eitaa logo
همسران بهشتی
527 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
52 فایل
🌺برگزاری روضه خانگی برای افرادکم بضاعت @Masakin_H 🌸کانالی مخصوص بندگی خدا        @darrahbandgi ☘️کانال‌محصولات‌ارگانیک‌‌(بخشی ازسودفروش‌برای‌خانواده‌های نیازمندصرف‌میشه)    @Organik_toba ناشناس‌ جواب میدم https://abzarek.ir/service-p/msg/1983669
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 ══✿☆✿☆✿══ 🔮 روایتی که اشک هر خواننده ای را در می آورد 📝نویسنده مسیحی (جرج جرداق) روایتی را نقل میکند و میگوید: هنگامی که این روایت را می نوشتم اشکم میریخت و نوشته ام را خیس می کرد ♦️ و آن روایت این است که علی علیه السلام، شبی برای خانواده بی سرپرستی انبانی از غذا برد، ♦️ولی دید کودکِ یتیم نا آرام است. ♦️از علّت گریه اش پرسید، ♦️کودک گفت بچه ها در کوچه به من میگویند تو پدر نداری. ♦️ امام فرمود به آنها بگو امیرالمومنین خلیفه مسلمین پدر من است. ♦️ بچه آرام نگرفت و گفت بچه ها در کوچه اسب چوبین دارند و من ندارم. ♦️امام علیه السلام چوبی فراهم کرد و به او داد شاید خوشحال شده آرام گیرد. ♦️امّا کودکِ یتیم که از فراق پدر و نوازشهای پدرانه توان خویش را از دست داده بود و پِی در پِی بهانه میگرفت، گفت من اسبی را میخواهم که بر او سوار شوم و مرا حرکت دهد و راه ببرد. ♦️( امام و رهبر مسلمانان ) در دل شب کودک یتیم را بر پشت خود سوار کرد و آن قدر به شکل اسب گرداند تا کودک در پشتش به خواب رفت و او را با دلی شاد به بستر نهاد، ♦️آنگاه خودش به بستر خویش رفت. 📚حکایات برگزیده، ص130 (شجره طوبی) 🌟اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌟 ْ کانال درراه بندگی @darrahbandgi
😘 معلم👩‍🏫 به دانش آموزانش گفت: بروید🚶‍♀و فردا برایم خاک از بهشت🏞 برایم بیاورید😳 یکی از دانش آموزان👩 فردا با مقداری خاک پیش معلم👩‍🏫 رفت معلم👩‍🏫 با تعجب😳 گفت: این خاک رو از کجا آوردی❓❔ دانش آموز گفت: از زیر پای مادر😍😍 📕 -----------*✨🌹✨*---------- @Hamsaran_Beheshtii -----------*✨🌹✨*-----------
📌 نذر سلامتی امام زمان... 🧕 خانومه به پسرش گفت: «بیرون منتظر بمون تا من خرید کنم و زود برگردم.» بعد اومد داخل مغازه و کوچکترین نایلون رو برداشت. شروع کرد به برداشتن گوجه‌فرنگی، همه رو خودش جدا می‌کرد؛ البته برعکس بقیه مردم، فقط ضرب دیده‌هاش رو برمی‌داشت. 👦 وقتی نایلون رو پُر کرد و اومد جلو تا حساب کنه، پسرش چادرش رو کشید: - مامان میوه می‌خری؟ خانومه آروم بهش گفت: امروز نه مامان‌. برو بیرون منتظر بمون. - خودت گفتی فردا می‌خرم. پسره خیلی اصرار کرد. اما مامانش دستش رو گرفت و برد بیرونِ مغازه. 🍇 همین که داشت می‌رفت بیرون، فروشنده یک نایلون برداشت و پُرِ میوه کرد، گذاشت کنار خرید خانومه. خانومه با شرمندگی گفت: «ممنون، اما بد عادت میشه.» 🔆 فروشنده هم گفت: «یعنی می‌خواین نذر سلامتی امام زمان عج رو رد ‌کنین؟» 📝 عج •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• @Hamsaran_Beheshtii •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•