از خواب پاشی
به این فکر کنی امروز رو چیکار کنی تا قشنگ بشه و حال دل خودت و بقیه رو خوب کنی...
از جات پا میشی!؛
زیر کتری رو روشن میکنی
دست و روتو میشوری
از تو کشوی یخچال بساط صبحانه رو بیرون میاری و میچینی رو اپن؛
و بعد طبق عادت هرروزت پرده رو میزنی کنار تا شاخه های نور پرت بشن تو خونه و به گلای قشنگ خونه بخورن و زندگی رو به رخ بکشن...
چشمت میفته به اتفاق رو به روت...
به سفیدی ای که نشسته رو گلا و تو نمیتونی باور کنی باریدن برف رو!!!
از هوای گرم شده روزای قبل چجوری رسیدیم به برف صبح پنجشنبه...؟
با کلی ذوق همه رو میکشونی پشت پنجره تا چشماشون روشن بشه به سفیدی ای که سالها محروم بودیم از قشنگیش...
یادت میاد تو میخواستی امروز رو قشنگ کنی
و خدایی که همیشه پیش دستی میکنه برای حال خوب بنده هاش امروز رو یه جوری قشنگ کرده که تو چاره ای جز لم دادن به مبل دم پنجره و زل زدن به اون سفیدای کوچولویی که میشینن رو نرده های حیاط و از سرماشون کلی گرمی و حال خوب رو به زندگی هدیه میدن نداری:)
تولد دردونه ی أرض و سماس و قطعا خدا با این هدیه ی قشنگش دلش خواسته عشق به أسدالله رو به رخ هممون بکشه...
تا باد چنین بادا... 🌨🌱
پ. ن:صبح برفیتون به خیر و عافیت❄️
حال دلتون خوب تر از همیشه🌿
عیدتون مبارک... 🤗🌈
پ. ن2:چند وقت بود چشممون سفید شده بود به راه برای دیدن این دلبر سفید؟
#حال_خوب
#عیدکم_مبروک
#پدر_امت
#برف
#ف_میم
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
زینب و ما أدراک ماالزینب...؟!
زینب را تنها یک نام خواندن حرام است؛
که قلم ها عاجزند از وصفش و زبان ها عاجز از بیان عظمتش...
او خواهر حسین بن علی بود؛
والله که برای خواهر حسین بن علی چیزی جز زینب بودن و زینب ماندن شایسته نیست!
زینب را زینب نامیدند؛
بدان جهت که زینتی بود برای پدر؛
و نه تنها زینتی برای پدر
که زینتی بود برای دین و شیعیان علی ع...!
جان و روحش آراسته بود به علم و فضائل اخلاقی؛
قرآن را چنان زیبا تفسیر مینمود که أرض و سماء را به شگفتی وا میداشت...
زینب نه یک نام و نه یک شخصیت؛
که یک حماسه بود!
روح حماسه و عشق به ولایت را باید در وجود او به نظاره نشست:)
و صبر...!
پیش از زینب؛ صبر تنها واژه ای بود بی روح و تلخ
و پس از آفرینش زینب؛ تجسمی یافت زیبا و با عظمت...
"و ما رأیت الا جمیلا"ی عاشورایی زینب؛ آن چنان حماسه آفرین بود که پس از گذشت قرن ها؛ هنوز در گوش جهانیان طنین انداز است...
و صلابتش؛ نسل ها و قرن ها بعد
زینب هایی را در دامان اسلام گذاشت؛ حماسه آفرین و عاشورایی
و چشم جهانیان را مرعوب و مبهوت عظمتشان کرد...
مادرانی که زینب گونه ایستادند و قامت إربا إربای علی اکبرهایشان نتوانست ذره ای از صلابت و استواریشان را به لرزه در آوَرَد
"و ما رأیت الاجمیلا"ی الگویشان زینب را سینه به سینه و دست به دست بر سر زبان ها انداختند تا روح حماسه و اقتدار تا ابد زنده بماند و مشتی شود بر دهان یزیدیان زمان...
و به یقین که
کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود... 🖤
#بانوی_صبر
#زین_أب
#ف_میم
#تسلیت
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸
جهان سراسر در تاریکی عمیقی فرو رفته بود!
گویی فراموش شده بود این کره ی خاکی...
و سالها بود که آدمیان رنگ نور و مهر الهی را به خود ندیده بودند
سالها بود فرستاده ای از طرف معبود به زمین نیامده بود و انسان ها روز به روز در گمراهی و تاریکی عمیق تری غرق میشدند...
زمین تشنه ی اکسیری بود برای نجات آدمی از فساد و فحشا و جهالتش...
و ناگهان نوری تابید
جبرئیل امین بر غار حرا فرود آمد
و مردی چهل ساله از قبیله ی قریش را خطاب قرار داد:
إقرأ
بخوان ای محمد...
مرد متعجب و حیران بود؛
چه بخوانم؟!
من؟
من خواندن نمی دانم ای ملک...
جبرئیل بال و پر گشود:
بخوان محمد
بخوان دردانه ی أرض و سماء؛
بخوان به نام پروردگاری که تورا آفرید...
و محمد
خواند...
"إقرأ باسم ربکَ الذی خلق..."
آنگاه از کوه پایین آمد
و خداوند به کوه ها و صخره ها امر کرد دردانه اش را سلام و درود دهند؛
محمد از کنار هرکدام که میگذشت صدای آشنایی به گوشش می رسید:
[ألسلام علیک یا ولی الله
ألسلام علیک یا امین الله... 🌿]
پس از سالها فرستاده ای آمده بود تا خاتمه دهد رسالت تمام انبیاء پیشین خود؛
و بشود نگین انگشتری رسالت...
محمد خاتم الانبیاء بود و چه زیبا خاتمه ای...
و اینگونه بعثت آغاز شد؛
و جهان از تاریکی و سیاهی خود بیرون آمد؛
و محمد؛ محمد شد...
مبارک باد این برانگیختگی بر ما ریزه خواران سفره ی رسول الله... 🍃🌈
#ف_میم
#عیدکم_مبروک
#عید_مبعث
#محمد_مقتدای_اهل_عالمـ
#شمس_العرب
#بدر_العجم
#شهیدعشق ❤️🌱
🆔 @hajammar313 🔷🔸