#حضرت_معصومه علیهاالسلام
🔹همسایه🔹
همسایه، سایهات به سرم مستدام باد
لطفت همیشه زخم مرا التیام داد
وقتی انیس لحظۀ تنهاییام تویی
تنها دلیل اینکه من اینجاییام، تویی
هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا
بیاختیار سمت حرم میکشد مرا
با شور شهر فاصله دارم کنار تو
احساس وصل میکند آدم کنار تو
حالی نگفتنی به دلم دست میدهد
در هر نماز مسجد اعظم کنار تو
تا آسمان خویش مرا با خودت ببر
از آفتاب رد شده شبنم کنار تو
با زمزم نگاه، دمادم هزار شمع
روشن کنند هاجر و مریم کنار تو
در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست
خونینتر است ماه محرم کنار تو
ما با تو در پناه تو آرام میشویم
وقتی که با ملائکه همگام میشویم
ما در کنار صحن شما تربیت شدیم
داریم افتخار که همشهریات شدیم
زیباترین خاطرههامان نگفتنیست
تصویر صحن خلوت و باران نگفتنیست
باران میان مرمر آیینه دیدنیست
این صحنه در برابر آیینه دیدنیست
مرغ خیال سمت حریمت پریده است
یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است
خوشبخت قوم و طایفه، ما مردم قمیم
جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم
اعجاز این ضریح که همواره بیحد است
چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است
من روی حرفهای خود اصرار میکنم
در مثنوی و در غزل اقرار میکنم
ما در کنار دختر موسی نشستهایم
آیینهایم و محو تماشا نشستهایم
اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست
ما رو به روی پهنۀ دریا نشستهایم
قم سالهاست با نفسش زنده مانده است
باور کنید پیش مسیحا نشستهایم
بوی مدینه میوزد از شهر ما، بیا
ما در جوار حضرت زهرا نشستهایم
از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان
از دست ما چهها که کشیدی ببخشمان
من هم دلیل حسرت افلاک میشوم
روزی که زیر پای شما خاک میشوم...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
@hajammar313
گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد
من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر تو است
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی " اعطینا " شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
#سیدحمیدرضا_برقعی
سالروز میلاد بانوی صبر و استقامت ،اسوه ی زن مسلمان حضرت زینب کبری" سلام الله علیها "و روز پرستار گرامی باد✨
@hajammar313
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
شهر در غفلت هموارۀ خود آسوده
کوچه آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی
بگذارید نگویم که احد میلرزد
در و دیوار از این قصه به خود میلرزد
«بیت الاحزان» ورق این گونه نمیخورد ای کاش
کودکان را پی تشییع نمیبرد ای کاش
سهم این قوم سکوت است کما فیالسابق
آستین است به دندان که مبادا هق هق...
تک و تنها، تک و تنها چه کشیدهست علی
از سبک بودن تابوت خمیدهست علی
جان افلاک برون آمد و لرزید زمین
دستی از خاک برون آمد و لرزید زمین
علی از بدرقه جان خودش برمی گشت
داشت از نیمه پنهان خودش برمی گشت
آه، مولا چه کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیه میخواند به تسکین خودش
زیر لب زمزمه دارد زفراتی زفرات
بعد زهرا چه حیاتی چه حیاتی چه حیات
#سیدحمیدرضا_برقعی
#تسلیت
#شهادت_حضرت_زهرا(س) 😭
#فاطمیه
@hajammar313
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
شهر در غفلت هموارۀ خود آسوده
کوچه آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی
بگذارید نگویم که احد میلرزد
در و دیوار از این قصه به خود میلرزد
«بیت الاحزان» ورق این گونه نمیخورد ای کاش
کودکان را پی تشییع نمیبرد ای کاش
سهم این قوم سکوت است کما فیالسابق
آستین است به دندان که مبادا هق هق...
تک و تنها، تک و تنها چه کشیدهست علی
از سبک بودن تابوت خمیدهست علی
جان افلاک برون آمد و لرزید زمین
دستی از خاک برون آمد و لرزید زمین
علی از بدرقه جان خودش برمی گشت
داشت از نیمه پنهان خودش برمی گشت
آه، مولا چه کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیه میخواند به تسکین خودش
زیر لب زمزمه دارد زفراتی زفرات
بعد زهرا چه حیاتی چه حیاتی چه حیات
#سیدحمیدرضا_برقعی
#تسلیت
#شهادت_حضرت_زهرا(س) 😭
#فاطمیه
@hajammar313