َ
زن آیندهٔ مرد است. این یعنی جهان که زمانی به شکل مرد ساخته میشد، از حالا به بعد به شکل زن تغییر شکل خواهد داد.
هر چه جهان فنیتر و مکانیکیتر، سردتر و فلزیتر میشود به همان نسبت به گرمایی که فقط زن میتواند بدهد نیاز بیشتری پیدا خواهد کرد.
اگر بخواهیم جهان را نجات بدهیم باید با زن منطبق شویم، بگذاریم زن ما را راهبری کند، بگذاریم که جذبه ابدی زن در ما رسوخ کند.
📕 _جاودانگی
✍🏻 _میلان_کوندرا
@Harf_Akhaar
حکایت چوپانی که به وزارت رسید
📄چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مىخاست و كلید بر مىداشت و درب خانه پیشین خود باز مىكرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مىگذراند. سپس از آنجا بیرون مىآمد و به نزد امیر مىرفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مىرود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مىخواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مىبینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مىآیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
@Harf_Akhaar
اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ
ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ
ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ
ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ آﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ!
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ!!!
موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن؛
آنهایی که منتظر شکست تو هستند
تا به تو بخندند...
آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند
تا با تو بخندند....
@Harf_Akhaar
پدرم عقیده داشت که:
یه زن نیرومند می تونه
از یه مرد هم قوی تر باشه
مخصوصا اگه توی دلش
عشق هم باشه !
فکر می کنم یه زن عاشق
تقریبا نابود نشدنی باشه.
@Harf_Akhaar
معروف است ...
که روزی شخصی به خیام خردمند، که دوران
کهنسالی را پشت سر می گذاشت گفت : شما
به یاد دارید دقیقا پدر بزرگ من ، چه زمانی
درگذشت؟
خیام پرسید : این پرسش برای چیست ؟
آن جوان گفت : من شاید خیری برای اقوام و
دوستان خودم نداشته باشم اما تاریخ درگذشت
همه خویشانم را بدست آورده ام و می خواهم
روز وفات آنها بروم گورستان وبرایشان دعا کنم
و خیرات دهم و...
خیام خندید و گفت : آدم بدبختی هستی !
خداوند تو را فرستاده تا شادی بیافرینی و دست
زندگان ومستمندان را بگیری تا در سختی ومشقت
نمیرند حال تو فقط به دنبال مردگانت هستی ؟!..
بعد پشتش را به او کرد وگفت مرا با مرده پرستان
کاری نیست و از او دور شد ...
ارد بزرگ میگوید :
"کاویدن درغم ها مارا به خوشبختی نمی رساند"
درجایی دیگر نیز میگوید :
"آنکه ترانه زاری کشت میکند ، تباهیدن زندگی اش
را برداشت میکند"
امیدوارم همه ما ارزش زندگی را بدانیم و برای
شادی هم بکوشیم نه اسیر در غم و گریه و عزا...
@Harf_Akhaar
#پندانه
🔴 هرچه به خدا نزدیکتر میشوی، مجازات خطایت هم سنگینتر میشود
✍عارفی در نیشابور بود که هرکس او را کوچکترین آزاری میداد، به بلایی گرفتار میشد. پس مردم شهر همه از او میترسیدند.
روزی جوانی او را دید و گفت:
خوشا به حالت، من هم دوست داشتم مانند تو عارف شوم تا دیگران از من بترسند و در پی آزار من نباشند.
عارف تبسمی کرد و گفت:
مَثَل عارف، مانند کسی است که شیری سوار شده. درست است همه از او میترسند ولی خود او بیشتر از همه میترسد. چون کوچکترین خطای او باعث دریده شدنش به دست شیری خواهد بود که بر پشتش نشسته است.
هر چقدر به خدا نزدیکتر میشوی، مردم از تو میترسند و تو از خودت! چون کوچکترین معصیت و خطای تو خدا را بسیار سنگین میآید و سخت مجازاتت میکند.
@Harf_Akhaar
سادگی شما
گرگ درون دیگران را
بیدار میکند.
رابرت دنیرو
@Harf_Akhaar
جملات طلایی👌
کمک خواستن شرم آور نیست
باختن زندگی شرم آور است...
زندگی یک برد یا یک باخت بزرگ نیست
زندگی برد ها و باخت های کوچک است
افسردگی بیماری نیست
افسردگی آخرین خواهش مغز برای
اصلاح خودتان است
تلاش کردن دردناک نیست
پشیمانی از تلاش نکردن دردناک است
وقت طلا نیست
لذت بردن از آن طلا است
دوست داشتن اشتباه نیست
جلوی آن را گرفتن اشتباه است
@Harf_Akhaar
ما خودمونو ارزون فروختیم
تا بهمون لبخند زدن محبت کردیم...
این روزها
هرکاری برای مردم بکنی
میگذارن پای وظیفه...
کافیه یه بار
خلاف میلشون عمل کنی
دنیاتو رو سرت خراب می کنن...
باید یاد بگیریم
کمی قیمتی باشیم...!
🖊پرویز پرستویی
@Harf_Akhaar
کشاورزي يک مزرعه بزرگ گندم داشت زمين حاصلخيزي که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود شبي از شبها روباهي وارد گندمزار شد و بخش کوچکي از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمي ضررزد. پيرمردکينه روباه را به دل گرفت بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداري پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله ور در مزرعه به اينطرف وآن طرف مي دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش، در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
وقتي کينه به دل گرفته ودر پي انتقام هستيم بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت بهتر است ببخشيم وبگذريم.
@Harf_Akhaar
آدمی هرچند عاقل، باز غافل میشود...
تور و ماهیگیر باشد ، آب هم گِل میشود...
ساده می گویم ، نیازی نیست پیغمبر شوی...
تو «خودت» باشی ، به قلبت وحی ، نازل میشود...
کج شده راهت اگر در زندگانی ، غم مخور...
قبله هم ، گاهی به چپ یا راست ، مایل میشود...
تَرکِ خود کردی، شکستی، چاره جز برگشت نیست...
چون نمازی که به شهر خویش ، کامل میشود...
گر زمین هم خورده ای، در کار خِیرت ، حق نخور...
روزه هم با خوردن افطار ، باطل میشود...
خشک بودن ، اقتضای شاخه های مُردنی ست...
گرچه آتش ، چوبِ تَر را نیز ، شامل میشود...
زندگی یا زنده گی؟ اصلا بیا صحبت کنیم...
حرف اگر باقی نماند ، مرگ حاصل میشود...
@Harf_Akhaar
روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی
بود ، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش
فرو رفت .
از شدت درد فریادی زد !!
و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.!!
مردی حکیم که از آن مسیر عبور میکرد
ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش
تحویل داد و شعری را زمزمه کرد:🍂🌸
درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن انگه که خارش خوری
حکیم به کفاش گفت :
این سوزن منبع درآمد توست.
این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور میاندازی! 🍂🌸
نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم
خوبی هایی که از جانب آن شخص
به ما رسیده را به یاد آوریم،
آن وقت ضمن اینکه نمک نشناس نبوده ایم تحمل آن رنج نیز آسان تر میشود.🍂
@Harf_Akhaar
وای اگر مَرد گدا یک شبه سلطان بشود
مثل اینست که گرگی سگ چوپان بشود
هرکجا هُدهُد دانا برَوَد کُنج قفس
جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود
سرزمینی که درآن قحط شود آزادی
گرچه دیوار ندارد خود زندان بشود
باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصلهایش همه همرنگ زمستان بشود
ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش
وای از آن لحظه که هنگامه ی طوفان بشود
@Harf_Akhaar
ذات واقعی
آدمها را...
زمانی میفهمید که دیگر
منفعتی برای آنها نداشته باشید
@Harf_Akhaar
یاد قدیم بخیر؛
پدر حرمت داشت،
کسی جلوش پاشو دراز نمیکرد...
مادر حرمت داشت،
کسی براش صداشو بلند نمی کرد...
همه به پای بزرگترها بلند میشدند.
پول هم کم بود،
ولی برکت داشت...
@Harf_Akhaar
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت
هر کسی غصه اینکه چه میکرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین میجوشید
خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
@Harf_Akhaar
باز باران...
اما کو ترانه؟؟؟
کو دو دست کودکانه؟؟؟
کو نگاه عاشقانه؟؟؟؟؟؟
کو سلامی بی بهانه؟؟؟
دل شکسته،قد خمیده،آخر دنیا رسیده.
بی کسی تنها رفیق است،
دلخوشی با ما غریب است.
چشم در چشمان باران.
هیچ کس جز او نمانده.
از میان جمع یاران باز باران.
باز هم دستخوش به باران.!!!!!
@Harf_Akhaar
#داستانک
در باغی چشمهایبود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنهای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه میکرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت میبرد که تند تند خشتها را میکند و در آب میافکند.
آب فریاد زد: های، چرا خشت میزنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایدهای میبری؟...
تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی رُباب است. نوای آن حیات بخش است، مرده را زنده میکند. مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل میآورد. صدای آب مثل هدیه برای فقیر است. پیام آزادی برای زندانی است، بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهنِ یوسف به پدرش یعقوب میرسید .
فایدة دوم اینکه: من هر خشتی که برکنم به آب شیرین نزدیکتر میشوم، دیوار کوتاهتر میشود.
خم شدن و سجده در برابر خدا، مثل کندن خشت است. هر بار که خشتی از غرور خود بکنی، دیوار غرور تو کوتاهتر میشود و به آب حیات و حقیقت نزدیکتر میشوی. هر که تشنهتر باشد تندتر خشتها را میکند. هر که آواز آب را عاشقتر باشد. خشتهای بزرگتری برمیدارد.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مُشک را گفتند:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ!
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم...
مولانا
@Harf_Akhaar
🌴"کاسپارف" شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت!
همه تعجب کردند و علت را جویا شدند؛ او گفت اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم؛ گاهی بخیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم. اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم....
آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهره های خودم را گم کردم؛ بعد که مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر بی مهارتی بود!
بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم. 《تمام حرکتها از سر حیله نیست آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم..... و می بازیم!》
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:《نیمه میشنویم، یک چهارم میفهمیم، هیچی فکر نمیکنیم، و دوبرابر واکنش نشان می دهیم》
@Harf_Akhaar
خیلی زیباست حتما بخوانید...!!!
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید
و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که
اینجوری کادوپیچش کردن...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد
متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان
نشده بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
حکایت زندگی هم این چنین است ما روزهای
زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم
چیزی اونور روزها پنهان شده
درحالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید
دریابیم و درکش کنیم...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی
که خوردیم نه خوردنی بود نه پوشیدنی،
فقط دور ریختنی بود.!
زندگی همین روزهایی است
که منتظر گذشتنش هستیم...
@Harf_Akhaar
افسوس ز مردان قدیمی خبری نیست
در كوچه مردی و وفا رهگذری نیست
افسوس مروت شده افسانه صد افسوس
از دوستی و دوست پرستی اثری نیست
نی حرف مرام است و نی خوی مدارا
ای داد دگرلاتی و لوتی هنری نیست
اف بر تو فلك ذات تو نامردی و جور است
پایان ؛ كه ز مردانه گری ها خبری نیست
@Harf_Akhaar
عدهای میگویند
دروغ عامل بسیاری از جداییهاست!
اما نه!
این حقایق هستند که انسانها
را از هم دور میکنند!
👤 #چارلز_بوکوفسکی
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 در كائنات فرقی
بين موجودات نيست
يكی يوز پلنگ يكی حلزون.
🔸 درسته كه يوزپلنگ تند ميدوئه
اما حلزون هم ميتونه روی لبه تيز تيغ راه بره.
🔸حسرت زندگی و داشته ها و توانمندی های كسی رو نخور. به خودت نگاه كن ، تو منحصر به فردی.
👌 دير يا زود مهم نيست
برد و افتخار واسه اونيه كه خودش رو ميشناسه، مسير رو رها نميكنه و تا انتها پیش میره...
@Harf_Akhaar
قشنگ ترین دیالوگی که شنیدم این بود که نصحیت یه پیرمرد بود که میگفت :
«یه زندگی خصوصی همیشه برنده اس !
مخفی نگهش دار تا زمانی که
برنده بشی ..!»
چقدر این جمله عمیقه .❤️
@Harf_Akhaar
يکي ديوانه اي آتش بر افروخت
آن هنگامه جان خويش را سوخت
همه خاکسترش را باد مي برد
وجودش را جهان از ياد مي برد
تو همچون آتشي اي عشق جانسوز
من آن ديوانه مرد آتش افروز
من آن ديوانه آتش پرستم
در اين آتش خوشم تا زنده هستم
بزن آتش به عود استخوانم
که بوي عشق برخيزد ز جانم
خوشم با اين چنين ديوانگي ها
که مي خندم به آن فرزانگي
به غير از مردن و از ياد رفتن
غباري گشتن و بر باد رفتن
در اين عالم سرانجامي نداريم
چه فرجامي ؟ که فرجامي نداريم
لهيبي همچو آه تيره روزان
بساز اي عشق و جانم را بسوزان
بيا آتش بزن خاکسترم کن
مسم در بوته هستيي زرم کن
#فریدون_مشیری
@Harf_Akhaar
ما به سه طريق مىآموزيم :
اول «انديشه» كه اصيلترين است.
دوم «تقليد» كه آسانترين است.
سوم «تجربه» كه تلخترين است.
@Harf_Akhaar
حکایت گنجشک و ذات عقرب
روزی گنجشکی عقربی را دید
که در حال گریستن است
گنجشک از او پرسید
برای چه گریه میکنی؟
گفت میخواهم آن سمت
رودخانه بروم نمیتوانم...
گنجشک او را روی دوش
خود گذاشت و پرید...
وقتی به مقصد رسید
گنجشک دید پشتش میسوزد..
به عقرب گفت من که
کمکت کردم
برای چه نیشم زدی....؟
گفت خودم هم ناراحتم
ولی چکار کنم ذاتم اینه...
حکایت بعضی از ما آدمهاست...
از دست رفیقان عقرب صفت...
هـم نشینی با مـارم آرزوسـت
@Harf_Akhaar
#حکایت
"پادشاه و پیرزن جاهل"
روزی باز پادشاهی از قصر شاهانه فرار کرد و به خانه پیرزن فرتوتی که مشغول پختن نان بود روی آورد. پیرزن که آن باز زیبا را دید فورا پاهای حیوان را بست، بال هایش را کوتاه کرد، ناخن هایش را برید و کاه را به عنوان غذا جلوی او گذاشت. سپس شروع کرد به دلسوزی برای حیوان و گفت: ای حیوان بیچاره! تو در دست مردم ناشایست گرفتار بودی که ناخن های تو را رها کردند که تا این اندازه دراز شده است؟
مهر جاهل را چنین دان ای رفیق
کژ رود جاهل همیشه در طریق
پادشاه تا آخر روز در جستجوی باز خویش می گشت تا گذارش به خانه محقر پیرزن افتاد و باز زیبا را در میان گرد و غبار و دود مشاهده کرد. با دیدن این منظره شروع به ناله و گریستن کرد و گفت: این است سزای مثل تو حیوانی که از قصر پادشاهی به خانه محقر پیرزنی فرار کند.
هست دنیا جاهل و جاهل پرست
عاقل آن باشد که زین جاهل بِرَست
#مثنوی_معنوی_مولوی
@Harf_Akhaar
همیشــــه باید فاصله ات را
با بعضی آدم ها حفظ کنی
آن ها وقتی توی ویترینند، جذاب ترند
تو وقتی پشت شیشه باشی در امان تری...
اگر سعی کنی نزدیکشان شوی
خیلی چیزها می فهمی..
در مورد جنسشان، قد و
اندازه شان، هویتشان و....
آنوقت ضربه میخوری، دلخور
میشوی، ناامید میشوی..
یادت باشد:
بعضــی آدم ها
فقط به دردِ "از دور تماشـا شدن" میخورند...!
@Harf_Akhaar