eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
69.3هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 جلوی تاکسی نشسته بودم و بیرون را نگاه می کردم. وانت نیسان آبی رنگی از کنارمان رد شد که بالای سپرش نوشته بود: «خرید ضایعات بهانه است، کوچه، کوچه شهر را می گردم، بلکه تو را پیدا کنم.»‌ ‌ ‌به راننده گفتم: «خدا کنه گمشده اش را پیدا کنه.» راننده گفت: «اتفاقا کاش پیداش نکنه.‌ ‌‌ چرا؟!‌ ‌ برای اینکه اگه پیداش کنه، می بینه یه عمر الکی گشته، بهت قول می دم اگه همدیگه رو ببینند دو تا غریبه نه اون دیگه اون آدم سابقه نه این.» سکوت کرد و لحظه ای بعد گفت: «آدم ها نه باید خیلی به هم نزدیک بشن، نه باید خیلی از هم دور بشن.» ‌ ‌ گفتم: «ولی شاید هم هیچ کدوم فرقی نکرده باشند.» راننده گفت: «زمان عین سوهانه، تندی و تیزی را می بره و شکل همه چی رو عوض می کنه.» به صورت راننده نگاه کردم، صورتش پر از چین و چروک بود.‌ ‌ 🤍🌼 @Harf_Akhaar