Γ🕊️°🌿]
یک وقت هایی که دورِ هم می نشستیم حرف از شهادت حاجی هم پیش می آمد . طبیعی بود . یک بار از سر شوخی گفتم :(حاجی ما عصبانی بشیم دعا می کنیم شهید بشید .)بلافاصله گفتم :(بعد از صد و بیست سال ها!)
خوشش آمده بود .
_ چرا بعد از صد و بیست سال؟ دعا کن الان شهید بشم .
_ حاجی حیفم میاد . حضرت آقا به شما نیاز داره،جبهه مقاوت به شما نیاز داره،جمهوری اسلامی به شما نیاز داره،دنیای اسلام به شما نیاز داره،باشید و خدمت کنید بعد از صد و بیست سال .
حاجی ول کنِ ماجرا نبود .
_نه،اون اثری که خونِ من الان داره توی آینده نداره،اون اثری که که خون من الان در بین جوون داره توی آینده نداره .
یکسال و نیم گذشت تا به حرفش رسیدم وقتی میلیون میلیون جمعیت ریختند توی خیابان ها،برای تشییع پیکرش . جوان ها عکس حاجی به دست،اشک میریختند . حرف حاجی قدم به قدم تشییع پیکرش همراهم بود .
_خونِ من الان اثر داره .
راوی : مهدیایرانمنش .
مبنع :صوتسخنرانیدرهمایشبزرگسوگوارهیاسنبویویژهمبلغانایامفاطمیهسازماناوقافوامورخیریهاستانقم .
#یک_فنجان_کتاب✍🏻
برگرفته از کتابِ سلیمانی عزیز📚
♡..دخــٺـࢪاݩ مہدۆے :)
↯..........🕊️..........↯
https://eitaa.com/joinchat/2403205244Cc0685e024d
↯..........🕊️..........↯