5-مبارزه با دستگاه تبلیغاتى بنى امیه و بیدارگرى #وجدانهاى خفته
از زمان به قدرت رسیدن معاویه در شام، او كه مرد حیله و تزویر بود بهترین راه حفظ دستگاه #حكومت را هدایت مردم به تبعیت از برنامههاى خود با استفاده از دین انحرافى مىدانست و با همین راهبرد سالها ذهن مردم را تغییر داد و توانست بنیانهاى حكومت خود را با استفاد از حیله و خدعه و پنهان كردن چهره واقعى خود در زیر نقاب #تقدس و دیندارى مستحكم نماید.
او در این مسیر تا آن اندازه موفق بود كه مردم شام دشنام حضرت امیر(ع) را فریضه خود بعد از نمازهاى جمعه مىدانستند و بر آن مداومت مىنمودند. او حتى سیره خلفاى سلف را در انتساب خلیفه بعد از خود نقض كرد و فرزند خود یزید كه فردى #شرابخوار و فاسد وبىاعتقاد به دین و شریعت بود همچون پادشان بر منصب #خلافت گمارد و در اینراه از هیچ تلاشى ازجمله جنگ علیه با مسلمین در خلافت امام على(ع) و امام حسن(ع) دریغ نكرد.
در این شرایط #زمانه بود كه امام حسین(ع) قیام علیه این حكومت فاسد كه دین را كاملا از مسیر اصلى آن منحرف كرده بود بر مبناى اصل امر به #معروف و نهى از منكر بر خود #واجب دانست و با شهادت خود در این مسیر، تا حد زیادى پرده از این واقعیت ننگین حكومت یزید بر داشت و مردم زمانه را از خواب غفلت و جهالت بیدار كرد.
اما آنچه كه كاملكننده این نهضت بود و پیام #حقیقتطلبى این قیام را به وجدانهاى خفته مردم شام و دیگر بلاد مىرساند و پرده از چهره حكومت بر مىداشت و عدم پایبندى آنان به #تعهدهاى دینى و اخلاقى و رسوایىها و فجایع آنها را روشن مىساخت، اسارت امام سجاد(ع) و اهل بیت امام حسین(ع) و سیر از كربلا تا شام و حضور در میان مردم و تقابل و مواجهه مستقیم آنان با جریان تبلیغاتى دشمنان بود.
دشمن در راستاى تكمیل برنامه تبلیغاتى خود و براى بهره بردن از فاجعهاى كه مرتكب شده بود، امام سجاد(ع) را همراه با كاروان اسرا در غل و زنجیر و به شكلى خاص وارد این شهر كرد؛ چنانكه امام باقر(ع) از زبان پدرش على بن الحسین(ع) روایت مىكند كه حضرت فرمود: «من را بر شترى كه عریان بود و جهازى نداشت سوار كردند و سر مقدس پدرم حسین را بر نیزهاى نصب نموده بودند... با این وضع وارد دمشق شدیم.»
از اینرو وظیفه خطیر امام سجاد(ع) در این شرایط سخت حضورِ در شام و در تمامى مسیر آن، شناساندن خاندان وحى و اهل بیت عصمت كه عِدل قرآن بودند به مردم و حقانیت اقدام آنان و نیز جایگاه ایشان بهعنوان رهبران واقعى و صاحبان منسب هدایت و امامت دین اسلام بود. تبلور این وظیفه در زمان حضور امام سجاد(ع) در مجلس یزید در شام و مسجد اموى و قرائت #خطبه و مهاجه با او نمایان مىشود. آن امام بزرگوار كه برنامه دشمن را بهخوبى شناخته بود، به هنگام ورود به مجلس یزید در حالى كه یزید به شعر حصینبن حمام مرّى تمثل جسته و به شادى پرداخته بود شجاعانه و عالمانه خطاب به او فرمود: «براى تو قرآن از شعر سزاوارتر است:
«ما أصاب من مصیبة فى الارض و لا فى أنفسكم الاّ فى كتابٍ من قبل أن نبرأها انَّ ذلك على الله یسیر. لكیلا تأسوا على مافاتكم و لاتفرحوا بما اتاكم و الله لایحبُّ كلَّ مختالٍ فخورٍ.»
این بیان مستدل قرآنى سید عابدان بود كه یزید را منكوب و خشمگین كرد و موجب شد بگوید: «پدرت خویشاوندى را برید و حق مرا ندیده گرفت و بر سر قدرت با من به ستیز برخاست.
خدا با او آن كرد كه دیدى.» امام سجاد(ع) به تمسك به آیه قرآن و با هدف شناساندن اصل و نسب یزید و شخصیت فاسد و ظالم او براى مردم و عدم حقانیت او در این منسب چنین جواب داد:
«اى پسر معاویه و هند و صخر، پیش از آنكه تو به دنیا بیایى، پیغمبرى و حكومت از آن پدر و نیاكان من بوده است. در روز بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست پدر من بود و در همان نبردها پدر تو و جد تو پرچم كافران را در دست داشتند.»
آنگاه فرمود:
«اى یزید اگر مىدانستى چه كردهاى و بر سر پدر و برادر و عموزادهها و خاندان من چه آوردهاى به كوهها مىگریختى و بر ریگها مىخوابیدى و ناله سر مىدادى. سر پدرم حسین فرزند على(ع) پسر فاطمه(س) كه ودیعت رسول خدا است، بر در شهر شما آویزان است؟ روز قیامت كه مردمان جمع شوند، تو جز خوارى و پشیمانى نخواهى داشت