شهادت
اجر کسانی است که در زندگی خود
مدام در حال درگیری با نفسند
و زمانی که نفس سرکش خود را رام نمودند
خداوند به مزد این جهاد اکبر
شهادت را روزی آنها خواهد کرد... (شهید لطفی)
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#کپی_عکس_بدون_آرم_حرام
#شهیدعشق 🖤🌱
🆔 @hajammar313 ک🏴
#ࢪفیق_شهید یعنے: ❤️تو اوج نا امیدے
یه نفࢪ پاࢪتے بین تو و خدا بشه
و جوࢪے دستت ࢪو مے گیࢪه
که متوجه نشے...😌👌
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق 🖤🌱
🆔 @hajammar313 🏴
مـا هر نَفَسی را که جـدا از تو کِـشیدَیم
غـم بود و شـرر بود و ضـرر بود و دگـر هیچ...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق 🖤🌱
🆔 @hajammar313 🏴
هوای پاییز 🍁
بوی دلتنگی میدهد
تو نیستی و نمیدانی
پاییز ڪه باشد
آدم دلش
چند بار بیشتر تنگـــ می شود
#شبتون_شهدایی...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 ⬛️
#رفیق_شهیدم ♥️
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
#روزتون_شهدایی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 ⬛️
نظری کن به دلم حال دلم خوب شود
حال و احوال رفیقت به خدا جالب نیست...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
نیست مرا
جز تو دوا :)
ای تو دوای دل من ♥️
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
❤🍃
نکند فکر کنی در دل من "یاد" تو نیست
گوش کن "نبض دلم" با تو یکی ست
#اختصاصی
#مراسم_سالگرد_فرمانده
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
#یک_جرعه_شعر ☘
آنکه بی یار کند؛ یار شود، یار تویی
آنکه دلداده شود؛ دل ببرد، باز تویی
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
به #افق شب جمعه ...
حس عجیبی ست ؛ #شب_جمعه...
شب جمعه به وقت ملکوت است...
شب جمعه به وقت #کربلاست...
شب جمعه به وقت دلتنگی است...
شب جمعه به وقت #کمیل است...
شب جمعه به وقت #رزق_مناجات است...
شب جمعه به وقت مسافران خاک است...
شب جمعه به وقت #شهداست...
شب جمعه به وقت سالگرد #شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#عمار_حلب
#برادر
#رفیق_جانمـ
#رفیق_شهید
#حاجی
#فرمانده
#شب_جمعست_هوایت_نکنم_میمیرم
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
#عمار_حلب
دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند
ایـن آخـرین فرصـت بـود...
بدن را برداشتند تا بگذارند داخل قبر؛ بدنم بیحس شده بود، زانو زدم کنار قبر، دو سه تا ڪار دیگر مانده بـود. بایـد وصیتهای محمـدحسین را مو بہ مو انجام میدادم.
پیراهن مشڪی اش را از توی ڪیف درآوردم. همـان که محـرم ها می پوشید. یڪ چفیه مشکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ...
جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن! بہ آن آقا گفتم:« میخواست بـراش سینه بزنـم؛ شما میتونید؟ یا بیاید بالا، خودم برم براش سینه بـزنم» بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمیتوانست حـرف بـزند
چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمیدانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:«چی بخونـم؟» گفتـم:«هرچـی به زبونتـون اومد.» گفـت:«خودت بگـو»نفسـم بالا نمیآمد...
انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و گلـویم را فـشار میداد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم
گفتــم:
از حـرم تـا قـتلگـاه
زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
سینـه میزد برای محمـدحسیـن
شانـه هایـش تکـان میخورد ...
برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند
همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ...
پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده بود...
#همسر_شهید
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست مداح سید امیر حسینی🦋
هو الشهید🌸🍃
سلام عمار
امشب بعد از یادوارت داشتم میرفتم که گل پسرت از پشت صدام زد و دوئید اومد و با هم کلی کیف کردیم.
خودت روضه خون بودی و مرد جهاد و کابوس تکفیریها.
حالا آقازادت امیر حسین هم داره جا پای خودت میذاره.
بابات امشب وقتی شنید امیر حسین بهم گفت: تا صبح میمونی؟
گفت خودش هم انقدر شبای جمعه با موتور اومد بهشت زهرا تا دیروقت که گرفت و رفت.
میگفت امیر حسینم به باباش رفته
خواستم این شب جمعه
صدقه سری گل پسرت
سلام ما رو به ارباب برسونی
یاد کن
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهیدعشق 🌱❤️
🆔 @hajammar313 🔶🔹
پست اینستاگرام آقای محمدعلی جعفری
نویسنده کتاب جاده یوتیوب و عمار حلب و قصه دلبری 🌸🍂
به اسم حبیب
برای تکمیل مصاحبههای #عمار_حلب دنبال راه و چاهی بودم بروم سوریه. همه تیرهایم به سنگ خورد. دست به دامن پدر شهید شدم. موی دماغ شدم کانالی پیدا کنند دستم را بگذارند در دست حاجقاسم. آخرسر وعده دادند: " اگه شد درخواستتو میرسونم دستش"
این وسط ابوباقر پیدا شد. با وساطت راهیام کرد.
اصلا یادم رفته بود تقاضا و پیگیری قبلی.
گذشت تا یک هفته قبل از چاپ #جاده_یوتیوب. اسکن جواب درخواست رسید دستم. موافقت حاجی با سفرم به سوریه. با تاکید که در اولویت انجام شود. با یک پاراف مبهوتکننده!
_اگر خاک پای عمار باشم افتخار میکنم.
پ.ن: پنج سال گذشت؛ برای #ط به همین سادگی، برای ما...
#نوش_جونت
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔶🔹
#ناشناس
کتاب هایی که در مورد #شهید_محمدحسین_محمدخانی هستن
1⃣#عمار_حلب
2⃣#قصه_دلبری
3⃣#جاده_یوتیوب
اون قرمزه هم سومی هست😊
#پیشنهادویژه
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدایت شده از عمـღﺎر اســتـــۅڔے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 یک شب مشکلش حل نشد. وسیله هم نداشت. موتورم را گرفت. توی سرمای زمستان، کاپشنم را دادم بپوشد. رفت خلدبرین. متوسل می شد به شهدا. یک بار با هم رفتیم بهشت زهرا. دیدنی بود. چمران، آوینی، صیاد، پلارک، شهدای گمنام، شهدای هفتم تیر... دور همه اینها می چرخید. می نشست با تک تکشان حرف میزد. انگار رو به رویش حی و حاضر نشسته اند. زود هم با شهدا پسر خاله می شد. گاهی هم میزد جاده خاکی و سر شوخی را باز می کرد.
بخشی از کتاب #عمار_حلب
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
🕊🌿💗
یکی از بی سیم های تکفیری ها افتاد دست ما. سریع بی سیم را برداشتم. می خواستم بد و بیراه بگویم. عمار گفت که دشمن را عصبانی نکن
پرسیدم پس چی بگم به اینا؟
_بگو اگر شما مسلمانید، ماهم مسلمانیم. این گلوله هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود می آمد.
این جملات را چند بار به عربی تکرار کردم. در جواب به من فحش داد. #عمار اشاره کردبه خودت مسلط باش. دوباره همان حرف را تکرار کردم. وقتی دیدند حرف ما حق است کمی رام شدند. سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می جنگید...
کتاب #عمار_حلب📚
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
به اسم حبيب
برای تکمیل مصاحبه های #عمار_حلب دنبال راه و چاهی بودم بروم سوریه
همه تیرهایم به سنگ خورد . دست به دامن پدر شهید شدم . موی دماغ شدم کانالی پیدا کنند دستم را بگذارند در دست حاج قاسم .
آخرسر وعده دادند : " اگه شد درخواست تو می رسونم دستش " این وسط ابوباقر پیدا شد . با وساطت راهی ام کرد . اصلا یادم رفته بود تقاضا و پیگیری قبلی. گذشت تا یک هفته قبل از چاپ #جادهيوتيوب ،اسکن جواب درخواست رسید دستم .
موافقت حاجی با سفرم به سوریه با تاکید که در اولویت انجام شود . با یک پاراف مبهوت کننده!! اگر خاک پای عمار باشم افتخار می کنم .
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
هدیه هر کدوم از بزرگواران یک جلد کتاب #عمار_حلب💙
ان شاء الله که با حال خوب مطالعه کنن و #شهیدمحمدخانی هم ویژه هواشونو داشته باشه
📌 *شهید مدافع حرمی که برای حاج قاسم یک همت بود*
🔹️ دوستش میگفت:
حضرت آقا که فرمودند #تولید_ملی،
فردا *محمدحسین* گوشیشو عوض کرد و یه گوشی ایرانی گرفت...
◇ *محمدحسین* عادت داشت موقع سینه زنی پیراهنش رو در بیاره، شور میگرفت تو هیئت، میگفت برا *امام حسین* کم نذارین،. تا روزی که #حضرت_آقا فرمودند #شعور_حسینی؛ *محمد حسین* دیگه این کار رو #نکرد...
◇ روز عید که بچهها چراغارو خاموش کردن تا روضه بخونن چراغ رو روشن کرد و گفت: حضرت آقا گفتن با شادی اهل بیت شاد باشید با ناراحتیشون ناراحت.
کی گفته ما دیوونه حسینیم؟ کاملا هم آدمای عاقل باشعوری هستیم عاقلانه #عاشق حسینیم...
◇ به قول خودش نمی گذاشت حرف آقا #شهید بشه. بلافاصله اطاعت میکرد.
توی جلسات مبنای حرفاش فرمایشات حضرت آقا بود.
◇ رو کار #تشکیلاتی حساس بود پای کار بود، هدف رو در نظر میگرفت و طرح میریخت و #ولایت_پذیری اعضا براش اولویت داشت
#نمی_گذاشت_حرف_آقا_شهید_بشه
🔹️ *سردار سلیمانی: عمار (شهید محمد خانی) برای من مثل #همت بود*
🍃🌷
#ولایت_پذیر
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#عمار_حلب
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
@hajammar313
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝
هدایت شده از 『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
دهه محرم روی پایش بند نبود. توی هیئت انصار ولایت یزد صبح عاشورا ، زیارت عاشورای مفصل می خواندم. می آمد. قبل از ظهر توی خانه خودش مجلس خصوصی می گرفت. به سر و سینه می زدند. ظهر توی هیئت زیارت ناحیه مقدسه داشتیم، می آمد. سیر نمیشد.
#عمار_حلب
#شهـیـد_محمـدحــسـین_محـمدخـانے
#خادم_نوکر_حسینم
https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
#شهادتت_مبارک_فرمانده
برشی از کتاب #عمار_حلب(زندگینامهی سردار شهید محمدحسین محمدخانی) به مناسبت سالروز قمری شهادت حاج عمار:
صبح بین ساعت شش و هفت بود که آن مکالمات پشت بیسیم را میشنیدیم. فرماندهی ایشان را صدا کرد و گفت که اتفاقی در محور کناری ما افتاده، الان مسلحین از نقطهای میخواهند به این محور نفوذ کنند،اگر آنجا سقوط کند محور ماهم آسیب میبیند.
.
او با اینکه شناختی از آن زمین و منطقه و آن محور کنار دستی نداشت، قبول کرد. شب قبلش میگفت: متنفرم از اینکه توی زمینی که نمیشناسم، عملیات کنم.
.
این بار را به دوش کشید، بخاطر اینکه زحمت چندروز گذشتهی بچه ها هدر نرود و خط شکسته نشود. آنجا نقطهی مسئولیت او نبود.
چهار پنچ نفری راه افتادند. شبانه رفتند برای شناسایی؛ صبح عملیات درگیر شدید شدند. به روشنایی خورده بودیم. یک مقدار کار گره خورد. شش هفت صبح بود که حاج عمار #شهید شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بیسیم میگفتند:حاج عمار اُستُشهِدَ...
.
سریع از اتاق عملیات گفتیم:حاج عمار شهید نشده،حالش خوبه، فقط کمی جراحت داره.
.
گفتیم مجروح شده که شیرازهی کار از هم نپاشد. این نیروها دو سه سال بود که با حاج عمار کار میکردند، نمیخواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود. پشت بیسیم گفتیم: فلانی، نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه بشن و روحیهشون رو از دست بدن.
از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود. یکی از دوستان از پشت میزش افتاد کف اتاق، از حال رفت. پاهایش را دراز کردیم. به هوشش آوردیم و آب و قند دادیم بهش. به فکر این بودیم که چه کسی را جایگزین حاج عمار کنیم. کسی که جنگنده، خستگی ناپذیر، شجاع و مدیر باشد و با نیرو ها بجوشد. واقعا کسی را نداشتیم.
.
#حاج_قاسم بعد از شهادت حاج عمار گفت: کمرم شکست!
.
دوستانی که جنازهی حاج عمار رو دیده بودند، میگفتند:مثل کسی بوده که روز ها و شبهای متمادی عملیات کرده و حالا از فرط خستگی خیلی راحت خوابش برده...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#رفیق_جانمـ
╔═.🍃🕊.════♥️══╗
@hajammar313
╚═♥️═════.🍃🕊.═╝