#امام_رضا_ع_شهادت
میتوان دید ز چشمانِ ترش...
چقدَر درد گرفته جگرش
خبر رفتن خود را آورد...
با عبایی که کشیده به سرش
صورتش خاکی خاکی شده بود
بس که افتاد میان گذرش
وسط حجره به خود میپیچید
غرق تب بود تن محتضرش
تشنه لب بود و میافتاد مدام
عکس گودال میان نظرش
او مگر گل پسر فاطمه نیست؟
پس چرا نیست کسی دوروبرش؟!
قبل از آنیکه کسی برخیزد...
به مدینه برساند خبرش...
با سر و پای برهنه حالا
پشت در آمده گریان پسرش
رسم این است پسر وقت وداع
مینشیند به کنار پدرش
سر اورا به بغل میگیرد
تا بیاید نفس مختصرش
جدّش اما به سر جسم علی
آنقدر سوخت که خم شد کمرش
هفت دفعه ولدی گفت ولی...
غیر خس خس نرسید از ثمرش
یک عبا بود و هزاران اکبر
کربلا پُرشده بود از اثرش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی زِ گناهم بده
شاه پناهم بده
«شاه پناهم بده ،خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»
دامن آلوده و بار گناه آورده ام
گر چه آهی در بساطم نیست آه آورده ام
هر که بودم هر که هستم بر کسی مربوط نیست
برامام مهربان خود پناه آورده ام
ای حرمت ملجا درماندگان
دورمران از درو راهم بده
شاه پناهم بده
«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
درشب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
شاه پناهم بده
«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»
آمدم ای شاه سلامت کنم
عرضارادت به مقامت کنم
آنچه که دارم تو رساندی به من
هیچ ندارم که به نامت کنم
«شاه پناهم بده خسته ی راه آمدم
آه نگاهم مکن غرق گناه آمدم»
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
پاره ی جان
پاره ی جان مصطفی پاره جگرشدای خدا
واویلتا واویلتا واغربتا واغربتا
مرغ دل اهل ولا، درسینه پرپر می زند
هرکس که بینم ازغمش، برسینه وسر می زند
افتاده زین داغ گران زلزله برارض وسما
واویلتا واویلتا واغربتا واغربتا
یا فاطمه بار دگر ، کن جامه ی نیلی به من
کز داغ یاس باغ تو ، گشته جهان بیت الحزن
پرپر شده یاسی دگر ازگلشن آل عبا
واویلتا واویلتا واغربتا واغربتا
شام غریبان رضا، جن وملک ناله کند
گه گریه براو گه فغان ،برگل نه ساله کند
اشک جوادش می زند آتش به جان ماسوا
واویلتا واویلتا واغربتا واغربتا
#سید_هاشم_وفایی
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
﷽
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
درون حجره ی غربت، خدا خدا می کرد
کسی که عقده ی دل را به مرگ وا می کرد
شراره را نتوان با شراره کرد خموش
به غیر زهر که او را ز غم رها می کرد
رضا که هر نفسی داشت درد تازه تری
به زهر شعله برانگیز، مرحبا می کرد
نماز عید چه آورد بر سرش؟ که مدام
مثال فاطمه بر مرگ خود دعا می کرد
نیافت ساحل امنی به غیر موج خطر
میان لجّه ی غم هرچه دست و پا می کرد
چه جای زهر هلال؟ که بر شهادت او
غم مصاحبت قاتل، اکتفا می کرد
غریب و تشنه و تنها، بدن کبود از زهر
فتاده بود و به اجدادش اقتدا می کرد
چو شخص مار گزیده به خویش می پیچید
چه زهر بوده و با جان او چها می کرد!
به هر نگاه که می بست و می گشود از درد
جواد، نور دل خویش را صدا میکرد
حدیث غربتش این بس که پای تابوتش
دویده قاتل و گریان، رضا رضا می کرد
خوشا شبی که "مويد" به یاد غربت او
به اشک و زمزمه ی خود عزا به پا می کرد
مرحوم #استاد_سید_رضا_موید
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
اين جا رهِ اميدِ كسی سد نمیشود
كس نا اميد از حرمت رد نمیشود
اين جا دعا به مرز اجابت رسيده است
راه دعای اهل دعا سد نمیشود
مهمان اين حريم بهشتی، بهشتی است
حال كسی كه با تو بود، بد نمیشود
هردل دخيل عشق نبندد بر اين ضريح_
دراين حرم، كبوتر گنبد نمیشود
بين همه ز رأفت تو صحبت است و كس
مانند تو به مهر، زبانزد نمیشود
ای انعكاس مهر! چنان تو كسی دگر
آئينهدار خُلق محمّد نمیشود
حسرت بَرَد كسي كه به چندين بهار عمر
بهر زيارت تـو مقيّد نمیشود
هركس رسيده است بهجایی، ز لطف توست
بي التفات تو كه مؤيَّد نمیشود
بی بهره از ولايتِ تو، روز رستخيز
مستوجب عنايت ايزد نمیشود
بسيار رفته است «وفایی» سفـر؛ ولی
جائي دگر بهخوبی مشهد نمیشود
✍ #سیدهاشم_وفایی
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
شعرمناجاتی و زیارتی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
باز بارانی است چشمانم
دارم اذن دخول می خوانم
گم شدم ، خسته ام ، پریشانم
به جوادت قسم پشیمانم
بی پناهم مرا پناه بده
به دلم سوز واشک وآه بده
ای رئوف همیشه خوب ، سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هرکه رویت ندید،شد ناکام
کاش قلب مرا تکان بدهی
دیگر این بار رخ نشان بدهی
از همه غیر تو بُریدم من
خویش را تا حرم کشیدم من
گرچه رویِ تورا ندیدم من
طعم آغوشِ تو چشیدم من
آبرو رفته را خریدی تو
دست،رویِ سرم کشیدی تو
این رئوفی که میشناسم من
رَد نکرده ز خانه اش دشمن
پسرِ فاطمه است پس حتما
به قسم نیست احتیاج اصلا
دردهامان دواشود اینجا
گِرِهِ کور واشود اینجا
تو گنهکار را عوض کردی
دلِ بیمار را عوض کردی
هر گرفتار را عوض کردی
آخرِ کار را عوض کردی
راهم از حادثه به تو افتاد
عوضم کن تورا بجان جواد
شاهِ گنبد طلا،امام رضا
جلوه های خدا ، امام رضا
بقیع و سامرا، امام رضا
نجف وکربلا ، امام رضا
صاحبِ سرزمین ایرانی
تو برای همیشه سلطانی
قبلة نور حضرت خورشید
نورِ حیدر زصحنِ تو تابید
هر شب از گنبد تو بی تردید
میشود جلوة نجف را دید
در حریمِ تو زائرِ نجفم
با سلامی مسافرِ نجفم
صحن هایت بهشت این دنیاست
چون حریم تو جنت الزهراست
کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست
چون نسیمش نسیمِ کرببلاست
درحرم هرغروب ،بی تابم
یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور وبرت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی زکوچه بال وپرت
سرِ پا بودی وزمین خوردی
ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یادِ گودالِ کربلا هستی
کِی گرفتار عده ای مستی
بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد
جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هرطرف میبُرد
گُل لبهاش با لگد پژمُرد
نیزه داری گلویِ او آزُرد
عده ای صبر ِ خواهرش بُردند
دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد
وقت دیدار، نیمة شب شد
از حسینی که نامرتب شد
حنجری پاره سهم زینب شد
چه حسینی مرمل بدماء
چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر
نیمه شب خواهرآمد و مادر
دوزنِ مو سپید ویک پیکر
وانمودند تا زسر معجر
ناگهان ساربان زراه آمد
بهرِ غارت به قتلگاه آمد
#امام_رضا
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
#امام_رضا_علیه_السلام
◾️آمدن حضرت جواد الأئمه علیهالسلام بر بالین پدر ...
اباصلت گوید:
وقتی که امام رضا علیهالسلام وارد خانه شدند و به من فرمودند تا درب خانه را ببندم؛ و من همین کار را کردم.
و مَکَثْتُ وَاقِفاً فِی صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً
▪️ سپس با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا علیهالسلام
▪️در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد.
فَبَادَرْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ مِنْ أَیْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ
▪️پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!!
فَقَالَ الَّذِی جَاءَ بِی مِنَ الْمَدِینَةِ فِی هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِی أَدْخَلَنِی الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ
▪️فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده است.
فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لِی أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ
▪️گفتم: شما کیستید؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم،
ثُمَّ مَضَی نَحْوَ أَبِیهِ علیه السلام فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِی بِالدُّخُولِ مَعَهُ
▪️و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیهالسلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیهالسّلام به او افتاد، از جای خود تکانی خوردند و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانیاش را بوسید.
ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️سپس او را به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلامُ پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
📚عیون اخبارالرضا علیهالسلام ج۲ ص۲۴۳
#امام_رضا_علیه_السلام
◾️فرش حجره را جمع کن تا مثل جدّ غریبم بر روی خاکها جان بدهم...
در نقلی آمده است:
وقتی که امام جواد علیهالسلام به بالین پدر رسیدند و سر او را به دامن گرفتند، امام رضا علیهالسلام به پسرشان فرمودند:
بُنَیَّ! إنزَعِ الفِراشَ مِن تَحتی
▪️ای پسرم! این فرش را از زیر پایم جمع کن.
🩸امام جواد علیهالسلام عرضه داشتند:
لِمَ یا أبَه؟
▪️چرا این پدرجانم ؟!
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
أُحِبُّ أنْ أقضِیَ عَلَی وَجهِ التُّرابِ کمٰا قَضٰی جَدّیَ الحُسین علیهالسلام
▪️دوست دارم همانگونه که جدّم حسین علیهالسّلام بر روی خاک جان داد، من هم بر روی خاک جان دهم.
📚 العبرة الساکتة ج٢ ص۵۱۴
📚الطریق،کاشی،ج۳ص۵۴
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پسر دوازده ساله اصفهانی که در روزهای اخیر فیلم عرض ارادتش به ساحت امام حسین علیه السلام منتشرشده بود به آرزویش رسید.
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
#حضرت_زهرا
#هجوم_به_بیت_وحی
دم میدم موقع سینه زنیه
روضه ی فاطمه ناگفتنیه
بچه ها بلند بلند گریه کنید
به خدا مادرمون رفتنیه
مرد میدونیم ولی گریه کنیم
همه بی معطلی گریه کنیم
بیشتر از فاطمه این روزا باید
به حال و روز علی گریه کنیم
مردم مدینه اکثرا بدن
دست رد به سینه ی علی زدن
بسکه بُردن علی دیدنی بود
خیلیا برا تماشا اومدن
من خودم فدای اشک چشماتون
خدا پشت و پناه مادراتون
بچه سیدا منو حلال کنین
روضه ناموسی میخونم براتون
اومدن به هر دلیلی بزنن
گل یاسو رنگ نیلی بزنن
فکرشو بکن چهل تا بی حیا
توو کوچه زنت رو سیلی بزنن
تو برو بیا میزد فاطمه رو
خیلی بی هوا میزد فاطمه رو
علی حق داره بمیره به خدا
یه غلام سیاه میزد فاطمه رو
خیلی بی عاطفه هستن به خدا
راهشو توو کوچه بستن به خدا
توی لفافه میگم غیرتیا
بار شیشه شو شکستن به خدا
علیرضا خاکساری
https://eitaa.com/HajAbasVaezii
۲۵ شهریور ۱۴۰۲