استاد حمید وحیدی
🔶 آنچه در پی میآید، برشی از #خاطرات حجتالاسلام والمسلمین استاد #حمید_وحیدی در باب تبلیغ دین و عال
#خاطرات_طلبگی_7
- العياذ بالله!
در نگاه اوّل هم ميشد افسردگي و سرخوردگي را در خطوط در هم پيچيده چهره اش فهميد!
- گفت حاج آقا چندتا سوال داشتم؟
با همان شوخي قديمي و نخ نما؛ ولي مفيد هميشگي گفتم:
اين جا صف يه دونه ايه! امّا حالا شما چون مشتري خوبي هستي بفرما!
خنده اش آن قدر محو بود كه شايد لبخند ناميدنش مناسب تر باشد ولي براي باز كردن يخ حاكم بر فضا بد نبود.
طبق معمول اين تيپ مخاطب معتقد بود به هركاري دست ميزند بد ميآورد و قدم نامباركش تا به دريا ميرسد دود بر ميآورد و خلاصه كلام اين كه گويا خدا العياذ بالله با او لج كرده و العياذبالله تر كأنّ تمام كارهايش را كنار گذاشته و مشغول گرفتن حال او شده!
مثلا پيش دستانه برايش حدس زدم كه لابد طوري شدي كه هر كاري را ميخواهي انجام بدي ميگي اين يكي هم مثل بقيه خراب ميشه!
تاييد كرد و معلوم شد كه بيشتر چوب همين تلقينش را ميخورد تا بخت سياهش!
خواستم آماري از بدبختي هايش را ليست كند كه پس از كلّي فشار آوردن به مغزش نهايتاً حدود سه مورد از بدبختي هاش را نام برد،
كه بدترينش تاخير افتادن نوبت وامش بود كه آن را هم خودش قبول داشت حكمتي بس بزرگ داشته.
#بدبيني و #سوء_ظن به #تقديرات_الهي جزء شايع ترين #مشكلات_اخلاقي و منشأ #نا_اميدي هاي مزمن و #افسردگيهاي حادّ در بين جوانان امروزه شده و چقدر شيطان سوء استفاده كرده از اين ابزار براي گمراه و گمراه تر كردن بشر.
يادش بخير آن عالمي كه در اوج ناراحتي و بيماري پاهايش از او پرسيديم:
«آقا پايتان چطور است؟»
و ايشان در حالي كه دست بر پاي دردناكش ميكشيد گفت:
« الحمد لله درد ميكند!»
و چه زيباست ذكر
«الهي صد هزار مرتبه شكرت»
كه هميشه زمزمه لب قديمي ترها بود.
برشی از #خاطرات حجت الاسلام و المسلمین استاد #حمید_وحیدی در #کتاب #از_لسآنجلس_تا_پنجره_فولاد
#طلبگی_افتخار_سربازی_امام_زمان_عج
#رسالت_طلبگی
#مشاوره
#تبلیغ
🌀 @HamidVahidi_ir
🌐 http://hamidvahidi.ir