eitaa logo
همراه شهدا🇮🇷
2.3هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
7.1هزار ویدیو
73 فایل
ٖؒ﷽‌ 💌#شهـבا امامزاבگاט عشقنـב كـہ مزارشاט زيارتگاـہ اهل يقين است. آنها همچوט ستارگانے هستنـב کـہ مے تواט با آنها راـہ را پیـבا کرב. پل ارتباطی @Mali50 @Hamrahe_Shohada #کپی_ازاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🌹شهدا ; 🍁نیروهای جامانده در خاکریز دنیا ، از نفس افتاده اند... ! 🍁عن قریب است که گرفتار شویم... بعد از کربلای شما ، قرار بود ما زینبی باشیم... ..!! 🍁صدایم را میشنوید ؟! 🍁سربندها و سنگرهایمان را گم کرده ایم !!! 🏴 @Hamrahe_Shohada
شبکه ۱۱ تلویزیون رژیم صهیونیستی از آتش‌سوزی در مجتمع پالایشگاهی «بازان» در حیفا خبر داد.
کانال ۱۳ عبری دیشب توسط منبع ناشناس هدف حمله سایبری قرار گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گویا صبح امروز عملیات تروری در سرزمین های اشغالی رخ داده است گفته شده دو مامور موساد ترور شدند.
این‌ عکسی‌ که‌ مشاهده‌ می‌کنید معروفه به نردبان ... تمام‌ افراد حاضر در عکس شدن .... عکس‌ جالبيه ... جالبتر اینه‌ که‌ نردبان‌ ته‌ نداره ... یعنی‌ میشه‌ یه‌ پله‌ هم‌ واسه‌ ما گذاشته باشن....!! 🏴 @Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤.... 🏴 هرچند که خیمه ها علمدار نداشت بانوے زمین خورده سپهدار نداشت میسوخت میان آتش و دود اما آن خیمه‌ے آتش زده مسمار نداشت .😭. 🔥 🏴 @Hamrahe_Shohada
|| اولین عملیاتے بود كه شركت می‌كردم.🪖 بس كه گفته بودند ممكن است موقع حركت به سوے مواضع دشمن، در دل شب عراقی‌ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بكنند، دچار وَهم و ترس شده بودم..! ساكت و بے صدا در یك ستون طولانے كه مثل مار در دشتے می‌خزید جلو می‌رفتیم . جایے نشستیم ؛ یك موقع دیدم یك نفر كنار دستم نشسته و نفس نفس می‌زند . كم مانده بود از ترس سكته كنم. فهمیدم كه همان عراقے سرپران است . تا دست طرف رفت بالا معطل نكردم با قنداق سلاحم محكم كوبیدم توے پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم:)) لحظاتے بعد عملیات شروع شد . روز بعد در خط بودیم كه فرمانده گروهان مان گفت: «دیشب اتفاق عجیبے افتاده ، معلوم نیست كدام شیر پاك خورده‌اے به پهلوے فرمانده گردان كوبیده كه همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه بیمارستان شده» از ترس صدایش را در نیاوردم كه آن شیر پاك خورده من بوده ام^^😅 • 🕊 • 🏴 @Hamrahe_Shohada
•[🌹🌱]• ڪسـانی ڪہ بـــــرای هـدایت دیـگـــران تــلاش مـی ڪنـنـد؛ بہ جای مردن، شهید می شوند... 🏴 @Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
📸 اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی عصر امروز (سه‌شنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب
🔻کنایه سنگین رهبر انقلاب به اعضای شورای انقلاب فرهنگی! 🔷رهبر انقلاب در دیدار خود با اعضای شورای انقلاب فرهنگی به شکل محترمانه به اعضای آن گفتند که فقط اسمی بلند کرده‌اید و هیچ کار مفیدی انجام نداده‌اید! من اگر جای این حضرات که هر کدام‌شان ادعای آنچنانی برای خود دارند، بودم آب می‌شدم و به زمین می‌رفتم. اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک نهاد حاشیه‌ای تبدیل شده که از روی رفع تکلیف اعضایش آنجا حاضر می‌شوند را می‌توان بزرگ‌ترین اشکال آن دانست. 🔹رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود نکته‌ای را در مورد شورای‌عالی انقلاب فرهنگی بیان کردند و با اشاره به حضور افراد برجسته و نخبه و صاحب‌نظر در این شورا گفتند: با وجود غنا و تراز بالای افراد حاضر در این شورا، اما هویت جمعی شورای‌عالی به تناسب اعضای آن، بروز لازم را ندارد و لازم است تأثیرگذاری شورا در مسائل فرهنگی کشور تقویت شود، البته اعضاء شورا اشتغالات دیگری نیز دارند و این توقع وجود ندارد که اعضا از کارهای اصلی خود باز بمانند اما انتظار این است که برای امور مربوط به شورا وقت مناسب و کافی گذاشته شود.
هواداران مراکش پس از پیروزی حساس مقابل اسپانیا، با پرچم فلسطین به خیابان ها آمدند
همراه شهدا🇮🇷
❤️💞❣️💛❤️💞❣️💛❤️💞 * #داستـــان ❤️ #عاشقـــانه_دو_مدافـــع❤️ #قسمت_بیست_و_یکم _پیرزن اونجا افتاده ب
يـٰا ݪَثـٰارَاٺَ اݪحُسَيْــن (ع): ❤️💞❣️💛❤️💞❣️💛❤️💞❣️💛 * ❤️ ❤️ _چاره اے نبود باید میرفتم... _اوایل مهر بود کلاس هاے دانشگاه تازه شروع شده بود _ما ترم اولے ها مثل ایـݧ دانشگاه ندیده هاروز اول رفتیم تنها کلاسے کہ تو دانشگاه برگزار شد،کلاس ترم اولے ها بود دانشگاه خیلے خلوت بود. _تو کلاس کہ نشستہ بود احساس خوبے داشتم خوشحال بودم کہ قراره خانم مهندس بشم براے خودم😂. _تغییرو تو خودم احساس میکردم هیجاݧو شلوغے گذشتمم داشت برمیگشت هموݧ روز اول با مریم آشنا شدم دختر خوبے بود. _اولیـݧ روز دانشگاه پنج شنبہ بود. از بعد از اوݧ قضییہ تو بهشت زهرا هر پنجشنبہ میرفتم اونجا و بہ شهدا سر میزدم شهداے گمنامو بیشتر از همہ دوست داشتم هم بخاطر خوابے کہ دیدم هم بخاطر محمد جعفرے پسر هموݧ پیرزݧ نمیدونم چرا فکر میکردم جزو یکے از شهداے گمنانہ. _اوݧ روز بعد از دانشگاه هم رفتم بهشت زهرا قطعہ ے شهداے بی پلاک. _زیاد بودݧ دلم میخواست یکیشونو انتخاب کنم کہ فقط واسہ خودم باشہ اونروز شلوغ بود سر قبر بیشتر شهداے گمنام نشستہ بود. چشمامو چرخوندم کہ یہ قبر پیدا کنم کہ کسے کنارش نباشہ بالاخره پیدا کردم سریع دوییدم سمتش نشستم کنارش و فاتحہ اے براش بفرستادم سرمو گذاشتم رو قبر احساس آرامش میکردم یہ پسر بچہ صدام کرد:خالہ❓خالہ❓گل نمیخواے سرمو آوردم بالا یہ پسر بچہ ے ۵ سالہ در حال فروختـݧ گل یاس بود . عطر گلا فضا رو پر کرده بود برام جالب بود تاحالا ندیده بودم گل یاس بفروشـݧ آخہ گروݧ بود ازش پرسیدم:عزیزم همش چقدر میشہ❓ گفت:۱۵تومـݧ ۱۵تومــݧ بهش دادم و گلهارو ازش گرفتم چند تاشاخہ ببشتر نبود. بطرے آب و از کیفم درآوردمو روقبر و شستم بوے خاک و گل یاس باهم قاطے شده بود لذت میبردم از ایـݧ بو گلها رو گذاشتم روقبر دلم میخواست با اوݧ شهید حرف بزنم اما نمیتونستم میخواستم باهاش درد و دل کنم اما روم نمیشد از گذشتم چیزے بگم براے همیـݧ بہ یہ فاتحہ اکتفا کردم. یہ شاخہ گل یاس و هم با خودم بردم خونہ و گذاشتم تو گلدوݧ اتاقم هموݧ گلدونے کہ اولیـݧ دستہ گلے کہ رامیـݧ برام آورد بود و گذاشتہ بودم توش بهم ریختم ولے با پیچیدݧ بوے گل یاس تو فضاي اتاقم همه چیز و فراموش کردم و خاطرات خوب مثل چادرے شدنم اومد تو ذهنم. _همہ ے کلاس هاے دانشگاه تقریبا دیگہ برگزار میشد چندتا از کلاس ها روکہ بین رشتہ ها،عمومے بود و با ترم هاے بالاتر داشتیم سجادے هم تو اوݧ کلاس ها بود. _مـݧ پنج شنبہ ها اکثرا کلاس داشتم و بعد دانشگاه میرفتم بهشت زهرا پیش شهید منتخبم سرے دوم کہ رفتم تصمیم گرفتم تو نامہ همہ چیو براش از گذشتم بنویسم و بهش بگم چی ازش میخوام _نامرو بردم خندم گرفتہ بود از کارم اصلا باید کجا میذاشتمش بالاخره تمام سعے خودمو کردم و باهاش حرف زدم وقتے از گذشتم میگفتم حال بدے داشتم و اشک میریختم و موقع رفتـݧ یادم رفت نامہ رو از اونجا بر دارم. با صداے سجادے از خاطراتم اومدم بیرو... * _ ✍️"" ادامــه.دارد.... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
«قَبرُها في قُلوبِ مُنکَسِرَه» چقدَر فاطمه، حرم دارد :)) ..