eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.7هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 «ملتی که کتاب نمی خواند ،باید تمام تاریخ را تجربه کند...» ‏ملتی هستیم که هرجا می‌رسیم تاریخ حضورمونُ روی در و دیوار و درخت ثبت میکنیم،ولی حاضرنیستیم دوخط تاریخ بخونیم.... ملتی هستیم که کمترین ارزش رو برای وقت قائل هستیم ولی همیشه هم عجله داریم.... ملتی هستیم که بیشترین فخرفروشی رو با بزرگان علم و ادب سرزمین‌مون میکنیم... اما کتابهاشون رو نمیخونیم...🤍🌼 @Harf_Akhaar
35.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«چشم و هم چشمی عامل بسیاری طلاق ها» «فرق حسرت و حسادت چیست» @Harf_Akhaar
🌱استاد سیدعلیرضا واعظ موسوی: توقع زیاد نداشته باش وقتی از مردم متوقع باشی مدام خودت را نامحبوب میدانی چون مردم نمیتونن تمام توقع تو را برآورده کنند! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱 در زمان «مالك دينار» جوانى از زمره اهل معصيت و طغيان از دنيا رفت. مردم به خاطر آلودگى او جنازه‏اش را تجهيز نكردند، بلكه در مكان پستى و محلّ پر از زباله‏اى انداختند و رفتند. شبانه در عالم رؤيا از جانب حق تعالى به مالك دينار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و كفن در گورستان صالحان و پاكان دفن كن. عرضه داشت: او از گروه فاسقان و بدكاران است، چگونه و با چه وسيله مقرّب درگاه احديّت شد؟ جواب آمد: در وقت جان دادن با چشم گريان گفت: يا مَنْ لَهُ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ إرْحَمْ مَن لَيْسَ لَهُ الدُّنيا وَ الآخرَةُ. اى كه دنيا و آخرت از اوست، رحم كن به كسى كه نه دنيا دارد نه آخرت. مالك،كدام دردمند به درگاه ما آمد كه دردش را درمان نكرديم؟ و كدام حاجتمند به پيشگاه ما ناليد كه حاجتش را برنياورديم؟» :)))))🤍🌼 @Harf_Akhaar
27.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 تقسیم بندی حاجات : به ما یاد دادن که هر حاجتی رو از یه معصوم بخواید. بستگی داره حاجتتون چی باشه؟ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
شنیدنِ صدایِ اذان و نماز نخوندن یعنی کسی یا چیزی رو به خدا ترجیح می دی .😔 دقت کردی وقتی دوستت آنلاینه ولی جوابِ پیامت رو نمی ده چقدر ناراحت می شی ...😔 اذان یعنی خدای همیشه آنلاین ، بهت پیام داده ... نکنه آنلاین باشی و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی . @Harf_Akhaar
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍💎می گویند با هر کس باید مثل خودش رفتار کرد! شما گوش نکنید ... چون اگر چنین بود ، از منش و شخصیت هیچکس، چیزی باقی نمی ماند ! هر کس، هرچه به سرت آورد ، فقط خودت باش ... نگذار برخورد نادرست آدمها ، "اصالت و طبیعت" تو را خدشه دار کند اگر جواب هر جفایی ، بدی بود ؛ که داستان زندگی ما، خالی از ؛ آدمهای خوب می شد ... @Harf_Akhaar ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
آرزو...🌱 از قدیم رسم بود، که اگر ستاره دنباله دار دیدی آرزو کنی… اگر قاصدک دیدی آرزو کنی… ستاره رد می شود، قاصدک را هم باد می برد... قدیمی ها خیلی چیزها را خوب می دانستند… می دانستند که آرزو ماندنی نیست، می دانستند نباید آرزو به دل ماند، آرزو را باید فوت کرد، رها کرد به حال خودش، آرزو را روی دل هایتان نگذارید، نباید راکد بمانند. آرزوهایتان را بدهید دست باد، آنها باید جاری باشند تا برآورده شوند...🤍🌼 @Harf_Akhaar
این جمله رو باید با طلا نوشت : کسی رو قضاوت نکنید فقط برای اینکه گناهانش با گناه های شما فرق داره ... @Harf_Akhaar
👌در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند! با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می‌کند. از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود. و‌ تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم. و سه چیز را هرگز فراموش نمی‌کنم: ۱. به همه نمی‌توانم کمک کنم. ۲. همه‌چیز را نمی‌توانم عوض کنم. ۳. همه من را دوست نخواهند داشت... @Harf_Akhaar
نسبت باخدا شب کريسمس بود و هوا، سرد و برفي. پسرک، درحالي‌که پاهاي برهنه‌اش را روي برف جابه‌جا مي‌کرد تا شايد سرماي برف‌هاي کف پياده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شيشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه مي‌کرد. در نگاهش چيزي موج مي‌زد، انگاري که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب مي‌کرد، انگاري با چشم‌هاش آرزو مي‌کرد. خانمي که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمي مکث کرد و نگاهي به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقيقه بعد، درحالي‌که يک جفت کفش در دستانش بود بيرون آمد و گفت: آهاي، آقاپسر. پسرک برگشت و به سمت خانم رفت، چشمانش برق مي‌زد وقتي آن خانم، کفش‌ها را به او داد. پسرک با چشم‌هاي خوشحالش و با صداي لرزان پرسيد: ببخشيد شما خدا هستيد؟‌ اون خانم گفت: نه پسرم، من تنها يکي از بندگان خدا هستم. پسرک گفت: آها، مي‌دانستم که باخدا نسبتي داريد. @Harf_Akhaar
وقتى صحبت ميكنيد فقط در حال تكرار مطلبى كه از قبل ميدانيد هستيد. اما اگر گوش دهيد ، ممكن است مطلب جديدى ياد بگيريد...🤍🌼 @Harf_Akhaar