eitaa logo
حیدࢪیوݩ:)!.🌱
111 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
176 فایل
『﷽』 ڪاݩاݪ وقف امیࢪمون حضرت علے«؏»میباشد!. ••• کپۍ=بـٰاذکࢪیک‌صلوات‌وآروزی‌شهادت‌براے خادماݩِ‌ڪاݩاݪ.. :)🌱 ••• درخدمتم:) @sarbaz_s_110
مشاهده در ایتا
دانلود
Reza Narimani - Manam Byad Beram (UpMusic).mp3
زمان: حجم: 8.14M
حسین آقام حسین آقام حسین آقام.....😞💔 منم باید برم،آره برم سرم بره😭
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze - shabe 4 ramezan 1401 - motiee.mp3
زمان: حجم: 3.52M
سوزناک 🍃روضه امام حسین(ع) 🍃آن تندباد تیر بگو با تنت چه کرد؟ 🎤حاج 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز
@MaddahionlinYEKNET.IR - roze - shabe 4 ramezan 1401 - rasouli.mp3
زمان: حجم: 3.5M
🌷 سوزناک 🍃روضه حضرت زهرا(س) 🍃گل همیشه غریبم هوایتان کرده است 🎤حاج 👌بسیار دلنشین
@Maddahionlin1_1327328215.mp3
زمان: حجم: 19.73M
🍃تشنه‌ام آب در این مشک ندارم چه کنم 🍃آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم 🎤حاج بسیار دلنشین
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمد باقر علیه‌السلام دارد جگرِ پاره‌یِ من می‌سوزد این آخرِ روضه سینه‌زن می‌سوزد با چشمِ خودم خدا تماشا کردم تا لحظه‌یِ دست‌وپا زدن می‌سوزد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی شهادت امام محمّد باقر علیه السلام ده سال مِنا از غمِ تو آه کشید می‌گفت به کودکی چه غمها که ندید از دور نگاهِ او به گودال افتاد اِی وای حسین خنجری سخت برید
@babolharam_net14000426eheyat-kermanshahi-roze3.mp3
زمان: حجم: 1.28M
و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام به نفس حاج امیر کرمانشاهی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اومد خونه ی آقا امام باقر علیه السلام، آقا فرمود: اهلِ کجایی؟ گفت: آقا اهلِ کوفه ام. از کجایِ کوفه اومدی؟ گفت: از قبیله ی بنی اسد، تا اسمِ بنی اسد رو آقا شنید، دیدن رنگِ صورتِ آقا برگشت... اما چون مهمان داشت فوری آقا حرف رو عوض کرد، فرمود: خدا رحمت کنه حبیب بن مظاهر رو... بعد از اینکه مهمان رفت، اصحاب خاص اومدن دورِ آقا، گفتن: آقا! چی شد تا گفت: از قبیله ی بنی اسدم رنگ چهره ی شما عوض شد؟ فرمود: آخه تا اسمِ بنی اسد اومد یادِ حرمله افتادم، نمی دونید حرمله کربلا با دلِ ما چه کرد... یا امام باقر! شما فقط شنیدی اسمِ قبیله ی حرمله رو بهم ریختی، اما من یه آقازاده میشناسم، تو کوچه می رفت اون دوتا ملعون رو میدید، مسجد می رفت او دوتا رو می دید، قنفذ رو می دید، مغیره رو میدید، هی زیر لب می گفت: ای وای مادرم! اما یا امام حسن! شما هم همیشگی این ملعون ها رو نمی دیدید، بعضاً چشمتون می افتاد، مرد کجا، زن کجا؟ اینکه بخوای چهل روز با یه عده بی حیا، نمک به حروم، حروم زاده، همسفر بشی، دلا بسوزه برا خواهرِ شما زینبِ کبری...* رسید وقتِ سفر سر به زیر شد زینب حسین! چشمِ تو روشن، اسیر شد زینب ↫