فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی این ناله مرا به گوش عمامهبهسرها برساند
انتشار به مناسبت ۲٠ آذر سالروز ترور شهید محراب آیة الله عبدالحسین دستغیب شیرازی به دست گروهک منافقین این داعشمسلکان دهه شصت...
@Hamneshin14
#روایت_سیره_شهدا
#شهدا
۲۱ آذر ۶۳ علیجان همتیفر، فرمانده ۴۱ ساله گردان لشکر ۴۱ ثارالله کرمان به شهادت رسید.
چند مورد از سیره شهید:
🌼 مطالعه|پدرم علاقه خاصی به مطالعه کتاب داشت و در زمانِ حیاتش چهار هزار جلد کتاب مطالعه کرد.
🌼 مسئول خاکی|به هیچوجه راضی نبود جایی شغلش مطرح بشه. حتی زمانی که لازم بود بچههاش در فرم مدرسه شغل پدر رو بنویسند، بهشون میگفت: بنویسید من کارمند هستم و یا آبدارچی ادارهام. توی محل کار هم اصلا تو اتاقش نبود و مدام جلوی درِ اداره میایستاد تا اربابرجوع به راحتی به ایشون که رئیس اون اداره بود، دسترسی داشته باشه.
🌼 تندی نکن|منافقین سه سال دنبال ترورش بودند، و شهید مدام بخاطر شرایط، خونهشون رو تغییر میداد. منافقین هم بارها تهدیدش میکردند. گاهی تماس میگرفتند و توهین و تهدید میکردند. اما شهید با ملایمت برخورد کرده و به همسرش میگفت: اگه تماس گرفتند، به هیچوجه تندی نکن و نگران نباش. میگفت: اینا فقط چند جوان خام هستند.
@Hamneshin14
#شهدا
#روایت_سیره_شهدا
14.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که دکتر چمران بارها به او گفت:
تو مالک اشتر من هستی...
روایتی کوتاه از زندگی سردار شهید علیرضا ماهینی به مناسبت ۱٠ دی سالروز شهادت
@Hamneshin14
#روایت_سیره_شهدا
#شهید_ماهینی
🔺شما احتمالاً ماجرای این عکس را نمیدانید. بیایید تا برایتان بگویم:
در این عکس، یک فرمانده عالیرتبه ایرانی را میبینید که سالها بعد از جنگ، رزمنده ضایعه نخاعی خود را فراموش نکرده و نذر کرده بود که هرسال دم عید به خانه او (در نجف آباد اصفهان) برود، به او خدمت کند، از او پرستاری کند و حتی او را استحمام کند!
در تمام این مدت هم همسر این رزمنده باید استراحت کند و حتی کارهای آشپزخانه را هم فرمانده انجام دهد.
▪️ نکته قابل تامل اینکه؛ همه اینها در حالی بود که فرمانده (حاج قاسم) و رزمنده (ناصر توبئیها) از لحاظ گرایشات سیاسی در دو قطب کاملاً مخالف یکدیگر بودند!
▪️این عکس هم مربوط است به سفر دو خانواده به دریاچه «چادگان». خانواده ها می خواستند قایق سواری کنند اما ناصر بخاطر وضعیتش نمیتوانست همراهشان باشد.
فرمانده خودش می آید و رزمنده را بغل کرده و با هم سوار قایق میشوند!
▪️رزمنده (ناصر توبئیها) سال ۹۲ در اثر جانبازی به شهادت رسید و فرمانده (حاج قاسم) هم در چنین شبی در فرودگاه بغداد پر پر شد!
🔻به وقت ۱۳ دی ۱۴۰۳
@Hamneshin14
#سردار_دلها
#روایت_سیره_شهدا
#شهدا
۱۹ دی سالروز شهادت سردار غیور سپاه اسلام حاج احمد کاظمی
_____________________
شهید حاج قاسم سلیمانی در وصف او میفرماید:
عظمت احمد کاظمی که من به حال او غبطه میخورم در این است، او در حالی که فاتح اصلی خرمشهر بود و ۲۳ سال بعد به شهادت رسید ولی هرگز کسی ندید او حتی در یک جمع خصوصی بگوید من اولین فرماندهای بودم که وارد خرمشهر شدم!!!
بزرگی احمد در این بود که او مَنِ خود را کشته بود!!!
@Hamneshin14
#روایت_سیره_شهدا
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
14.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت کوتاهی از عاشقانههای زندگیِ شهید مهدی نوروزی
شهدا عاشقترند؛ یعنی این...
@Hamneshin14
#روایت_سیره_شهدا
#شیر_سامرا
#شهید_مهدی_نوروزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخوردِ جالب شهید نوروزی با دلخوری همسرش...
همسرداری رو از شهدا یاد بگیرم
انتشار به مناسبت ۲٠ دیماه سالروز شهادت شهید
@Hamneshin14
#شهدا
#روایت_سیره_شهدا
#شیر_سامرا
۲۳ دیماه؛ سالروز شهادت شهید سعید سیاح طاهری
__________________
فـعـالـان فـرهـنـگـی جـبـهـه انـقـلـاب بـخـوانـنـد
حاجسعید اشتیاق عجیبی برا کار فرهنگی داشت، اونم توی مناطقی که دغدغه اینکار بینِ مسئولین تقریباً مُرده بود.
شنیدم اومده آبادان و میخواد جشنواره دفاع مقدس برا دانش آموزا برگزار کنه. بهش گفتم: حاجی! جشنواره دفاع مقدس، اونم برا دانشآموزا، و از همه مهمتر، توی مناطق محروم چطور به ذهنت رسید؟ لبخندی زد و گفت:
"ما سالهاست داریم بین خودمون این مراسمها رو برگزار میکنیم، مخاطبش هم خودمون هستیم و چیزی بهمون اضافه نمیشه. ماها دیدنیا رو دیدیم، شنیدنیا رو هم شنیدیم؛ در حالی که این نسل جوان، این مردم عادی که دور از جنگ و حماسهها بودند، باید این حماسهها رو به شکلی تازه دریافت کنند. این نسلای دبستانی تا دبیرستانی باید بدونن که دفاع مقدس همش جنگ و خونریزی نبوده. بدونن شوخی و خنده و نمایش فیلم و ... هم بوده؛ برا همین تصمیم گرفتیم این برنامه رو به شکل جشنوارهای شاد، با حضور هنرمندان برگزار کنیم."
حاج سعید محکم پای این کار ایستاد. هنرمندای معروف رو هم به جشنوارهها میآورد. میگفت: همه بچههای محروم منطقه باید بیان...
حتی وقتی فهمید توی روستایی بالای کوه، سه دانشآموز هست، گفت: اونا هم باید بیان. گفتیم: اونجا صعبالعبوره؛ امکان آوردنشون نیست. اما حاجی قبول نکرد و خودش رفت آوردشون به جشنواره...
📚به شرط عاشقی؛ ۲۰۰ - ۲۰۲
@Hamneshin14
#شهدا
#شهید_طاهری
#روایت_سیره_شهدا
Video_۲۰۲۵۰۱۱۴۱۳۱۱۴۱۸۵۳_by_VideoShow.mp3
13.78M
۲۵ دیماه سالروز شهادت شهید یونس زنگی آبادی؛ فرمانده تیپ امام حسین علیه السلام لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
____________________
مکاشفاتِ عجیبِ یک نویسنده زمانِ نگارشِ کتاب شهید زنگیآبادی
این عجیبترین خاطره شهیدی است که میشنوید...
راوی: حجة الاسلام انجوینژاد
@Hamneshin14
#شهدا
#روایت_سیره_شهدا
#شهید_زنگی_آبادی
هَــمــنِــشــیــن
۲۵ دیماه سالروز شهادت شهید یونس زنگی آبادی؛ فرمانده تیپ امام حسین علیه السلام لشکر ۴۱ ثارالله کرمان
#برشی_از_یک_کتاب
🔸 اینجوری عاشقِ ایران باش...
حاج یونس عاشقِ ایران بود. با شهيد ميرحسينی رفته بود حج اما اونجا چیزی نخریدند و وقتی برگشتن تمام سوغاتیهاشون رو از قم خريدن. میگفتند: اين پول ارز كشور ماست بايد برگردونیم ایران و نباید از کشور خارج بشه...
📚 مثل مالک؛ ۳۸- ۴۱
۲۵ دیماه سالروز شهادت علمدار لشکر ۴۱ ثارالله کرمان.
@Hamneshin14
#شهدا
#روایت_سیره_شهدا
#شهید_یونس_زنگی_آبادی
۲۶ دیماه؛ سالروز شهادت فرمانده ۲۲ ساله گردان سلمان فارسی لشکر ۱۶ قدس شهید غلامرضا بامروت
🌼 حساسیت در استفاده از بیتالمال| یه روز بارونی دیدم غلامرضا در حالی که بچهاش توی بغلشه و خانومش کنارش ایستاده، لب جاده منتظر مینیبوس هستند. رفتم جلو و بعد از احوالپرسی، گفتم: مگه ماشين تويوتای سپاه پیشت نيست؟ گفت: چرا، هست! گفتم: پس چرا با زن و بچه زير بارون ایستادین؟ گفت: ماشين مال بیتالماله و مربوط به من و كارای شخصیم نيست... اين رو گفت و بعد از دقايقی مينیبوس اومد. سوار شدند و رفتند.
🌼 رانت و امتیاز ممنوع| با اینکه فرمانده بود، اما توی جبهه پا به پای نیروهاش کار میکرد. از نظافت سنگر و چادر گرفته تا شستن ظرفا... یه روز تو چادر فرماندهی جلسه بود. هنگام صرف صبحونه رفتم و از مسئول تدارکات چند قالب کره برا سنگر فرماندهی گرفتم و برگشتم. آقا غلامرضا به محض اينكه چشمش به كرهها افتاد گفت: اينا از كجا اومدند؟ گفتم: من از تداركات گرفتم. پرسید: آيا به همهٔ نيروها دادند يا نه؟ گفتم: نه!... ایشونم عصبانی شد و گفت: هر چی زودتر اين كرهها رو ببر به تداركات پس بده. به مسئولش هم بگو بیاد اينجا باهاش کار دارم... کرهها رو برگردوندم و وقتی مسئول تدارکات اومد غلامرضا بهش گفت: تا من نگفتم هيچكس حق نداره به اسم چادر فرماندهی، از تداركات چیزی بگیره حتی اگه برادرم باشه...
📚فرهنگنامه جاودانههای تاريخ (زندگینامه فرماندهان شهيد استان گيلان)
@Hamneshin14
#رانت
#روایت_سیره_شهدا
#شهید_بامروت
۲۶ دیماه؛ سالگرد شهادت شهید عباس خوشسیما
_____________________
نهی از منکرِ بیحجابی در سیره شهدا| یه روز دختربچۀ همسایه رو بیحجاب توی خیابون دید؛ جای بدخُلقی و تشرزدن، شکلاتی بهش داد و با محبت گفت: دخترم! روسری سرت کن...
الان اون دختر بزرگ شده و میگه: هنوز شیرینیِ اون شکلات یادمه...
📚 ایثارنامه ۴۲؛ شهیدخوشسیما، صفحات ۲۰ و ۲۵
@Hamneshin14
#شهدا
#حجاب
#روایت_سیره_شهدا