eitaa logo
شهیـــღـد عِشـق
830 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
کانال بایگانی شد... به یاد شهیــღـد محمــღـدحسین محمـღـدخـانی کپی حلال حلال اینستا «آرشیو عکس ها و فیلم های شهید»👇🏻 https://instagram.com/hajammar_313
مشاهده در ایتا
دانلود
@hajammar313
سلام. این لینک باشگاه مشتریان همراه اوله. تو باشگاه می تونی کلی امتیاز جمع کنی و با امتیازات بسته های اینترنت، مکالمه و پیامک رایگان بگیری. به محض ورودت 20 امتیاز هدیه هم بهت می ده... http://my.mci.ir/user/clubInvitation?invId=NDtk0P1w
🌹🌹هنرکده گل نرگس🌹🌹 مژده به عروس خانوما وکدبانوهای خوش سلیقه هنرکده گل نرگس آماده پذیرش سفارشات شما در زمینه سرویس آشپزخانه، روتختی و روبالشتی وسرویس نوزاد میباشد. ما را به دوستان خود معرفی کنید. 👏👏👏 جهت اطلاع از قیمت ها وثبت سفارش 👇👇👇👇 ارتباط با ادمین @g_313_n @goleenargess
#جان_سید_الکریم😍 ری قبله گشته با حـرم سید الکریم عزت گـرفته بــا قـدم سید الکریم عقده ‌‌گشای قبر خراب حسن‌‌ شده صحن و سرای محترم سید الکریم 🌸قبله تهران میلادت مبارررک❤️💚 @hajammar313
آقا به دلم چه شور و داغی دارم بازم هوس چای عراقی دارم... @hajammar313
#یا_حضرت_معصومه✋ قسمٺ ‌این ‌بود که قم صاحب ‌دریا بشود این حـ‌رم هم،حـرم حضرٺ زهـرا بشود... ⚫️شهادت حضرت معصومه ‌تسلیت💔 @hajammar313
#جان_حضرت_معصومه❤️ بْی سَبَبْ نْيسْتْ شُمٰا جِلْوه‌ی اَسْرٰارْ شُدْي اَوَلْينْ فٰاطِمـــهْ هَسْتْي كِهْ حَرَمْ دٰارْ شُدْي #یا_فاطمه_معصومه 🍃💔 @hajammar313
#بانوی_ایران❤️ عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگـیِ سرشـتِ ما دسـتِ شماست "یا فاطــمه اشفعــی لنا فــی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست #السلام_علیکِ_یا_فاطمه_معصومه✋️ @hajammar313
#خانوم_جان✋️ کریمه ای و به در گاه تو گدا بسیار و من مثال همیشه برای تو سربار تو جلوه گاه حجابی تو از تبار کرم تویی ملازم زهـرا ملازمت مـریم #مرغ_دلم_راهی_قم_میشود❤️ @hajammar313
شهیـــღـد عِشـق
@hajammar313
 روایت یکی از فرماندهان مدافع حرم: حدود چهل روز قبل از شهادتش یعنی هفتم مهر، عمار توی یک پادگان برای بچه ها صحبت می‌کرد.  داشت برای نیروهای تازه وارد، شرایط منطقه را توجیه می‌کرد.توی آن جلسه، هم بود. جلسه که تمام شد، قرار شد با ایشان و عمار و چند تا از فرماندهان محورها، به بازدید از خطوط مختلف برویم. توی راه وقتی من و عمار با هم حرف می‌زدیم، سردار همدانی متوجه شد که عمار من را 《عمو》 صدا می‌کند. بهم گفت:《فلانی ماجرا چیست؟ مگر شما از قبل با هم آشنایی داشتید؟!》 گفتم:《من این بچه را از نوزادی تا الان می‌شناسم و با خانواده‌شان رفت و آمد دارم.》 تا این حرف را زدم سردار همدانی رو کرد به عمار و گفت:《آخر تو چرا به این می‌گویی عمو؟! اصلا می‌دانی این چه آدمی هست که هی بهش میگی عمو؟! از من میپرسی، بیخیالش شو و ارتباطت رو باهاش قطع کن! این آدم، آدم خوبی برای معاشرت نیست ها! سابقه‌اش دست من است...از من گفتن بود!》 عمار هم سرش را انداخته بود پایین و فقط لبخند می‌زد. بهش گفتم:《 ببین عمار جان! من عموی تو هستم. ما یک عمر است که باهم رفت و آمد داریم و نون و نمک همدیگر را خوردیم. قرار هم هست ان‌شاءالله از این به بعد هم مثل قبل باشیم، ام ایشان چی؟! سردار همدانی آمده برای ماموریت؛ اصلا معلوم نیست بعدش او را ببینی یا نه! پس خوب حواست را جمع کن که من را بهش نفروشی!》 شهید همدانی از حرفم زد زیر خنده، اما این جوان جمله‌ای حرف نزد و فقط لبخند زد. خیلی حد و حدود خودش را می‌دانست. با شهید همدانی و عمار، از خطی که مسئولیتش با او بود بازدید کردیم. نزدیک غروب بود که برگشتیم توی مقرشان و نماز جماعت خواندیم. بعد از نماز، محمدحسین از شهید همدانی خواست که چند جمله برای نیروهایش صحبت کند. خودش بچه ها را جمع کرد، یک نفر را هم گذاشت تا صحبت های سردار همدانی را برای نیروهای عرب زبان ترجمه کند. صحبت های شهید همدانی به آخر رسید و خطاب به جمع گفت:《دعا کنید که آخر عمری، خدا ما را عاقبت به خیر کند و به بهترین شکل ما را پیش خودش ببرد.》 . @hajammar313