حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
#قسمت_دوم صبح ها که از خواب بیدار می شدم … مادرم تازه، مست🍷 و بدون تعادل برمی گشت خونه …👣 در حالی
#قسمت_سوم
نفهمیدم چطوری خودم رو به بیمارستان رسوندم …😰
قفل در شل شده بود …🔓
چند بار به مادرم گفته بودم اما اون هیچ وقت اهمیت نمی داد …🚶🏻♂💔
بچه ها در رو باز کرده بودن و از خونه اومده بودن بیرون …🚷
نمی دونم کجا می خواستن برن … 😰❔
توی راه یه ماشین با سرعت اونها رو زیر گرفته بود🚗😞
ناتالی درجا کشته شده بود …💔❌
زمان زیادی طول کشیده بود تا کسی با اورژانس تماس بگیره …🚑🕣
آدلر هم دیر به بیمارستان رسیده بود …😔
بچه هایی که بدون سرپرست مونده بودن …
هیچ کس مسئولیت اونها رو قبول نکرده بود...😓
زمانی که من رسیدم، قلب آدلر هم تازه از کار ایستاده بود …🖤
داشتن دستگاه ها رو ازش جدا می کردن …😭
نمی تونستم چیزی رو که می دیدم باور کنم …
شوکه و مبهوت فقط از پشت شیشه به آدلر نگاه می کردم …😨
حس می کردم من قاتل اونهام …⛔️
باید خودم در رو درست می کردم …
نباید تنهاشون می گذاشتم … نباید …😓
مغزم هنگ کرده بود! می خواستم برم داخل اتاق اما دکترها مانعم شدن😑 داد می زدم و اونها رو هل می دادم …
سعی می کردم خودم رو از دست شون بیرون بکشم🚶🏻♂
تمام بدنم می لرزید … شقیقه هام می سوخت و بدنم مثل مرده ها یخ کرده بود … التماس می کردم ولم کنن اما فایده ای نداشت….💔
خدمات اجتماعی تازه رسیده بود …
توی گزارش پزشک ها به مامورین خدمات اجتماعی شنیدم که آدلر بیش از 45 دقیقه کنار خیابون افتاده بوده … غرق خون … تنها...😞
ادامه دارد...
#پسر_آمریکایی
🌱🌹🌱
🌹🌱
🌱
#بیانیه_گام_دوم
#قسمت_سوم
برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.
🌱
🌹🌱
🌱🌹🌱
#امام_خامنهای 🎤
#سیر_مطالعاتی 📚
#جهاد_تبیین ✌️🏻
#ماه_رمضان 📿
#اکیپ_حاجی💛🌱
🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
🌼✨🌼 ✨🌼 🌼 #شب_رمان #خاطرات_یک_انتخاب #قسمت_دوم مادر و خانوادهاش مذهبی تر بودند، مادر دست به قرآن و
🌼✨🌼
✨🌼
🌼
#شب_رمان
#خاطرات_یک_انتخاب
#قسمت_سوم
قاری قرآن مدرسه بود. به سبک عبدالباسط. بسیار خوش صدا! امّا بدون تشویق خانواده! تربیت دینی نبود، محبّت هم نبود. کلاس ششم ابتدایی شاگرد اوّل شده بود. از مدرسه به خانه که رسید،
مهمان داشتند. یکی از مهمانان به پدر گفت: پسرت شا گرد اوّل شده به او جایزه نمیدهی؟ امّا جایزۀ پدر یک جمله بود: «فَسَتَپتَپونَ فی اُف اُفِکُم ضرباً زوراً!!!...»(جمله ای بی معنی و الکی) این را که از پدر شنید، خشکش زد، امّا هیچ نگفت.
اولین بار در ۱۶ سالگی برای انجام کاری، حدود دو هفته از خانه و والدینش جدا شده بود. وقتی برمیگشت، با خودش میگفت: بعد دو هفته دوری، حتماً دلتنگی ایجاد شده و با گرمیِ محبّت روبرو میشود و مهربانی پدر را تصوّر میکرد. در باز بود. غیر منتظره وارد حیاط شد، به پدر سلام کرد، جواب نشنید! گمان کرد صدایش را نشنیده، نزدیک رفت و بلندتر سلام کرد. پدر، خودش را با تمیز کردن روی آب حوض سرگرم کرده بود، سرش را بلند کرد و با یک کلمه همۀ محبّت و علاقهاش را نمایان کرد: «بیَمویی؟!!» (یعنی آمدی؟!) همین و بس! و مجدّداً مشغول تمیز کردن حوض شد...
#اکیپ_حاجی💛🌱
🆔 @Ekip_haji739 🔷🔸
🌼
✨🌼
🌼✨🌼
هدایت شده از حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
Namaz03-48k.mp3
21.15M
پاسخ به تمام شبهات فاطمیه (#قسمت_سوم)
✍️حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
🔻اخیرا در ایام #فاطمیه کلیپی از یک فرد ظاهراً وهابی منتشر میشود که با طرح سوالاتی، سعی در ایجاد تردید در شهادت حضرت زهرا دارد. در این کلیپ تمام شبهات وی پاسخ داده میشود.
9️⃣ اگر خلیفه دوم این جنایت ها را مرتکب شده، پس چطور امیرالمومنین دختر خود ام کلثوم را به ازدواج با او در آورده است؟
✅ پاسخ
ابتدا باید دانست که در وجود دختر دومی به نام ام کلثوم برای حضرت زهرا و امیرالمومنین علیهما السلام تردید وجود دارد. بسیاری معتقدند ام کلثوم کنیه حضرت زینب بوده است و اگر این نظر صحیح باشد، ادعای فوق از اساس مردود است. اما بر فرض که علاوه بر حضرت زینب، دختر دیگری با نام ام کلثوم برای حضرت علی وجود داشته باشد، اولاً روایات مربوط به ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم اشکال سندی دارد و خود اهل سنت، آن روایات را صحیح نمی دانند. ثانیاً بر فرض اینکه صحیح باشد، آن ام کلثومی که با عمربن خطاب ازدواج کرده دختر امیرالومنین نبوده بلکه دختر خلیفه اول بوده است که د دامن حضرت علی بزرگ شده است، زیرا حضرت علی با اسماء بنت عمیس که قبلاً همسر خلیفه اول بوده ازدواج کردند. (خاطرنشان می شود که اسماء ابتدا همسر برادر امیرالمومنین یعنی جعفر طیار بود و از طرفداران اهل بیت به شمار می رود.) طبق برخی نقل ها این ازدواج همراه با تهدید و نهایتاً وساطت عباس بن عبدالمطلب بوده و لذا هیچ گونه دلالتی بر رفاقت میان امیرالمومنین و عمربن خطاب ندارد. (برای مشاهده مستندات مراجعه کنید به تهذیب الاسماء نووی شارح صحیح مسلم ج 2 ص 630 و شرح مرحوم مرعشی بر احقاق الحق ج 30 ص 315)
0️⃣1️⃣ خانه های آن زمان اصلاً چوبی نبوده است که بتوان آن را آتش زد!
✅ پاسخ
من نمی دانم شبهه افکن طبق چه دلیل و مستندی این ادعا را مطرح می کند، اما کافی است قرآن را که هیچ مسلمانی در آن شک ندارد، ملاک قرار دهیم. در سوره نور آیه 61 آمده است: (.... اگر کلید خانه ای در اختیارتان بود، می توانید از آن خانه بخورید....) پر واضح است که کلید مربوط به خانه ای است که درب آن چوبی باشد نه پرده. مضافا اینکه در گزارشات متعدد تاریخی از جمله منابع اهل سنت، به وجود درهایی از جنس چوب اشاره دارد که نشان می دهد، خانه های مردم مدینه در آن زمان درب هایی شبیه دربهای کنونی داشته است (بنگرید به صحیح مسلم ج 7 ص 118، صحیح مسلم، ج 2 ص 187 و ...)
1️⃣1️⃣ طبق قانون اول نیوتن، قرار گرفتن حضرت زهرا بین در و دیوار غیر ممکن است!
✅ پاسخ
هرکس چنین ادعایی دارد من حاضرم این آزمایش را بر وی امتحان کنم و اگر ادعای شبهه افکن صحیح بود، از تمام سخنان قبل عقب نشینی می کنم و شبهه های او را عین حقیقت می دانم. اما اگر پس از ضربه بین در و دیوار قرار گرفت، دست از شبهه افکنی بردارد و در برابر این همه پاسخ و دلیل دست از لجاجت بردارد و حقایق را پذیرفته و بر اشتباه خود اقرار کند.
.....................
#بصیرت
#آگاهی
#شهادت_ولایت
@Ekip_haji739
#قصه_دلبری
#قسمت_سوم
کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، دعای عرفه برگزار میشد.
دیدم فقط چند تا تکه موکت پهن کردن ب مسئول خواهران اعتراض کردم...
دانشگاه به این بزرگی فقط این چند تا تیکه موکت!!
در جواب حرفم گفت همیناهم پر نمیشه..
وقتی دیدم توجهی نمیکنه رفتم پیش آقای محمد خانی صداش زدم جواب نداد. چند بار داد زدم تا شنید سر به زیر اومد گفت «بفرمایید»
بدون مقدمه گفتم این موکتها کمه.
گفت قد همینشم نمیان
بهش توپیدم گفتم ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه
اونم با عصبانیت جواب داد این وقت روز دانشجو از کجا میاد؟!
بعد رفت دنبال کارش..
همین که دعا شروع شد روی همه موکتها کیپ تا کیپ نشستند، همشون افتادن به تکاپو که حالا از کجا موکت بیاریم
یه بار از کنار معراج شهدا یکی از جعبههای مهمات را آوردیم اتاق بسیج خواهران به جای قفسه کتابخانه ..
مقرر کرده بود برای جابجایی وسایل بسیج حتماً باید نامهنگاری شود همه کارها با مقررات و هماهنگی او بود
من که خودم رو قاطی این ضابطهها نمیکردم هر کاری به نظرم درست بود همونو انجام میدادم
حاجےمشتے|𝘏𝘢𝘫𝘪 𝘔𝘢𝘴𝘩𝘵y
#قسمت_دوم موقع روایتگری، راوی داشت داستان خودش و رفقاش رو روایت میکرد و با دستش اشاره میزد اینجا فلا
#قسمت_سوم
و من به سختی از شلمچه دل کندم تا برگردم...
از شهدا خواستم که روزی هرساله ام باشه زیارتشون!
یه بنده خدایی بود نگاهش به چفیه میکرد میگفت خدایا به خون پاک شهدات قسم...
خدا رو قسم میداد به خون پاک شهدا...
خدایا به خون پاک شهدات قسم فرج مولامون رو نزدیک کن که دیگه طاقتی نمونده برامون...
چه کسانی اومدن به عشق دیدن روی ماه مهدی فاطمه عجل الله و رفتن زیر خاک نذار ما جز اونها باشیم...