eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
هر ڪـه مجنون ِ حُسْی‍ﷺ‍ن است ، خوشا بر حالش ، چون ڪـه لیلای ِ دلش ، لیلے ِ لیلای ِ خُــداست .. :) ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱روزه می گیرم، ولی یادت خرابش می کند سرکه میریزم ، ولی عشقت شرابش میکند🌱 🌱عقل می‌خواهد کمی بیدار گردد در سرم عشق با لالایی آرام خوابش می کند🌱 🌱روزها گرمند، اما تشنگی رنج کمیست آنکه را هجران تو هر شب عذابش می کند🌱 🌱آتشی در زیر خاکستر، تو را در چشمهاست این دل کم تاب را کم کم کبابش می کند🌱 🌱یک نظر در آن کتاب , باز ابروهای تو اهل دل را منصرف از هر کتابش می کند🌱 🌱بر دلم نقاشی چشم دریایی‌ات شب به شب نقشه ی هر توبه را نقش بر آبش می کند🌱 🌱راستی ای شیخ چون من روزه داری را، خدا از کدامین فرقه درمحشرحسابش می کند؟🌱 @Harf_Akhaar
7.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩶عمر میگذرد و من بیشتر می‌فهمم که هیچ چیز در دنیا ارزش گریه کردن را ندارد! 🌱 @Harf_Akhaar
مرد ثروتمندی ماشین آخرین مدل خارجی خود را مقابل مغازه قصابی پارک کرد و نیم کیلو گوشت خواست. قبل از اینکه مرد ثروتمند مغازه را ترک کنه ‌، مردی بنام نورالله ،از یک پراید مدل هفتاد پیاده شد و به مغازه قصابی داخل شد. او 5 کیلو گوشت خرد شده ، 3 کیلو گوشت چرخ کرده و یک کیلو گوشت با استخوان درخواست کرد. مرد ثروتمند منتظر ماند تا صاحب پراید از آنجا برود. سپس از قصاب پرسید: مگه شغل این مرد ( آقا نورالله) چیه؟ قصاب پاسخ داد: او کار نمی کند ، اما با سه زن بیوه ای ازدواج کرده است که پس از مرگ شوهرانشان، صاحب اموال و املاک آنها شده اند. مرد ثروتمند کمی فکر کرد و سپس 10 کیلو گوشت ، 5 کیلو چربی و 5 کیلو گوشت مخصوص کباب از قصاب و خرید و به خانه خود آورد. وقتی همسرش دید که او چه با خود آورده ، پرسید که مگر قرار است میهمانی داشته باشند. شوهر جواب داد که : نه بابا چه مهمونی ای می خوام داشته باشم ؟! من می خواهم قبل از اینکه آقا نورالله بیاد به سراغ تو‌ بیاد از ثروتم لذت ببرم! از داشتهایتان لذت ببرید قبل از آنکه آقا نورالله با پراید بیاید و لذت ببره 😂 @Harf_Akhaar
باید خیلی جنس وجودت ناب باشد که دیگران را تحسین کنی و از تماشای موفقیت و خوشبختی آنان لذت ببری...!! ‌🌼🤍 @Harf_Akhaar
  ‹‹ بهای یک لیوان شیر ››  روزگاری پسرکی فقیر برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دست‌فروشی می‌کرد؛ از این خانه به آن خانه می‌رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد. روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می‌کرد. تصمیم گرفت از خانه‌ای مقداری غذا تقاضا کند. به طور اتفاقی در خانه‌ای را زد. دختر جوان و زیبایی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد. دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر به آهستگی شیر را سر کشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟» دختر پاسخ داد: «چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: «پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری می‌کنم.» سال‌ها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند. دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی‌اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت. سپس به اطاق مشاوره بازگشت تا هر چه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر کلی گردید. آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود. زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه‌اش را جلب کرد. چند کلمه‌ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته آن را خواند: ‹‹ بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است! ›› ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 داستانی از بودا... نقل شده است: او با مردی در راهی سفر می‌کرد. آن مرد سعی داشت تا با بی احترامی، توهین و واکنشهای تند و زننده، این معلم بزرگ را بیازماید. در سه روز اول، هر گاه بودا سخن میگفت آن مرد، او را ابله می‌نامید و به گونه‌ای گستاخانه این انسان بزرگ را مورد تمسخر قرار می‌داد. سرانجام در پایان روز سوم، آن مرد تاب نیاورد و از بودا پرسید: "با وجود اینکه در سه روز گذشته من فقط به تو بی‌احترامی کرده‌ام و تو را رنجانده‌ام، چطور می‌توانی رفتاری سرشار از عشق و مهربانی نسبت به من داشته باشی؟ هر گاه سبب آزار و اذیت تو می‌شدم در پاسخ، رفتاری سرشار از عشق دریافت کردم. چطور چنین چیزی امکان پذیر است؟" بودا در پاسخ سوال آن مرد، از او پرسید: "اگه کسی هدیه‌ای به تو پیشنهاد کند و تو آن را نپذیری، آن هدیه به چه کسی تعلق خواهد داشت؟" سوال این انسان بزرگ، نگرش جدیدی به آن مرد بخشید... برگرفته از کتاب: برای هر مشکلی راه حلی معنوی وجود دارد @Harf_Akhaar
قبل از اینکه حرف تندی بگویید، تا ۱۰ بشمارید. ممکن است این موضوع احمقانه به نظر برسد چون در ابتدا بعید است بتوانیم حتی تا عدد ۳ بشماریم. اما از طرف دیگر، اگر پس از مکث کوتاهی پاسخ دهید، پاسخ شما بسیار معقولتر خواهد بود، زیرا اولین چیزی که هنگام انتقاد یا سرزنش به ذهنمان می‌رسد، میل به توجیه خود و پاسخ تند در پاسخ است. بنابراین، یاد بگیرید که ۱۰ -- ۵ ثانیه قبل از پاسخ دادن فکر کنید. این عمل ایست شما به شدت از هیجانات بی مورد می‌کاهد. فردی که درگیر خودشناسی است، بسیار کم اما متفکرانه صحبت می‌کند. @Harf_Akhaar
🥀🍂 🍂 🌷 امام زمان عجل الله تعالی فرجه: من دعاگوی هر مومنی هستم که پس از ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا علیه السلام، برای تعجیل فرج و تائید من دعا کند. 📚 مکیال المکارم، بخش ۶، ذیل قسمت ۲۹ @Harf_Akhaar
۱۳ نکته رفتاری برای بالابردن آداب اجتماعی : ۱- اگه کسی یکبار تلفن رو جواب نداد سریع دوباره بهش زنگ نزن. ۲- اگه از کسی پول قرض کردی زودتر از اونکه درخواست کنه، پسش بده. ۳- اگه کسی برای وعده غذایی به رستوران دعوتت کرد، گرون ترین غذارو انتخاب نکن. ۴- اگه یکبار دوست شما پول تاکسی داد دفعه بعد تو پرداخت کن. ۵- هیچوقت جلوی فقرا از ثروتت حرف نزن. ۶- وقتی کسی برای شما کاری انجام میده تشکر کن هرچقدر کارش هم ناچیز باشه. ۷- به نظرهای متفاوت از خودت احترام بزار. ۸- وقتی کسی صحبت میکنه صحبتش رو قطع نکن. ۹- اگه رفتاری با کسی داشتی و خوشش نیومد دوباره تکرارش نکن. ۱۰- هیچوقت زیرقولی که دادی نزن یا هیچوقت قولی نده که نتونی بهش عمل کنی. ۱۱- رازهای آدم هارو با خودت به گور ببر. ۱۲- اگه کسی عکس گالریشو نشونت داد عکس های قبل و بعد رو نگاه نکن. ۱۳- در زمان بندیت همیشه دقت کن ؛ زمان برای آدم ها خیلی مهمه... ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...* *میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟* *چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟* *چرا زندگيها بركت داشت؟* *چرا عمرشون طولانی بود؟* *چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به داده‌هایت شکر.* *نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره. *موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.* *موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو می‌شستن، جارو میزدن، غذاشو می‌پختن که بچه هایش غصه نخورن* *اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. *به بچه عیدی می‌دادند، میگفتن دلشون شاد میشه،* *به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...* *خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط با خواندن دعا* *مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن... ‹‹🌱›› @Harf_Akhaar