هدایت شده از (الشفاء)مرکزطب وعلوم اسلامی
@Alshefaa_ir ☀️
🔴 #رفع_اختلاف_زن_و_شوهر
💠 از #امام_رضا علیهالسلام روایت شده: برای رفع اختلافات در زندگی و ایجاد #همدلی و مهربانی میان #همسران هزار و یک مرتبه این اسم ( #یاوَدُود ) را بر #مویز یا #خوراکى دیگر با نیّت خالص و توجّه بخواند و مرد و زن هر دو از آن بخورند.
📙 خواصّ آیات قرآن کریم ص۷۷
✨✨✨✨✨
✅موسسه تحقیقات طب اسلامی الشفاء
eitaa.com/joinchat/1531445248C738e6059a9
هدایت شده از تبیان
#همسران
چند روایت عاشقانه از همسرداری علامه حسنزاده آملی(ره)
🔸علامه، مهربان بود و خانوادهدوست. با این همه مشغلهی درس و تحقیق، اما برای اهل و عیالش کم نمیذاشت.
🔸نسبت به ادای حقوق همسر تا سرحد وسواس حساس بود همونطور که به نماز اول وقت.
🔸یکبار پیش خودش فکر کرده بود شاید جایی حق همسرش رو درست رعایت نکرده. رفته بود و ازش حلالیت طلبیده بود؛ گفته بود: میترسم پیش خدا مسئول باشم.
❤️ به بچهها سپرده بود: در احترام به مادرتون سنگِ تمام بذارید! و خودش اینطور بود پیش و بیشتر از همه؛ هم به خاطر مقام همسری و هم به خاطر سیادت.
❤️گاهی که روزگار بهش سخت میگرفت و از پیدا کردن خونه مستاجری درمونده میشد، همسرش رو پیش خدا واسطه میکرد که:
گر حسن زادهات گنهکار است کاین چنین رنج را سزاوار است
رحم بر طفل شیرخوارش کن! یا به مامان دل فَگارش کن!
❤️این اواخر حاجیه خانم در بستر بیماری افتاد و پایش به اطاق عمل باز شد، چند بار. علامه که در قم بود و فارغ از غوغای جهان بر کرسی درس و تحقیق تکیه داشت، به هم ریخت. طاقت نیاورد خودش رو از قم به پای تخت بیمارستان رسوند و با صداقتی که بوی تواضع داشت گفت: من تا الان فکر میکردم نویسندهی این کتابها منم و حال آنکه از وقتی تو در بستر افتادی، نرسیدهام حتی یک سطر بنویسم؛ اینقدر که حواسم پیش توست...
❤️و این عشق و دلدادگی همچنان ادامه داشت تا حدود نیم قرن که پیک مرگ بین این دو یار همراه فاصله انداخت.
😔 همینطور که جسم بیجان همسر رو به آغوش خاک میسپرد، اشک میریخت و زمزمهکنان میگفت: خدایا! گواه باش که من از او راضیام، تو هم راضی باش!
❤️ حالا حاجیه خانم به دیدار دلدار رفته بود و علامه طاقت نداشت خانه رو خالی از وجودِ پرمهرش ببینه، همونجا دفنش کرد و اطاقش رو بیتالرّحمه نامید. میگفت تا زندهام میخواهم خدمتش کنم.
❤️عکسش رو هم گذاشت روی میز کارش، و هر وقت خسته میشد و چشمش به خواب مینشست، بانو رو به یاد میاورد که سینی چایبهدست در درگاه در ایستاده و میخندد، به یاد آن روزهای شیرین با او حرف میزد و به روحش سلام و فاتحه میفرستاد.
@TebyanOnline