eitaa logo
حامیان قرآن
1.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
7هزار ویدیو
451 فایل
آموزش و انتقال مفاهیم قرآنی، اخلاقی و تربیتی، داستان ان شاءالله بتونیم کنارهم از خودشناسی به خداشناسی برسیم😍 کپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین @Ramazanian7 تبلیغات : @Ramazanian7 آیدی کانال 👇 @Hamian_ghoran510
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فرازی از تلاوت استاد محمود شحات انور 😍 مقام پرطرفدار و 🕌 اجرا کشور مصر ⏰ ۱۶ شهریور ۱۳۹۸ 💐 سوره مبارکه انعام 📿 (فایل صوتی تلاوت به زودی بارگزاری خواهد شد.) 📖 🆔 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⭕Join 👉 @hamyanquran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥♦️ 🔰نکاتی در خصوص ماه از زبان آیت الله خامنه ای 💠 فرمایشاتی از مرحوم میرزا جواد آقاى و میرزا على آقاى (رضوان الله علیهما) 👈 فرصتى است براى ما، براى مردم که ان‌شاءالله از این ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببریم. ┏━━━🔸🔷🔸━━━┓ @hamyanquran ┗━━━🔸🔷🔸━━━┛
داستان شب📖☕️ *آهنگر* موضوع: اعتقادی آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سال‌ها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگی‌اش اوضاع درست به نظر نمی‌آمد. حتی مشکلاتش مدام بیش‌تر می‌شد. یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: «واقعا که عجبا. درست بعد از این که تصمیم گرفته‌ای مرد خداترسی بشوی، زندگی‌ات بدتر شده، نمی‌خواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام رنجهایی که در مسیر معنویت به خود داده‌ای، زندگیی‌ات بهتر نشده. آهنگر مکث کرد و بلافاصله پاسخ نداد. سرانجام در سکوت، پاسخی را که می‌خواست یافت. این پاسخ آهنگر بود: در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم. می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟ اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست. آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد: گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم. باز مکث کرد و بعد ادامه داد: می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است : «خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که می‌خواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن». *داستان 🍃 🌼🍃 @hamyanquran