eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
2.9هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🪄
🌷به زمین تا که رسیدی همه جا زیبا شد... 🍃 🕊 🌱 •.🕊|→❥•| @modafe_chadorrrr |
هدایت شده از یادگاری .‌.. !
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~ ••ڪاشکــے مـےشد بهت بگم ... °°° @roomanzibaee
هدایت شده از منِ خالی .
نه مثل ساره‌ای و مریم ! 👒 نه مثل آسیه و حوا ! ✨ فقط شبیه خودت هستی:)) ☝️🏿 فقط شببه خودت زهرا . . . 🌱 اگر شبیه کسی باشی ! 🌴 شبیه نیمه‌شب قدری . . . 🌙 شبیه آیه‌ی طتهیری . . . 🌧 شبیه آیه‌ی اعطینا ! ☔️
هدایت شده از  گاندو
5.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭 مادری قهرمان پرور 🙂🔥 اللهم عجل لولیک فرج 🌱💌 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
هدایت شده از  گاندو
Maziyar FallahiMaziyar Fallahi - Leila (320).mp3
زمان: حجم: 12.14M
💌🌱 ♪این نامه رو لیلا فقط بخونه... 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
زهرا می‌خوانندش، گاهی هم انسیه‌ و حوراء... حوراء، به معنای فرشته‌ی چشم مشکی‌ست؛ و برادر می‌گوید راضیه است و زکیه! پرهیزکار است و راضی به رضای خدا‌. پدر فاطمه صدایش می‌کند و مرضیه و معصومه، خواهر بزرگ‌ترم اما القاب و اسامی دیگری بلد است؛ او این‌طور صدایش می‌کند که ام‌المومنین است و مادر همه‌ی خوبی‌ها! حتی می‌گوید که کوثر یعنی خیر کثیر و فراوان؛ و خواهر کوچک‌ترم سوره‌اش را از بر می‌خواند. مادر که چیزی نمی‌گوید و نگاهش که می‌کنم، مشغول کارهای خانه است و مانند همیشه، جزوه و کتاب‌های دکتری‌اش هم گوشه‌ای از خانه پهن است؛ کنار نمونه سوال‌هایی که خواهرم برای کنکور دنبال راه‌حلشان می‌گردد و قرار گذاشته‌اند تا مادر برایش کامل توضیح بدهد... خواهر کوچک‌ترم ولی چیزی نمی‌داند. او فقط مادرم را می‌شناسد و من مادری بزرگ‌تر... او فقط خصلت‌های مادرم را بلد است و من، اعتقادم این است که مادرها به دخترهایشان، خوبی‌هایشان را کادو می‌دهند به عنوان ارثیه! ارثی برای سال‌های بعد و سالیان بعدتر... ارثی که در جریان است و از آن، چیزی کاسته نمی‌شود! خواهر کوچک‌ترم که مادرم را نگاه می‌کند، می‌دانم در مغز کوچک اما پر از احساس این دختربچه چه می‌گذرد! شاید سال‌ها بعد، هنگامی که بزرگ‌تر شود، مثل من بفهمد که انسیه الحوراء و دخترانش، مادران زمینی ما هستند و دریغا که شناختشان کار هرکسی نیست...! من می‌شناسمش، اما به قدر خودم! به قدر همین قلب کوچکم که برای مادرم می‌تپد؛ مانند زینبی که زینت پدر بود و همان‌قدر هم، زینت دست‌های خسته‌ی مادر، در نیمه‌شب‌های تارِ مدینه! اصلا این اسم بازی‌ها، همه‌شان بهانه‌اند... من می‌گویم که فاطمه، نه شبیه راضیه است و نه شباهتی به حوریه‌ها دارد و نه شبیه زکیه و صادقه و حره و حبیبه و راکعه و ساجده و سعیده...! او مادر است و مادر، یعنی ریشه‌ی همه‌ی خیرها...! همه‌ی خوبی‌هایی که در اسم‌ها و با این حروف، نمی‌توان توصیفشان کرد! اصلا وقتی مادر ریشه‌ی خوبی‌ها باشد، خوبی‌ها تاب نمی‌آورند و از قالب شکننده‌ی حروف بیرون می‌ریزند و آن‌ها را می‌شکنند...! من مادرم را که نگاه می‌کنم، در او ردی از فاطمه می‌بینم؛ ردی از فاطمه‌ و فاطمه‌هایی که بودنشان، خیر است و خوبی زیاد، مانند نامِ کوثر... فاطمه‌هایی که وقتی خدا به عنوان مادر یک عالم معرفی‌شان می‌کند، خیال یک جهان راحت است که مادری دارند، به وسعت تمام خوبی‌ها‌...! ____ بھ‌قلـم‌دلنشین‌بـانویارۍ .🌿 |