روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی
بود ، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش
فرو رفت .
از شدت درد فریادی زد !!
و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد.!!
مردی حکیم که از آن مسیر عبور میکرد
ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش
تحویل داد و شعری را زمزمه کرد:🍂🌸
درختی که پیوسته بارش خوری
تحمل کن انگه که خارش خوری
حکیم به کفاش گفت :
این سوزن منبع درآمد توست.
این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور میاندازی! 🍂🌸
نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم
خوبی هایی که از جانب آن شخص
به ما رسیده را به یاد آوریم،
آن وقت ضمن اینکه نمک نشناس نبوده ایم تحمل آن رنج نیز آسان تر میشود.🍂
@Harf_Akhaar
وای اگر مَرد گدا یک شبه سلطان بشود
مثل اینست که گرگی سگ چوپان بشود
هرکجا هُدهُد دانا برَوَد کُنج قفس
جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود
سرزمینی که درآن قحط شود آزادی
گرچه دیوار ندارد خود زندان بشود
باغبانی که به نجار دهد باغش را
فصلهایش همه همرنگ زمستان بشود
ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش
وای از آن لحظه که هنگامه ی طوفان بشود
@Harf_Akhaar
ذات واقعی
آدمها را...
زمانی میفهمید که دیگر
منفعتی برای آنها نداشته باشید
@Harf_Akhaar
یاد قدیم بخیر؛
پدر حرمت داشت،
کسی جلوش پاشو دراز نمیکرد...
مادر حرمت داشت،
کسی براش صداشو بلند نمی کرد...
همه به پای بزرگترها بلند میشدند.
پول هم کم بود،
ولی برکت داشت...
@Harf_Akhaar
روزگاری مردم دنیا دلشان درد نداشت
هر کسی غصه اینکه چه میکرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین میجوشید
خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
@Harf_Akhaar
باز باران...
اما کو ترانه؟؟؟
کو دو دست کودکانه؟؟؟
کو نگاه عاشقانه؟؟؟؟؟؟
کو سلامی بی بهانه؟؟؟
دل شکسته،قد خمیده،آخر دنیا رسیده.
بی کسی تنها رفیق است،
دلخوشی با ما غریب است.
چشم در چشمان باران.
هیچ کس جز او نمانده.
از میان جمع یاران باز باران.
باز هم دستخوش به باران.!!!!!
@Harf_Akhaar
#داستانک
در باغی چشمهایبود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنهای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه میکرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت میبرد که تند تند خشتها را میکند و در آب میافکند.
آب فریاد زد: های، چرا خشت میزنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایدهای میبری؟...
تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنیدن صدای موسیقی رُباب است. نوای آن حیات بخش است، مرده را زنده میکند. مثل صدای رعد و برق بهاری برای باغ سبزه و سنبل میآورد. صدای آب مثل هدیه برای فقیر است. پیام آزادی برای زندانی است، بوی یوسف لطیف و زیباست که از پیراهنِ یوسف به پدرش یعقوب میرسید .
فایدة دوم اینکه: من هر خشتی که برکنم به آب شیرین نزدیکتر میشوم، دیوار کوتاهتر میشود.
خم شدن و سجده در برابر خدا، مثل کندن خشت است. هر بار که خشتی از غرور خود بکنی، دیوار غرور تو کوتاهتر میشود و به آب حیات و حقیقت نزدیکتر میشوی. هر که تشنهتر باشد تندتر خشتها را میکند. هر که آواز آب را عاشقتر باشد. خشتهای بزرگتری برمیدارد.
@Harf_Akhaar
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مُشک را گفتند:
ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ!
ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم
ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم...
مولانا
@Harf_Akhaar
🌴"کاسپارف" شطرنج باز معروف در بازی شطرنج به یک آماتور باخت!
همه تعجب کردند و علت را جویا شدند؛ او گفت اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم؛ گاهی بخیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم. اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم....
آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهره های خودم را گم کردم؛ بعد که مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر بی مهارتی بود!
بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم. 《تمام حرکتها از سر حیله نیست آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم..... و می بازیم!》
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:《نیمه میشنویم، یک چهارم میفهمیم، هیچی فکر نمیکنیم، و دوبرابر واکنش نشان می دهیم》
@Harf_Akhaar
خیلی زیباست حتما بخوانید...!!!
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید
و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
با خودش گفت: حتما یک چیز مهمیه که
اینجوری کادوپیچش کردن...!
اما وقتی به تهش رسید وبرگها تمام شد
متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان
نشده بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
حکایت زندگی هم این چنین است ما روزهای
زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم
چیزی اونور روزها پنهان شده
درحالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید
دریابیم و درکش کنیم...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی
که خوردیم نه خوردنی بود نه پوشیدنی،
فقط دور ریختنی بود.!
زندگی همین روزهایی است
که منتظر گذشتنش هستیم...
@Harf_Akhaar
افسوس ز مردان قدیمی خبری نیست
در كوچه مردی و وفا رهگذری نیست
افسوس مروت شده افسانه صد افسوس
از دوستی و دوست پرستی اثری نیست
نی حرف مرام است و نی خوی مدارا
ای داد دگرلاتی و لوتی هنری نیست
اف بر تو فلك ذات تو نامردی و جور است
پایان ؛ كه ز مردانه گری ها خبری نیست
@Harf_Akhaar
عدهای میگویند
دروغ عامل بسیاری از جداییهاست!
اما نه!
این حقایق هستند که انسانها
را از هم دور میکنند!
👤 #چارلز_بوکوفسکی
@Harf_Akhaar