🔴حکایت شیطان و خر
خری به درختی بسته بود، شیطان خر را باز کرد.
خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد.
زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید؛ تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و کشتش.
صاحب خر وقتی صحنه را دید؛......
ادامه داستان
.
#انگیزشی
قانون 15 دقیقه موفقیت ژاپنی ها :
اگر روزی ۱۵ دقیقه مطالعه کنید و سلول های خاکستری مغزتون رو درگیر کنید، به پیشرفت بزرگی در یادگیری دست پیدا می کنید.
اگر روزی ۱۵ دقیقه از کارهای بی اهمیتتون کم کنید، ظرف مدت چند سال موفقیت چشمگیری نصیبتون میشه
اگر روزی ۱۵ دقیقه رو صرف خودسازی کنید در پایان سال تغییر ایجاد شده رو به خوبی حس میکنید
زیبایی قانون ۱۵ دقیقه به اینه که
انقدر به زمان کمی نیاز داره که هیچ وقت به بهونه وقت نداشتن اون رو به تاخیر نمی اندازید.
@Harf_Akhaar
#داستان_شب 💫
✍مردی که به قصد یادگیری علم سفر می کرد وارد شهری شد و نشان نزدیک ترین مسجد را گرفت و به آنجا رفت. عده ای در مسجد نشسته بودند و یک سخنران برای آنان سخنرانی می کرد. مرد به گوشه ای رفت و کوله اش را گذاشت و نشست. مرد کوله اش را باز کرد و خواست کمی نان بخورد اما با خود گفت : غذا خوردن دیر نمی شود اما ممکن است نکته ای را بگوید و من آن را از دست بدهم، پس در جمع مُستمعین نشست...
سخنران گفت: نکته آخرم را یادتان باشد،، بر طولانی بودن رابطه ها با هیچ کسی تکیه نکنید چون حتی دوستی های طولانی هم ممکن است روزی به دشمنی تبدیل شود... و دیگر آنکه، اگر در جمعی حاضر شدید برای حفظ بزرگی و احترامتان کم سخن گویید و زود مجلس را ترک کنید... و یادتان باشد آبرو چیزی است که نمیتوان بر آن قیمت گذاشت پس مراقب حفظ آن برای خود و دیگران باشید... مرد مسافر گفت: سؤالی دارم و در ادامه گفت : به نظر شما چطور میتوان انسان ها را شناخت؟؟
سخنران پاسخ داد: جوابش خیلی طولانی است اما همین قدر بگویم که؛ کسی که قبل از شناخت تو، در حقّت کوتاهی کند را سرزنش مکن و یادت باشد، حرف کسانی که زیاد قسم میخورند را باور نکن... مرد، با اینکه از دیر رسیدن به مجلس ناراحت بود اما خوشحال از اینکه مطالب آخر را از دست نداده، و با خود گفت باید همین نکات را در زندگی ام به کار ببرم...
📚کشکول شیخ بهایی
@Harf_Akhaar
اگر آرامش میخواهی ،
مراقب مردم نباش ...🍂🌸
اگر ادب میخواهی ،
در کار کسی دخالت نکن ؛
اگر پند زندگی می خواهی ،
در برابر آدمهای احمق سکوت کن🍂🌸
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزو میکنم از همین حالا
از زمین و زمان
برایتان خوشبختی ببارد
و نیروی عظیم عشق
همراهتان باشد
تا همهٔ کارها به بهترین شکل
پیش برود
به امید فردایی روشن
شبتون در آغوش اَمن خـ♡ــدا
@Harf_Akhaar
درختی می افتد؛
همه متوجه صدای
افتادن اش می شوند،
اما جنگلی رشد می کند،
کسی متوجه نمی شود!!
مردم این گونه اند:
به رشدت توجه نمی کنند،
بلکه به افتادنت توجه می کنند.
پس مواظب جای پایت باش!
@Harf_Akhaar
روزگاری بیدی را شکستند
به نامردی تبر بر ریشه اش بستند
ولی افسوس همانهایی شکستند
که رورزی زیر سایه اش می نشستند
@Harf_Akhaar
🔆هنگامی كه كسی چيزی را از ته قلب بخواهد ،
همه جهان دست به دست هم میدهند تا او را به خواسته اش برسانند ...
📙 كيمياگر
#پائولو_كوئلیو
@Harf_Akhaar
📕_داستان
جوانی بود که عاشق دختری بود. دختر خیلی زیبا و زرق و برق دار نبود، اما برای این جوان همه چیز بود. جوان همیشه خواب دختر را میدید که باقی عمرش را با او سپری میکند. دوستان جوان به او میگفتند: «چرا اینقدر خواب او را میبینی وقتی نمیدانی او اصلاً عاشق تو هست یا نه؟ اول احساست را به او بگو و ببین او تو را دوست دارد یا نه.»
جوان فکر میکرد دختر او را دوست دارد. دختر از اول میدانست که جوان عاشق اوست. یک روز که جوان به او پیشنهاد ازدواج داد، او رد کرد. دوستانش فکر کردند که او به هم خواهد ریخت و به مواد اعتیادآور روی خواهد آورد و زندگیش تباه خواهد شد. اما با تعجب دیدند که او اصلاً افسرده و غمگین نیست.
وقتی از او پرسیدند که چطور است که او غمگین نیست، او جواب داد: «چرا باید احساس بدی داشته باشم؟ من کسی را از دست دادم که هرگز عاشق من نبود و او کسی را از دست داده است که واقعاً عاشق او بود.»
به دست آوردن عشق واقعی سخت است. عشق یعنی خود را فدای دیگری کردن بدون هیچگونه چشمداشتی و اگر فردی این را رد میکند، اوست که مهمترین چیز در زندگی را از دست داده است. پس هرگز احساس افسردگی و دلشکستگی نداشته باشید.
@Harf_Akhaar
زندگی ...
عمر کردن نیست...
بلکه رشد کردن است !
عمر کردن کاری است
که از همه ی حیوانات بر می آید !
اما رشد کردن هدف والای انسان است ...
که عده ی معدودی می توانند،
ادعایش را داشته باشند ...!
@Harf_Akhaar
🍀حکایت غریق نجات🏊♀
شخصی از روی پل در رودخانه سقوط کرد و فریاد کمک خواهی سر داد. مردی که شناگر ماهری بود به آب پرید و او را نجات داد. هنوز شرشر آب از لباسهای مرد شناگر به زمین می ریخت که فریاد کسی دیگر را شنید که در آب افتاده بود. آن مرد به آب پرید و با زحمت فراوان شخص دوم را نیز نجات داد. خسته و کوفته کنار آب دراز کشید و نای راه رفتن نداشت. اندکی آرام گرفت و سرپا ایستاد. تازه نفسش جا آمده بود که صدای فریاد شخص دیگری را شنید که داخل آب افتاده بود. غیرتش اجازه نداد و به قصد کمک به او برخاست. اما حقیقتا خسته بود و به زحمت حرکت می کرد. شخصی که از کنار، تمام جریان را می دید نزد شناگر ناجی آمد و گفت: اگر تا شب هم اینجا بایستی باید به دل آب بزنی و غریقها را نجات دهی. به جای اینکه اینجا غریقها را نجات دهی بالای پل برو و جلوی آن دیوانه ای که رهگذران را داخل آب می اندازد بگیر...
نتیجه داستان...
بهتر است به جای صرفا رسیدگی به مشکلات جامعه، ریشه مشکلات را بخشکانیم!
@Harf_Akhaar
روزی زنـے از یک ﺣﻘﻮقدان ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺗﺎ ﮐﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاهید
ﺑﻪ ﻣﺮدان اﺟﺎزه ﺑﺪهید
که زن دوم ﺑﮕﯿﺮند؟؟!!
ﺣﻘﻮقدان ﮔﻔﺖ :
ﺗﺎ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ زﻧﻬﺎ ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮند
زن دوم ﻫﯿﭻ ﻣﺮدی نشوند...
" از ماست که بر ماست "
👤سیمین دانشور
@Harf_Akhaar