eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
2.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نفر برای رسیدن به آرزوهای خود، مادرش را با ماشین خانه سالمندان می‌برد اما ... یک نفر هم برای رسیدن مادرش به آرزویش پای پیاده اورا به کربلا می‌رساند :)🙂♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای‌واقعیت‌های‌دیده‌نشده...! میشه‌این‌کلیپوببینیدوبازنشرکنید؟!🙂🌱 .
. حَنیفـھ☁️ .
↻ . نظر ِ اڪثریت روۍ ِ بلے بود . حالا دیگہ منتظر بمونییید تا شنبہ برسہ🙂😂🌱 . و هر روز، یا یڪ‌روز در م
می‌دونستین امروز شنبه‌ست؟!😌☁️😂 بفرمائید پارت جدید، همراه با یہ لیوان قہوه مھمون مَن ☕️😂🌱 .
به نام الله:) - زیـارت 🍂 📻 - . رمانے بر اثر خـاطرات و کاملا واقعے، هَمراھ با چاشنۍ طنز ! . . بہ‌قلمِ بانوۍبےنشـان . اللّهم صل علی علی بن‌موسی الرضا المترضی الامام التقی النقی... زیبایی یک‌سفر به این است که امام‌هشتم شیعیان، علی‌بن موسی الرضا بساطش را آماده کرده باشد. در همین چهارده سالِ عمرم، عادت کرده‌ام روزی‌ام را از یک خوب بگیرم، یک رئوف! از یک مهربان، یک بخشنده! در حال و هوایِ قبل از سفر گم شده بودم. غافل از این‌که بی‌اذن پدر، نمی‌توانستم جایی بروم. از وقتی که دوستم خبرِ سفرِ زیارتیِ قم و جمکران را داده بود، لبخندی کنج لبم جاخوش کرده و پاک نمی‌شد. می‌دانستم خانواده مخالف است اما، به دلم افتاده بود این سفر را رفتنی هستم. در حال خواندن کتابِ امام‌رئوف بودم که حسی درونم زمزمه کرد: - به امام‌رضا(ع) متوسل شو! عهد می‌بندم که سفرت جور می‌شود. همین شد که کتاب را کنار و با این‌که ساعاتی از خواندنِ نماز ظهر نگذشته بود، باز سجاده پهن کردم و چشم‌بسته الله‌اکبر گفتم. بعد از نماز، دعای استغاثه را زمزمه کردم و با مولایم سخن گفتم: - آقاجان! خودتون می‌دونین چقدر منتظر این فرصت بودم. فرصتی که بتونم برای بار دوم در عمرم، به زیارتِ خواهر و فرزندتون برم. راستش... راستش هروقت متوسل شدم بهتون، منو دست خالی نذاشتین. سفرمو جور کنین... بدجور محتاجم! حال و هوای چشم‌هایم تا چندی بعد از نماز، بارانی بود. به دلم افتاده بود که می‌شود! مےشنوم نظرات را: . https://abzarek.ir/service-p/msg/838393 .🎙♥️ .
هدایت شده از  . حَنیفـھ☁️ .
اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرج :) فرج مولانا صاحب الزمان☁️
هدایت شده از  . حَنیفـھ☁️ .
بسم رب حُسین [؏] .
مِہربـان خُداۍ ِ مـــَن . . ♥️🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حَنیفـھ☁️ .
به نام الله:) - زیـارت 🍂 📻 - . رمانے بر اثر خـاطرات و کاملا واقعے، هَمراھ با چاشنۍ طنز ! . . بہ‌قل
به نام الله:) - زیـارت 🍂 📻 - . رمانے بر اثر خـاطرات و کاملا واقعے، هَمراھ با چاشنۍ طنز ! . . بہ‌قلمِ بانوۍبےنشـان . هر باری که سوال می‌پرسیدم، باز دست رد به سینه‌ام می‌خورد و نگران، از این‌که خدای‌ناکرده نشود! مادر موافق بود اما پدر... شروع می‌کردم برای آوردنِ دلایلی منطقی، اما فایده‌ای نداشت. نمی‌توانستم ناامید شوم. من از امام‌رضا خواسته بودم؛ از ضامنِ آهو! از کودکی درِ خانه‌ی امام بزرگ شده بودم، ارادتم به ایشان گونه‌ی دیگری بود. هر از گاهی دلت هوای حرم را می‌خواهد. هوایِ معطر به عطر گلاب. هوایِ زیبای مشهدالرضا! با خودت می‌گویی: - حالا که نه دیگر دسترسی به حرم دارم، نه پنجره فولاد، توسل را بی‌خیال! اما غافل ز آن‌که بدانی گر خودت این‌جا باشی، فرسنگ‌ها دورتر؛ اما دلت را دخیل بسته باشی به حرم، همه مشکلاتت حل می‌شود. باید دلت وصل باشد. وگرنه مشهد رفتن را که همه بلدند! همه‌ی آدم‌های روی کره‌زمین، گاه نیازمندِ خلوت‌اند. خلوتی با خود و معشوقشان. بعد از اتمامِ کتابِ سفربیستم، روحم هر دقیقه از اصفهان پر می‌کشید مسجد جمکران و روبروی گنبد سلام می‌داد. دلم می‌خواست بارِ دیگر عازمِ قم شوم، شاید لیاقت داشته باشم مولایم را زیارت کنم. با کوله‌باری از گناه... اما با قصدِ توبه! بارها مادرم را از طرف خودم فرستادم تا سخن بگوید با ولی‌ام. راستش... راستش اگر این سفر را نمی‌توانستم بروم، یعنی سفرهای بسیج و راهیان‌نور هم پر! با توجه به شرایطِ پیش آمده، از جمله بیماریِ کرونا(که کمتر شد بحمدالله)، تصادفِ اتوبوس‌ها، هوای گرم و مشکلاتِ دیگر، پدرم سخت راضی می‌شد برای رفتن. بارها مثال زدم برای مرگ و باز قانع نشدند! مےشنوم نظرات را: . https://abzarek.ir/service-p/msg/838393 .🎙♥️ .
هدایت شده از  . حَنیفـھ☁️ .
بسم رب حُسین [؏] .
. حَنیفـھ☁️ .
مِہربـان خُداۍ ِ مـــَن . . ♥️🕯
- وخداوند‌یارۍمےکند‌ ؛ آن‌قلبۍراکہ به‌غیراوامیدۍندارد'!💙(: