#وقتبزاریدبخونید💚
#رقیهخاتون³¹⁵
یبندهخداییدخترکوچیکداشتدخترش مریضبود
بچهاشفلجبود🙃
همهبهشگفتننبرشاونجا!
گفت:نه!میبرماونجاخودحضرت رقیه(س)شفاشمیده
دخترشوبردشدمشقحرمبیبی،
خادمهایحرممیگفتنهرروزبچهبهبغلمیومد زیارتبعدچندروزیهومیبیننداومدهامابچه باهاش نیست:)!
باباههشروعمیکنهبهدادزدن
دادمیزنهمیگه:
کیگفتهتوجوابمیدی:)...!
کیگفتهتوشفامیدی:)...!
منپاشدماومدمحرمتهمهگفتننبرشگفتمنه! رقیه(س)دخترموشفامیده:)...!
الانبلیطگرفتمامروزدارمبرمیگردم،آخهباچه روییبرگردم؟!💔
__
برگشتهتل
دیددخترشدارهدوراتاقمیدوهوگریهمیکنه
بچهایکهفلجبودههااا!!!
دخترهبهباباشمیگه:چرامنوولکردی رفتی؟!!
باباههمیگه:توچطورمیتونیراهبریعزیزبابا؟
دخترشمیگه:توکهرفتیتنهاشدمترسیدم
خیلیگریهکردمیهویهدخترکوچولواومد
گفت:چیشده؟
گفتم:بابامرفتهتنهاممیترسم
گفت:باباتالانمیادبیاتااونموقعباهمبازیکنیم
گفتم:منفلجمنمیتونم
گفت:عیبیندارهبیا
یهودیدممیتونمراهبرمباهمکلیبازیکردیم🥺
قبل اینکه تو بیای
گفت:باباتدارهمیادمندیگهمیرم
ولیبهباباتبگودیگهسرمدادنزنه❤️🩹
کسیسربچهیتیمدادنمیزنه:)))!
#خاطرهشیرین