eitaa logo
همدلی برای ظهور
286 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
6.9هزار ویدیو
103 فایل
درس های استاد شعبانی
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ از کجا بفهمیم اعمال ما «عبادت» است، نه «عادت»؟ 🔻 معنایش این است که انسان اراده‌ی خودش را بر و بر طبایع خود غلبه بدهد؛ یعنی اراده را تقویت کند به‌طوری که اراده بر آن‌ها حاکم باشد. حتی اراده باید بر هم غالب باشد، چون کار خوب اگر کسی به آن عادت پیدا کرد خوب نیست. 🔸 مثلا ما باید بخوانیم اما نباید نماز خواندن ما شکل عادت داشته باشد. از کجا بفهمیم که نماز خواندن ما عادت است یا نه؟ باید ببینیم آیا همه‌ی دستورات خدا را مثل نماز خواندن انجام می‌دهیم؟ اگر این‌طور است، معلوم می‌شود که کار ما به خاطر امر خداست. اما اگر را می‌خوریم و در عین حال، نماز را هم با نافله‌هایش می‌خوانیم، یا اگر خیانت به مردم می‌کنیم ولی زیارت عاشورایمان هم ترک نمی‌شود، می‌فهمیم که این‌ها نیست، است. 👤 📚 ، ج۱ ص ۲۱۱ ┈••✾•🍁🌴🍁•✾••┈ 🌴 🍁 🌴🍁 🍁🌴🍁 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴
🌱 پدر و مادرت را نگاه کن. 💚 نگاه کردن به جمال مادرت خودش عبادته فرمان مادر را ببر، ببین که چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرت تر باشد فرمانش را ببر ... اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او اثرش بیشتر است. 🕊 فرمان مادر ِخوش اخلاق را که همه می برند.😅 👈🏻 اگر مادر و پدر تندی دارید تا فرمان او را بردید آن وقت می فهمید چه کرده اید. ☘ خداوند متعال نشانت خواهد داد که ببین چه کرده ای، کار بزرگان را انجام دادی، با ما رفیق و انیس و مونس شدی ... 📚حاج محمد اسماعیل دولابی https://eitaa.com/farzande14
هدایت شده از خانهٔ مادری
30.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تبیین رزق من حیث لا یحتسب از زبان امام خامنه ای 🔗به خانهٔ‌مادری بپیوندید👇 https://eitaa.com/khanehmadari ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ موهام درد می‌کند! 🔻 [شهید صدر] خیلی بامحبت بود. فوق‌العاده بچه‌ها را محبت می‌کرد. بچه‌ها که مریض می‌شدند، تا وارد اندرونی می‌شد، می‌رفت سراغ آن که مریض بود. یک روز دختر بزرگم، مُرام، تب داشت. شهید صدر آمد توی خانه و مستقیم سراغ او رفت. دختر کوچک‌ترم، نبوغ، -آخِی- گریه کرد. گفت من حال ندارم، من حال ندارم. بابایش گفت: «چرا؟ کجات درد می‌کند؟» گفت: «موهام درد می‌کند!» (می‌خندد.) 📚 از کتاب | خاطرات فاطمه صدر (همسر آیت الله شهید سید محمدباقر صدر) 📖 صفحات ۲۰۸ و ۲۰۹ #⃣