eitaa logo
همنشین
243 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
623 ویدیو
20 فایل
🍃یابن الحسن جانم🍃 اگر نـشـسـتـن تـو بـا مــنِ فـقـیـر عــار اسـت نِگر به باغ و ببین همنشین گُل خار است ✍︎ منتظر جهانی با حاکمیت انسان کامل. از این طریق در خدمتم: @aramejan11
مشاهده در ایتا
دانلود
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای کشتیِ شگفت‌انگیز شهید ابراهیم هادی انتشار به مناسبت ۲۲بهمن؛ سالگرد شهادتِ پهلوان ابراهیم هادی @Hamneshin14
۲۴ بهمن سالگرد شهادت شهید سید علی حسینی فرمانده دلاور تیپ ۳۱۳ حر 🌼 سیره شهید در غلبه بر ناراحتی‌ها| هروقت مشکل یا ناراحتی براش پیش میومد، وضو میگرفت و دو رکعت نماز میخوند. بعد هم دراز میکشید و دقایقی چشماش رو میبست و میخوابید. بیدار که میشد اثری از ناراحتی تو چهره‌ش نبود. 🌼 سخت‌گیری بر خود در مصرف بیت المال| تو ماموریتا با اینکه پول کافی در اختیار داشت، اما همیشه غذاهای ساده مثل نون و تخم‌مرغ و ... می‌گرفت. می‌گفت: پول بیت‌الماله و باید اون دنیا جواب بدیم. هیچوقت حتی مسافرخونه هم نبرد ما رو، چه برسه به هتل. همش یا تو پادگانا می‌خوابیدیم یا تو ماشین. به شوخی می‌گفت: اینطوری امنیت ماشین هم حفظ میشه. 🌼 مدیر جهادی| باهاش کار داشتم و رفتم پادگان شهید بهشتی. تصورم این بود که اتاق مسئول اطلاعات عملیات حتما میز و صندلی آنچنانی و بند و بساط زیادی داره. اما وقتی سراغشو گرفتم گفتن: اونی که کنار تانکر ظرف می‌شوره، سیدعلی حسینی فرمانده اطلاعات عملیاته. 🌼 پیش‌بینی پایان جنگ| یه روز تو جمع فرماندها گفت: جنگ تا ۶ ماه دیگه تموم میشه. تو دفتر هم نوشت. همه تعجب کردند؛ اما حدود ۶ ماه بعد در حالی که سیدعلی شهید شده بود، جنگ تمام شد. 📚 ایثارنامه؛ ج ۴۹. @Hamneshin14
شهید سعید حسنی‌تنها ۱۷ ساله اهل زنجان قاری ممتاز و بین المللی قرآن کریم از شهدای غواص تاریخ شهادت: ۲۵ بهمن ۱۳۶۵ روایاتی از سیره شهید قرآنی 🌼 پیشرفت چشم‌گیر در قرآن| يكى از روزهاى ماه رمضان، وقت اذان ظهر به دنيا اومد. هفت ساله بود که توی كلاس‌هاى آموزش قرائت قرآن ثبت‌نامش کردم. اونقد خوب کار کرد و پیشرفت سریعی داشت، که توی ۱۳ سالگی به مســــابقات بين‌ المللی قرآن راه پیدا کرد و با کسب مقام، برنده‌ سفر حج شد. 🌼 به مادرش هم نگفت| مسابقات بین‌المللی قرآن بود و قاریان کشورای مختلف هم حضور داشتند. سعیدِ سیزده ساله هم شرکت کرد و برنده‌ سفر حج شد؛ اما حتی به من که مادرش هستم هم نگفته بود که چنین مقامی به دست آورده. یه روز همسایمون گفت: مگه فامیلی شما "حسنی‌تنها" نیست؟ گفتم چرا. گفت: رادیو اسم پسرتون رو به عنوان برنده سفر حجِ مسابقات قرآن اعلام کرده. وقتی رفتم و از سعید صحت خبر رو پرسیدم، سرش رو انداخت پایین و آروم گفت: بله! درسته. 🌼 نماز شب یاد میداد| سعید عاشق نماز شب بود. اون ایامی که باهاش بودم یادم نمیاد یه شب نماز شبش ترک شده باشه. یه بار درِ گوشش گفتم: بهم نماز شب خوندن یاد میدی؟ لبخندی زد و آروم گفت: معلومه که یاد میدم! چی از این بهتر!؟ اگه خدا بخواد از همین فردا شروع می‌کنیم. مثل یه معلم دلسوز برام وقت گذاشت و با حوصله بهم یاد داد، و از اون به بعد منم شدم نمازِ شب‌خون... البته خیلی از رزمنده‌ها برا نماز شب بیدار می‌شدند. بعضی شبا اونقدر تعدادشون زیاد بود که انگار نماز جماعت می‌خوندن. اونم تو برف و سرمای طاقت‌فرسا. @Hamneshin14
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه لبی بخندد، که عارف ما، عاشق ما، مخلص ما، حسین آقای ما نباشد؟! نشر ویدئو به مناسبت ۲۷ بهمن سالگرد شهادت شهید حسین یوسف‌الهی @Hamneshin14
شهیدی که به سن تکلیف نرسیده بود علیرضا محمودی پارسا ۲۳ تیر سال ۱۳۴۸ دیده به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۶ دی ماه سال ۶۱ عازم جبهه اندیمشک شد و از آنجا به منطقه عملیاتی فکه رفت. علیرضا محمودی پارسا یک بار مجروح شد و در بیمارستان به علت جراحت شدید از ناحیه صورت و گلو بستری بود و به محض بهبودی مجددا به جبهه می‌رود. شهید علیرضا محمودی پارسا در روز ۲۷ بهمن ماه بر اثر اصابت خمپاره و گلوله از ناحیه شکم و سینه به شدت مجروح شد و نیروهای امدادی وی را به بیمارستان آیت‌الله کاشانی در اصفهان منتقل کردند. وی پس از تحمل دو روز درد شدید در نیمه شب جمعه ۲۹ بهمن سال ۶۱ در حالتی که حضور مقدس ابا عبدالله را بربالین خود احساس می‌نمود و بر ایشان سلام می‌داد جان خود را تقدیم جانان کرد. @Hamneshin14
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید توبه‌نامه‌ عرفانی شهیدی که به سن تکلیف هم نرسیده بود انتشار به مناسبت ۲۹ بهمن سالگرد شهادت شهید علیرضا محمودی پارسا @Hamneshin14
شهید ۳۰ بهمن بچه پولداری که جبهه رو به آمریکا ترجیح داد 🌼 گرین کارت آمریکا| شهیدعبدالحمید شاه‌حسینی بالاشهر تهران بود و تمام اعضای خانوادش گرین‌کارت آمریکا داشتن. همون ایامی که خانوادش مشغول فراهم کردن مقدمات ادامه تحصیلش تو آمریکا بودن، سر از لبنان و همنشینی با شهید چمران، درآورد. تو ۱۸ سالگی هم جای موندن و لذت بردن از زندگی پرناز و نعمت در شمرون، ترجیح داد بره جبهه. 🌼 شهدای شمرون أفضل من...| شوخ‌طبع بود و تو جبهه به بچه‌های جنوب شهر تهرانی به شوخی می‌گفت: شهدای شمرون افضل مِن شهدای میدون خراسون. واقعا هم راست می‌گفت. اینکه کسی بتونه از زندگی لاکچری و دنیای پر زرق و برق بگذره و جونش رو برا خدا بده، هنر بزرگی کرده. 🌼 روایت شهادت| بین رزمنده‌ها عرف بود به همدیگه می‌گفتن: ان شاء الله شهید بشی. اما شهید شاه‌حسینی در جواب این حرف می‌گفت: زبونت رو عقرب بزنه؛ من نمی‌خوام شهید بشم، می‌خوام بجنگم. ولی روز آخر وقتی سوار کامیون شدیم برا رفتن به منطقه عملیاتی، یکی از بچه‌ها به شاه‌حسینی گفت: الهی شهید بشی. این بار عبدالحمید نگفت زبونت رو عقرب بزنه، گفت: آره! ان شاء الله. من هم از رفقام جا موندم. بعد هم چشماش پر از اشک شد. تو مسیر کنار دستم بود. اون ایام هواپیماهای بعثی زیاد بالا سر فاو پیداشون میشد. یهو یه هواپیما رو از دور دیدم. عبدالحمید گفت: اون هواپیما داره میاد ما رو بزنه. عجیب بود که همون هواپیما اومد و ما رو زد. همه‌ بچه‌ها شهید شدند جز من. عبدالحمید افتاده بود رو دستم. لباش تکون می‌خورد، اما نمی‌تونس حرف بزنه. دستش هم به پهلوش بود که شهید شد. @Hamneshin14
11.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن طلبه شهید دامغانی سیدحسن شاهچراغی نماینده مجلسی که شهادت مزد خدمتش شد... انتشار به مناسبت یک اسفند سالگرد شهادت شهید @Hamneshin14
9.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی شهید باکری به خاطر دفاع از انقلاب تحصیل در آلمان را رها کرد... نشر ویدئو به مناسبت ۶ اسفند سالگرد شهادت قائم مقام ۲۸ ساله لشکر ۳۱ عاشورا، شهید بی مزار حمید باکری @Hamneshin14
۸ اسفند ۱۳۶۵ در تاریخ انقلاب و جنگ، روزی است که حاج حسین خرازیِ ۲۹ ساله فرمانده عزیز لشکر ۱۴ امام حسین علیه السلام در منطقه عملیاتی کربلای پنج به شهادت رسید. پیش از این در عملیات خیبر یک دستش قطع شده بود تا بعد از آن لشکر را با یک دست امارت کند. حاج حسین خرازی با یک دست، دست برتر جنگ تحمیلی بود. ما هم می‌توانیم دست برتر جنگ هیبریدی امروز باشیم با دستی که رأی می‌دهیم، با دستی که شعار می‌دهیم، با دستی که قلم می‌زنیم، با دستی که قلم می‌کنیم... محمدامین امامی @Hamneshin14
روایت سیره شهید یوسف سجودی فرمانده تیپ سوم لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام- تاریخ شهادت: ۲۶ اسفند ۱۳۶۳ 🌼 روایتی برای خانوما: همسر شهید میگه: زندگی‌مون با کمک‌خرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی می‌گذشت. یه شب نون هم نداشتیم که بخوریم. بش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. «حرفی نزدم» و رفتم سراغِ کارام. وقتی برگشتم، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره. داشت گوشه‌هایِ خشک و دورریزِ نون رو که از چند روز پیش مونده بود، می‌خورد. بم گفت: بیا خانوم! اینم از شامِ امشب... 🌼 روایتی برای آقایون: یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم. مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می‌رفت. مرغ مثل سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ‌کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! 📚 خاطرات مریم غنی زاده (همسر شهید) @Hamneshin14
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخرین جمله‌ شهید سجودی لحظه‌ شهادت... وقتی تیر خورد فریاد زد و گفت... انتشار به مناسبت ۲۶ اسفند سالگرد شهادت سردار یوسف سجودی @Hamneshin14