انسانها آفریده شدهاند که به آنها عشق ورزیده شود، و اشیاء ساخته شدهاند که مورد استفاده قرار بگیرند...
دلیل آشفتگیهای دنیا این است که به اشیای عشق ورزیده میشود و انسانها مورد استفاده قرار میگیرند...!
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
📚فرق من و زندانبانم را میدانی؟
زمانیکه پنجرهی کوچک سلولم را باز میکند، او تاریکی و غم را میبیند و من روشنایی و امید را.
دید شما بسیار مهم است!
زیبا بنگرید ...
✍ #نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
هر روز صبح در جنگل آهویی از خواب بیدار میشود که میداند باید از شیر تندتر بدود تا طعمه او نگردد،
و شیری که میداند باید از آهویی تندتر بدود تا گرسنه نماند.
مهم نیست که شیر باشی یا آهو،
با هر طلوع آفتاب با تمام توان آماده دویدن باش.
👤#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
سه چیز در زندگی هست که دیگر نمی توانید به دستش بیاورید:
کلمات بعد از گفته شدن
لحظه ها بعد از ازدست دادن
زمان بعد از سپری شدن...
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻫﺎﯾﻢ
ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ.
ﺑﺒﯿﻦ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ
ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻭ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ!
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
🌱
کینه ، مانند این است که زهری بنوشی و امیدوار باشی دشمنانت را بکشد!
🤍🌼
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
🌱
کینه ، مانند این است که زهری بنوشی و امیدوار باشی دشمنانت را بکشد!
🤍🌼
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
نقص يا کمبود زيبايي؛🤍🌼
در چهره يک فرد را
اخلاق خوب تکميل مي کند
اما کمبود يا نبود اخلاق را؛🤍🌼
هيچ چهره زيبايي نمي تواند تکميل کند
چهره زيبا روزى از بين خواهد رفت
اما مرگ هيچ گاه شخصيت ماندگار از شخصى نميتونه خاك كنه ...🤍🌼
پايه و بناي شخصيت انسان ها
بر کردارشان مي باشد،
و زيباترين شخصيت ها متعلق🤍🌼
به خوش اخلاق ترين انسان هاست...
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar
🌱🌱🌱
بعد از اینکه رئیس جمهور شدم، از محافظانم خواستم در شهر قدم بزنیم. بعد از پیادهروی برای صرف ناهار به رستوران رفتیم. در یکی از رستورانهای مرکزی نشسته بودیم، پس از کمی انتظار، گارسون با منوهای ما ظاهر شد، در این لحظه متوجه شدم که روی میزی که دقیقاً روبروی ما بود، یک مرد تنها منتظر پذیرایی بود. به یکی از محافظانم گفتم: برو از این مرد بخواه که به ما ملحق شود. محافظ رفت و دعوت مرا ابلاغ کرد، مرد بلند شد و بشقابش را برداشت و کنارم نشست. در حین غذا خوردن دستهایش مدام میلرزید و سرش را از خوردن غذا بلند نمیکرد. وقتی کارمان تمام شد بدون اینکه حتی به من نگاه کند برایم دست تکان داد، برایش دستی تکان دادم و رفت! یکی از محافظانم گفت: مادیبا، این مرد باید خیلی مریض باشد، دستانش در حین غذا خوردن مدام میلرزید. به او گفتم: - اصلا. علت لرزش او متفاوت است. آنها با تعجب به من نگاه کردند، «این مرد نگهبان زندانی بود که من در آن محبوس بودم. اغلب بعد از شکنجههایی که به من میشد، فریاد میزدم و آب میخواستم و او میآمد تا مرا تحقیر کند، به من میخندید و به جای آب دادن، روی سرم ادرار میکرد.- بیمار نبود، ترسیده بود و میلرزید، شاید میترسید که حالا که رئیس جمهور آفریقای جنوبی هستم او را به زندان بفرستم و همان کاری را که با من کرد انجام دهم و او را شکنجه و تحقیر کنم. اما این رفتار جزء شخصیت و اخلاق من نیست.
‹‹🤍🌼››
#نلسون_ماندلا
@Harf_Akhaar