eitaa logo
همدلی برای ظهور
311 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.1هزار ویدیو
97 فایل
درس های استاد شعبانی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••🫀🥲 کِشوَری‌اَ‌ز‌رَفتَن‌ِ‌شَخصیت‌هایِ‌خود‌تَزَلزُل‌پِیدا‌میکُنَد...:))) •• *شما هم قطعا با دیدن این کلیپ پر انرژی میشین🌝 چقدر که امام کلامشون تاثیر گذاره...✨ @security_girls
💔فرق داشت... میگفتند: «یکی از یکی بدترن. فرق نمیکنه به کی رای بدین، هر کی سر کار بیاد، وضع مملکت تغییری نمی کنه. آدم خوب که پیدا نمی شه!... الکی برید پای صندوق که چی؟» . . 👈رئیسی عزیز اما ثابت کرد به چه کسی رای بدهیم... 💔💔هنوز رفتن آقای رئیسی را باور نکرده ایم ولی انتخابات بعدی... نزدیک است! یادمان نرود رئیس جمهور داریم تا رئیس جمهور، سیاسی داریم تا سیاسی یکی وجودش را فدای مردمش می کند و یکی مردمش را فدای دلخواه خودش... به که رای بدهیم! آرمان آیت الله رئیسی ساخته شدن ایران قوی بود. ... @security_girls
محمد رسول الله، دو فرزند پسر به نام و داشت که خداوند این دو فرزند را از پیامبر گرفتند و در عوض، کوثر (خیر کثیر) به وجود مبارک حضرت عنایت کردند. انقلاب اسلامی هم و را از دست داد ولی ان‌شاءالله خیر کثیر در راه است. @security_girls
عزیزانی که برای اقای رئیسی دلشون می سوزه به این پیام توجه کنن و شبانه روز برای انتخاب فردی همفکر آقای تلاش کنن 💠 💠 @security_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندسال پیش یادتونه؟زمان انتخابات ریاست جمهوری ...دوره ی دوم روحانی ... 👁 پاسخ یک خانم به خانم میانسالی که گفت انتصاباته... دمش گرم ...اینجوری باید مقابل حرف ناحق ایستاد 👏👏👏 @security_girls
حدیث_روز امام_موسی_کاظم_ع خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به ما محبت می‌ورزند و بر دوستی ما و برائت از دشمنانمان ثابت قدم می‌باشند. اینها از ما هستند و ما هم از آنها هستیم. آنان راضی شدند که ما امام آنها باشیم و ما هم راضی شدیم که آنان شیعه ما باشند و خوش به حال آنها. به خدا قسم، آنها در روز قیامت با ما و در مرتبه ما هستند. 📚بحارالانوار، جلد ۵۱ ، صفحه ۱۵۱ @security_girls
از زانو زدن ظریف جلو امیر کویت، رسیدیم به عرض تسلیت وزیر خارجه عمان توی منزل شهید امیرعبداللهیان... پس خیلی فرق داره چه دولتی رو انتخاب کنیم... @security_girls
♥️مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم. 🗯مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم. گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟ ♥️مامان گفت: می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون می‌خواید لواش می‌خرم. 🗯مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. ♥️این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمی‌رم. هر کاری می‌خوای بکن! 🗯داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور می‌شه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. ♥️با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. 🗯راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود. ♥️یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. 🗯دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد می‌کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می‌اومدم تصادف شده و مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلاً جلو نرفتم. ♥️دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود. 🗯دلم نمی‌خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می‌گفت به مامان ربط داره. تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. ♥️وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که می‌گفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟ 🗯تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قول‌هایی که به خودت دادی یادت نره! ♥️پدر و مادر از جمله اون نعمت‌هایی هستند كه دومی ندارند ‌پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمی‌كنه؛ نه برای ما، نه برای اونها... @security_girls
🍃 امیرالمؤمنین على عليه السلام إن كُنتُم لِلنَّجاةِ طالِبينَ فارفُضوا الغَفلَةَ و اللَّهوَ ، و الزَموا الاجتِهادَ و الجِدَّ. اگر خواهان نجات هستيد، غفلت و سرگرمى را دور افكنيد و به كوشش و جدّيت چنگ زنيد. 🌷 📚 غرر الحكم، حدیث ٣٧۴١ @security_girls