــرڪرده #امام_وشهــدا #بالاخص« #پـدرشاگردشهـدا» #صلــوات 🍃 @Hadise_love84

#دݪ_ݩــگار 🔻دلداده اش شده بود... بارِ امانتِ اسلام را دوشادوش خـدیجه توانسته بود به مقصد برساند! و حالا خدیجه بارِ سفر بسته بود و مےبایست دنیای بعد از او را با تمامِ سـختی هایش به تلخی تجربه ڪند! اندوهِ بی خدیجه ماندن، رسالت دیگری بود بر شانه های سِتُرگش... یادش میامد آن روزی را ڪه زنان خدیجه را ملامت مےڪردند، خدیجه با حوصله زخم زبان هایشان را مےشنید، اما با او ڪه روبرو مےشد در دل های عاشــقِ هردویِ شان قند آب مےشد! خـدیجه در دلش بر همه عالم مباهات مےڪرد . اصلا خودش ڪسی را فرستاده بود تا برای زوجیت با امینش با محمــدِامینش پیش قدم شود! و محمــدِامینش حالا در بستر خاڪ دلبرش را مانند رودی زلال روانه مےڪند. خدیجه در هرڪجا ڪه باشد، آبادانی و رشد هم خواهد بود. خدیجه بهشت را نیز پررونق مےڪرد با رفتنش و محمـدِامینش در سـوگِ او تنهـاست تنـــــهـایِ تنهـا... #سیده‌نساء‌القریش ✔️ @Hadise_love84