eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
3.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
نمی‌دانم در زلالی آب چه دید که ننوشید . . ! شاید گریه‌های علی‌اصغر را ؛ شاید هم خواهش‌های سکینه را ؛ و شاید بی‌تابی‌های رقیه را💔.
. حَنیفـھ☁️ .
نمی‌دانم در زلالی آب چه دید که ننوشید . . ! شاید گریه‌های علی‌اصغر را ؛ شاید هم خواهش‌های سکینه را ؛
اما هرچه بود خوش‌حال بود که نخوردھ؛ ولی می‌تواند کودڪان مولایش را سیراب کند ... :)
. حَنیفـھ☁️ .
اما هرچه بود خوش‌حال بود که نخوردھ؛ ولی می‌تواند کودڪان مولایش را سیراب کند ... :)
اما لحظاتی بعد در صحرا ... دستی این‌طرف و مشکی آن طرف ؛ سقای بی‌دست حسین با چشمی تیر خورده به مشک خالی خیره بود ...
این حسین بود که در صحرا فریاد می‌زد: - الآنَ اِنْكَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی اکنون کمرم شکست و چاره‌ام کم شد💔:)
آب بھ خیمہ نرسید ؛ فَداۍ سرت :)🌙
ولی امشب ارباب یاران رو جمع کرد و گفت: فردا ما که شهید بشیم، خانم‌ها و طفلان اسیر می‌شن... خانواده‌تونو ببرید پیش قبیله‌ی بنی‌اسد..!
. حَنیفـھ☁️ .
ولی امشب ارباب یاران رو جمع کرد و گفت: فردا ما که شهید بشیم، خانم‌ها و طفلان اسیر می‌شن... خانواده‌ت
یکی‌شون رفت پیش همسرش و گفت اباعبدالله چنین سخنی گفتن... همسرش به شدت بهم ریخت و لب زد: این انصافه که رباب و زینب و رقیه گوش‌واره از گوش‌شون کشیده بشه و من راحت تو خونه باشم؟ روسری و چادر رو در بیارن از سرشون و من تو آسایش باشم؟ برگشت پیش امام و رجزخوانی‌های همسرش رو تعریف کرد... و امام با حرف‌هاشون آروم اشک می‌ریختن :)
مڪن اۍ صُبح طلو؏ :))) شبتون ڪربلایۍ ان‌شاءالله
بسم رب حُسین [؏] .
حربن‌یزید‌بن‌ریاحۍ؛ ظہر عاشورا رفت پیش امام... گفت آقاجان! می‌دونم گنہکارم؛ من رو ببخشید:) ___ اِشتباھ است بگوییم ار پشیمانۍ چہ سود؟ یڪ پشیمان مۍشناسم، سود ڪردھ حُر شدھ...!