#داستان_کوتاه
روزی شيری در درهای خوابيده بود و يك لاشه گوسفند هم جلوش بود كه نصف آن را خورده بود و نصفش مانده بود.
روباهی از دور داشت میآمد كه از لاشه بخورد. شير خودش را به خواب زد و گفت: «حالا كه من خوردم و سير شدم بگذار او هم بياد و بخورد» روباه برای اينكه مطمئن بشود او خواب است يك روده برداشت و دست و پای شير را با آن بست و بعد شروع به خوردن کرد خوب كه سير شد رفت.
شير خواست حركت كند اما آفتاب گرم روده را خشك و محكم كرده بود، هرچه كرد نتوانست حركت كند، گفت: «رفتم ثواب كنم كباب شدم» و همانطور خوابيد تا موشی از سوراخ درآمد و شروع كرد به پاره كردن روده و بندبند روده را پاره كرد و رفت توی سوراخش.
در اين وقت شير حركت كرد كه برود يك شير ديگر او را ديد و گفت: «كجا ميری؟» شير اولی گفت: «ميرم كه از اين سرزمين دور بشم» رفيق او گفت: «چرا؟ چه بدی از ما ديدی؟» شير گفت: «جايی كه روباه بياد دست مرا ببندد و موشی دست مرا باز كند ديگه تو اين سرزمين ماندن نداره!»
@Harf_Akhaar
در عین اینکه داری برای هدفهات تلاش میکنی،
قدر داشته هات رو هم بدون !
از نعمت هایی که خدا بهت داده لذت ببر ...
@Harf_Akhaar
#تلنگرانه
ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﮐﻔﺶ ﭘﺎﺭﻩ ﻣﺮﺩ
ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﺶ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻧﻤﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺟﯿﺒﺶ ﺧﺎﻟﯽ.
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﻝ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ.
ﻣﺄﯾﻮﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﮐﻔﺸﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﭼﻨﮓ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ, ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ: «ﭼﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺸﻨﮕﯽ!»
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺪ, ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻌﺠﺐ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪ!
ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺵ ﺳﯿﻤﺎ ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮ ﻟﺐ, ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ, ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﺍﺯ ﺯﺍﻧﻮ ﻗﻄﻊ ﺑﻮﺩ! ﻣﺮﺩ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ, ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻼﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ. ﺳﺮ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﻋﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻌﺪ, ﻋﻘﻞ ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﻬﯿﺐ ﻣﯽ ﺯﺩ ﮐﻪ:
«ﻏﺼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺑﻮﺩﯼ. ﺩﯾﺪﯼ ﺁﻥ ﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﺸﻨﻮﺩ.»
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﺯ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺑﻮﺩ.
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی گفت : چه دنیای بدی !
حتی شاخههاي گل هم خاردارند…!
دیگری گفت : چه دنیای خوبی !
حتی شاخههاي پرخار هم گل دارند…!
عظمت در تفکر ماست نه در آن چیزی
کـه بـه آن مینگریم .
@Harf_Akhaar
تا جوان هستی سعی کن تا جایی که می توانی رنج عشق را بچشی. چون این طور چیزها تا آخر عمر نمی ماند.
📗 عشق در زمان وبا
✍🏻 #گابریل_گارسیا_مارکز
@Harf_Akhaar
به نظر من تنبلی و بیکاری گناه بزرگی است ؛ شما تنها یک بار فرصت دارید به دنیا بیایید و یک بار فرصت دارید زندگی کنید و بهتر است در زندگیِ خود کاری بکنید ...
👤 دن براون
@Harf_Akhaar
هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس انداز نکنیم. 🍂
چون رخ میدهد.
پول را برای عروسی، برای خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و نظایر آن پس انداز کنیم.🌸🍂
وقتی میگوئیم این پول برای خرید اتومبیل است دیگر به تصادف فکر نکن.
منتظر هرچه باشیم، همان برایمان پیش میآید. منتظر شادی باشیم، شادی پیش
میآید.🌸🍂
منتظر غم باشیم، غم پیش میآید.
منتظر آرزوی قلبیمان
باشیم بی شک به حقیقت میپیوندد
@Harf_Akhaar
شخصی که در ۵ سال آینده
خواهید بود ،
بر پایه کتابهاییست که امروز میخوانید
و افرادی که دور و بر خود دارید!
@Harf_Akhaar
محاكمه كردن خود از محاكمه كردن دیگران، خیلی مشكلتره؛
اگه تونستی در مورد خودت قضاوت درستی بكنی، معلوم میشه یه فرزانه ی تمام عیاری!
@Harf_Akhaar
به خدا که بسپاری، حل میشود. خودم دیدهام؛ وقتی که از همه بریده بودم؛ بی هیچ چشمداشتی هوایم را داشت، در سکوت و آرامش، کار خودش را میکرد و نتیجه را نشانم میداد که یعنی ببین!
تو تنها نیستی.
خودم دیدم وقتی همه میگفتند این آخر خط است، با اشاره حالیام میکرد که به دلت بد راه نده! تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست .
خودم دیدم وقتی همه سعی بر زمین زدنم داشتند، دستان مرا محکم میگرفت و مرا بالاتر میکشید
اوست از پدر پناه دهندهتر و از مادر، مهربانتر.
اوست از هرکسی تواناتر.
من کارم را به خدا سپردهام و او هرگز بندهاش را ناامید نمیکند.
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ » ؟!
چرا.. کافیست، به خدا که خدا همهجوره برای بندهاش کافیست.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@Harf_Akhaar
مردم به طور کلی ترجیح میدهند بمیرند تا عفو کنند.
تا این اندازه سخت است.
اگر خداوند به زبان ساده میگفت: من به تو حق انتخاب میدهم، ببخشای یا بمیر!
خیلی از مردم میرفتند تا تابوتهایشان را سفارش دهند!
#سومانک_کید
@Harf_Akhaar
میان این همه سنگ دنیا ...
آنکه گوهر می شود
دو خصلت دارد...
💎اول آنکه شفاف است
کینه نمی گیـرد
💎دوم آنکه
تراشه ی زندگی را تاب می آورد...
@Harf_Akhaar