📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_چهلُ_دو
... نزدیک نیمهشب، حرفها توی دلم جا نمیشوند. مینویسمشان برای دلم...
«دنیا بوی خون گرفته است؛ ظلمت ظلمِ ظالم بر عالم پرده افکنده است. آه ای کودک سوری... آه ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانانِ به خون کشیده شده... قدری تحمل کنید؛ قدری بیشتر دوام بیاورید. دستان من یارای کمک به شما را ندارد، اما دلم به اندازه تمام شما آتش میگیرد. خدایا! زنده نباشم و نبینم این ظلم را، پنج هزار کودک سوری در آلمان ربوده میشوند؛ به همین سادگی...!
در کشوری که رئیسجمهور ما غرق خنده است یا در کشوری دیگر که ادعای حقوق بشرش گوش عالم را کر کرده است، این اخبار دیگر برای ما طبیعی است... انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار میدهند، ما هم چند ثانیهای متأثر میشویم و دیگر هیچ!
آی بشر... آی انسان... فأین تذهبون؟ به کجا میرویم؟ حق، زیر چکمه باطل لگدمال میشود و صدای شکسته شدن پهلوی مادرمان هرروز شنیده میشود و صدای هلهله لشکر شمر، گوشمان را از شنیدن صدای هل من ناصر ینصرنی اربابمان کر کرده است. چه ستمی بالاتر از این میتوان کرد؟ مسلمان را سر میبرند، میسوزانند، تکهتکه میکنند در مقابل دوربینهای جهانی و بعد مخابره میکنند. آنقدر که تو میبینی اما چشمانت را عادت میدهند.
خدایا! دلم تنگ است. هم جاهلم، هم غافل. نه در جبهه سخت میجنگم و نه در جبهه نرم. کربلای حسین(علیهالسلام) تماشاچی نمیخواهد... یا حقی یا باطل... راستی من کجا هستم؟ خدایا! یا مرا از زمین بردار یا دست منِ زمینگیر را بگیر... گناه، غرقمان کرده و غفلت، دلمان را سیاه کرده. نشانهاش میخواهی؟ همین بیتفاوتی است. حیوان اگر ببیند میرنجد ولی انسان به جایی میرسد که نمیرنجد...
خدایا کمکم کن. مرا آزاد کن از بند نفسانیت و هوسها... خدایا! بنده تو که باشم، آزادترین مخلوقم...» ...
۴۲
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_چهلُ_یک باید بدانم به استقبال نبرد با چه کسانی
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_چهلُ_دو
... نزدیک نیمهشب، حرفها توی دلم جا نمیشوند. مینویسمشان برای دلم...
«دنیا بوی خون گرفته است؛ ظلمت ظلمِ ظالم بر عالم پرده افکنده است. آه ای کودک سوری... آه ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانانِ به خون کشیده شده... قدری تحمل کنید؛ قدری بیشتر دوام بیاورید. دستان من یارای کمک به شما را ندارد، اما دلم به اندازه تمام شما آتش میگیرد. خدایا! زنده نباشم و نبینم این ظلم را، پنج هزار کودک سوری در آلمان ربوده میشوند؛ به همین سادگی...!
در کشوری که رئیسجمهور ما غرق خنده است یا در کشوری دیگر که ادعای حقوق بشرش گوش عالم را کر کرده است، این اخبار دیگر برای ما طبیعی است... انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار میدهند، ما هم چند ثانیهای متأثر میشویم و دیگر هیچ!
آی بشر... آی انسان... فأین تذهبون؟ به کجا میرویم؟ حق، زیر چکمه باطل لگدمال میشود و صدای شکسته شدن پهلوی مادرمان هرروز شنیده میشود و صدای هلهله لشکر شمر، گوشمان را از شنیدن صدای هل من ناصر ینصرنی اربابمان کر کرده است. چه ستمی بالاتر از این میتوان کرد؟ مسلمان را سر میبرند، میسوزانند، تکهتکه میکنند در مقابل دوربینهای جهانی و بعد مخابره میکنند. آنقدر که تو میبینی اما چشمانت را عادت میدهند.
خدایا! دلم تنگ است. هم جاهلم، هم غافل. نه در جبهه سخت میجنگم و نه در جبهه نرم. کربلای حسین(علیهالسلام) تماشاچی نمیخواهد... یا حقی یا باطل... راستی من کجا هستم؟ خدایا! یا مرا از زمین بردار یا دست منِ زمینگیر را بگیر...
#همراه_شهدا