📌حکم برخورد با بازرس خاطی
علی بن اصمع از سوی امیرمؤمنان #علی(ع) به عنوان ناظر و #بازرس_بازار #بصره انتخاب شد، اما وی #خیانت کرد. بعد از احراز خیانتش، امام دستور داد تا انگشتانش بریده شد.
📚سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء، ص163.
اینم سیره امام معصوم برای برخورد دولت با مفسدان و بازرسان خطا کار. #نظارت بر #بازار را جدی بگیرید.
👇👇
🌻 @HajQasim201
📌مرگ یه زن بهانه بود تا بنی امیه مکر کنند!!!
در جلسه ای عمرو بن عاص به عائشه گفت:
آرزو داشتم كه تو در جنگ #جمل کشته می شدی! #عائشه گفت:
اى بى پدر براى چه اینگونه سخن می گویی؟!
ابن عاص گفت:
چون تو بخاطر هدف خودت كشته شده و به بهشت میرفتى!!! و من #مرگ تو را بزرگترين دلیل برای رسوائى و سرزنش عليه #علىّ(ع) قرار میدادم!!!
📚طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص165؛
📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص322.
آدم ایمان میاره به امیرمومنان #علی(ع) که چرا با عایشه برخورد نکرد.
یادمان نرود که تاریخ تکرار می شود. یه روز #عایشه و یه روز مهسا...
در جهت بصیرت افزایی برای همه ارسال کنیم.
👇👇
🌻 @HajQasim201
📌پاسخی تاریخی به حامیان #آشوبگران قاتل
هنگامی که امیرمؤمنان #علی(ع) به نبرد با #خوارج پرداخت، دو قبیله غنی و باهله از ساکنان #کوفه در غیاب امام به فتنه و آشوب دستزده و از خدا میخواستند تا خوارج پیروز میدان باشد. آن حضرت، اگرچه به پند و اندرز آنان نیز پرداخت، اما وقتی که سرپیچی کردند، به نماینده خود هانی بن هوذه نوشت:
«آنان را از شهر بیرون کن و با تبعید دسته جمعی، #انتظامات_شهر را حفظ کن.»
📚ثقفی، الغارات، ج1، ص18- 17.
👇👇
🌻 @HajQasim201
💎برخورد با #لاکچری_ها....
امیرمؤمنان #علی(ع) شنید که فرماندار منصوب ایشان در #بصره به نام #عثمانبنحنیف، به مهمانی یکی از #ثروتمندان بصره رفته است. پس برای او نامهای نوشت:
خبر رسيده كه تو را به میهمانی فراخواندهاند و تو نيز بهآنجا شتافتهاى و سفرهاى رنگين برايت افكندهاند. هرگز نمىپنداشتم كه تو دعوت مردمى را اجابت كنى كه بينوايان را از خود مىرانند و توانگران را بر سفره مىنشانند.
به خدا سوگند،
من از دنياى شما مالی پسانداز نکردهام و به جاى اين لباس، كه اینک كهنه شده است، جامهاى ديگر آماده نساختهام.
اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامههاى ابريشمين دست مىيابم ولى هيهات كه هواى نفس بر من غلبه يابد و حرص، مرا به گزينش طعامهای مختلف بكشاند؛ در حالی که در «حجاز» و «يمامه» بينوايى باشد كه به يافتن قرص نانى اميد ندارد و هرگز مزهی سيرى را نچشيده باشد.
يا اینکه شب با شكم انباشته از غذا سر بر بالين بگذارم درحالی که اطراف من، شكم هايى گرسنه باشد.
آيا به همين راضى باشم كه مرا #اميرالمؤمنين گويند ولی با مردم در سختيهاى روزگارشان مشاركت نداشته باشم؟
مرا براى آن نيافريدهاند كه چون چهارپايانی که در آغل بسته شدهاند، غذاهاى لذيذ، به خود مشغولم دارد غافل از آن كه از چه روى فربهاش مىسازند!
اى پسر حنيف!
به همان چند قرص نان، اكتفا كن تا از عذاب، رهايى يابى.
📚نهجالبلاغه، نامه ۴۵.
👇👇
🌻@HajQasim201
📌مهار #تورم در کلام امیرمومنان #علی(ع)
#امیرمومنان علی(ع) فرمود:
ای #مالک!
#نرخ_ها را در سطحی نگهدار که برای همه مردم قابل تحمل باشد و به فروشندگان نیز زیانی نرسد.
📚نهج البلاغه، نامه:۵۳
👇👇
🌻 @HajQasim201
.
✅حق باکیست ؟؟؟؟
♦️درعصرخلافتِ #عمر!!! زلزله شدیدی درمدینه رخ داد.
ومردم هراسان، به #ابوبکرو #عمر پناهنده شده و ازآنها کمک خواستند❗️
وآنها که دیدند #هیچ_کاری ازدستشان برنمیاید،
هراسان به درخانه ی حلالِ مشکلات، آقا #علی بن ابیطالب علیه السلام رفتند.
حضرت باکمال آرامش ازخانه بیرون آمده و به مردم فرمودند:
💠( پشت سرمن بیایید! )
حضرت بسمت بیابان رفته و بالای #تپه ای رفته و درآنجانشستند.
درحالیکه زلزله باغها ودیوارهاراتکان میداد،
پس حضرت ،دعایی خوانده وکف دست رابرزمین کوبیده وفرمودند:
🔰《 توراچه میشود؟ آرام باش 》
وهمان دم به امر حضرت ابوتراب،#زلزله آرام شد.
📘بحارالانوارج۴۱ص۲۵۴
🌹ثواب نشر باهزاران صلوات نثار شهدا ومومنین وبه نیت ظهوراعلیحضرت صلوات الله وسلامه علیه به عدد علمه
.
🌴علی فروشی 🌴
روزی #امیرالمومنین ع نزد اصحاب خود فرمودند:من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری ره
میسوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور؟
مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:شما
دو توهین به من کردید !!
اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید... دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی میخواهید من #علی_فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی #علی عوض نمیکنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
🌴مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان من در دست اوست آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست، سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
کافی، ج ۸ ص ۵۷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
https://eitaa.com/HajQasim201