🌱مهمترین مهارت توی زندگی داشتن تعادله؛
مهربون باش
ولی نذار ازت سو استفاده کنن!
قانع باش
ولی از پیشرفتِ خودت دست نکش!
عزیزم میدونستی تا وقتی نظم به زندگیت راه پیدا نکنه حتی رفتارت هم بی نظم میشه
نمیدونی با خودت و با دیگران چند چندی...و تعادل از زندگیت دور میشه
تلاشت رو بکن و نتیجه رو بسپار به خدا و پلن های قشنگی که در صورت تلاش تو، برای زندگیت داره🤍🌼
@Harf_Akhaar
🌱ثروتمند بودن
به موجودی حساب بانكيت نيست
به موجودی قلبی هست كه داری...🤍🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این حقالناس رو بیشتر رعایت کنیم
@Harf_Akhaar
🌼اينارو ميدونستيد؟
✍درزمان قديم که يخچال نبود، خنكترين آب قنات در تهران، قناتى بود كه بعدها زندان قصر در آن ساخته و بنا شد. بعد از آن، هركس به زندان ميافتاد، ميگفتند رفته آب خنك بخوره.
و اين اصطلاح بعدها شامل همه زندانيهايي شد كه به زندان ميافتادند!!
✍قدیما که تهرانیها با ماشین دودی میرفتن زیارت شاه عبدالعظیم
پول رفت و برگشت ماشین رو باید اول میدادن
برای همین اهالی شهر ری که مطمئن بودن اینا چون پول بلیط رو قبلا دادن حتما برمیگردن خونه هاشون, الکی تعارف میکردن که تو رو خدا شب پیش ما باشین!!!
از اونجا تعارف شاه عبدالعظیمی ضرب المثل شد...
✍ اصطلاح "بوق سگ" چیست؟
🔹 اینکه گفته می شود از صبح تا بوق سگ سر کارم!!
در قدیم بازارها دارای چهار مدخل بودند که شبانگاهان انان را با درهای بزرگ می بستنذ. وتمامی دکانها نیز به همین طریق قفل می شدند .از انجا که همیشه احتمال خطر میرفت،نگهبانانی نیز شب در بازار پاسبانی میدادند. به دلیل اینکه نمی توانستندتمامی بازار را کنترل کنند ، سگهای وحشی به همراه داشتند که به جز خودشان به ** دیگری رحم نمی کردند. پاسبانان شب، در ساعت معینی از شب، در بوق بزرگی که ازشاخ قوچ بود ، با فاصله زمان معینی می دمیدند . بدین معنا که عنقریب سگها را دربازار رها خواهیم کرد . دکانداران نیز سریع محل کسب خود را ترک کرده وبه مشتریان خود میگفتند دیر وقت است وبوق سگ را نواختند. از ان زمان بوق سگ اصطلاح دیر بودن معنا گرفته !
✍به مختارالسلطنه گفتند که ماست در تهران خیلی گران شده است. فرمان داد تا ارزان کنند. پس از چندی ناشناس به یکی از دکانهای شهر سر زد و ماست خواست.
ماست فروش که او را نشناخته بود پرسید : چه جور ماستی میخواهی ؟ ماست خوب یا ماست مختارالسلطنه !
وی شگفتزده از این دو گونه ماست پرسید.
ماست فروش گفت: ماست خوب همان است که از شیر میگیرند و بدون آب است و با بهای دلخواه میفروشیم. ماست مختارالسلطنه همین تغار دوغ است که در جلوی دکان میبینی که یک سوم آن ماست و دو سوم دیگر آن آب است و به بهایی که مختارالسلطنه گفته میفروشیم. تو از کدام میخواهی؟!
مختارالسلطنه دستور داد ماست فروش را جلوی دکانش وارونه از درختی آویزان کرده و بند تنبانش را دور کمر سفت ببندند. سپس تغار دوغ را از بالا در لنگههای تنبانش بریزند و آنقدر آویزان نگهش دارند تا همه آبهایی که به ماست افزوده از تنبان بیرون بچکد!
چون دیگر فروشندهها از این داستان آگاه شدند، همگی ماستها را کیسه کردند!!!
وقتى ميگن فلانى ماستشو كيسه كرده يعنى اين...
@Harf_Akhaar
میگفت: «آدمِ خودتون باشید.» اینکه آدم برای خودش باشه خیلی مهمه، بخاطر خودش لبخند بزنه؛ برای خودش کار کنه، برای خودش بخوابه و برای خودش زندگی کنه.🤍🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 امیدوار باش و ادامه بده...
عصرتون پرانرژی 🤍🌼😍
@Harf_Akhaar
#حکایت
🌱حکايت است که پادشاهي از وزيرش در مورد پرستش خدا پرسيد:
بگو خداوندي که تو مي پرستي چه مي خورد، چه مي پوشد ، و چه کار مي کند و اگر تا فردا جوابم نگويي عزل مي گردي.
وزير سر در گريبان به خانه رفت .
وي را غلامي بود که وقتي او را در اين حال ديد پرسيد که او را چه شده؟
و او حکايت بازگو کرد.
غلام خنديد و گفت : اي وزير عزيز اين سوال که جوابي آسان دارد.
وزيز با تعجب گفت : يعني تو آن ميداني؟ پس برايم بازگو ؛ اول آنکه خدا چه ميخورد؟
- غم بندگانش را، که ميفرمايد من شما را براي بهشت و قرب خود آفريدم. چرا دوزخ را برميگزينيد؟
- آفرين غلام دانا.
- خدا چه ميپوشد؟
- رازها و گناه هاي بندگانش را
- مرحبا اي غلام
وزير که ذوق زده شده بود سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد
ولي باز در سوال سوم درماند، رخصتي گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت و سومين را پرسيد.
غلام گفت : براي سومين پاسخ بايد کاري کني.
- چه کاري ؟
- رداي وزارت را بر من بپوشاني، و رداي مرا بپوشي و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به
درگاه شاه ببري تا پاسخ را باز گويم.
وزير که چاره اي ديگر نديد قبول کرد وبا آن حال به دربار حاضر شدند
پادشاه با تعجب از اين حال پرسيد اي وزير اي چه حاليست تو را؟
و غلام آنگاه پاسخ داد که اين همان کار خداست اي شاه که وزيري را در خلعت غلام
و غلامي را در خلعت وزيري حاضر نمايد.
پادشاه از درايت غلام خوشنود شد و بسيار پاداشش داد و او را وزير دست راست خود کرد🤍🌼
@Harf_Akhaar
📝 #تلنگر
✖️ من خودم شنیدم مدیرش داشت دعواش میکرد، حتماً چیزایی که درموردش میگن درسته!
✖️ من خودم نامهی انتقالیاش از یه واحد به واحد دیگه رو دیدم؛ حتماً یه کاری کرده که جابجاش کردن!
✖️ من خودم اونا رو توی سالن دادگاه دیدم، احتمالاً بینشون اختلاف افتاده!
✖️ چجوری خواهرت، به این سرعت خونه خریده، حتماً بابات بهش کمک مالی کرده، اما به تو نگفته!
✖️ چجوری توی کارش اینهمه رشد کرده، حتماً از یه رانت، یا حمایتِ ویژهای استفاده میکنه، که هیچوقت دست تو بهش نرسیده!
و ....
✘ اگـر عادت داریم ؛
دیدنها و شنیدنهای ما حتماً برامون، یک توقف ذهنی ایجاد کرده، و ما رو به نتیجهی خاصی برسونند ؛
نشونهی اینه که، به سطحی از تجاوزگری مبتلاییم و از قضاوت دیگران، هیچ ترسی نداریم!
آنچه میبینیم یا میشنویم در اکثر موارد ؛
صرفاً همانی نیست که ظاهراً در حال وقوع است!
و ما، با دیدنها یا شنیدنها، در معرض آزمودنِ خویشیم!🌼
@Harf_Akhaar
سرخپوست پیری
برای کودکش از حقایق زندگی چنین گفت :
در وجود هر انسان،
همیشه مبارزه ایی وجود دارد
مانند ، مبارزه ی دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل، حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی
و دیگری
سمبل مهربانی، عشق، امید، وحقیقت است.
کودک پرسید :
پدر کدام گرگ پیروز می شود؟
پدرلبخندی زد و گفت ،
گرگی که تو به آن غذا می دهی ....
@Harf_Akhaar
سهراب سپهری چقدر زیبا گفت:
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ🤍
@Harf_Akhaar
#ادب 🌱
ادب مدرک نیست!
ادب لباس گران پوشیدن نیست
ادب بالای شهر زندگی کردن نیست
ادب ماشین خوب داشتن نیست
ثروت و مدرک ادب نمی اورد ،
ادب یعنی به همسرت امنیت، به فرزندنت محبت؛ به پدر مادرت خدمت و به دوستانت شادی را هدیه کنی
و برای جامعه نعمت باشی
هرکجا که میخواهی باش
در هر لباسی و هر پستی که هستی
«انسان» باش🤍🌼
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره باحال حاج آقا که برای دامادیش رفته بوده کت و شلوار بخره...🤍🌼
#کمی_باهم_بخندیم😂
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبی رویـایـی🌱
خوابـی شیـرین🤍
همراه با آرامــش🌼
و یــاد خـــــــدا 🌱
بـراتـون آرزومنـدم🤍
شبتون آبی تر از دریـا🌼
شـب خوش🌱
@Harf_Akhaar
🌼محبت تنها کلیدیست
🌼کـه بـی هیچ بهانه ای
🌼هر قفلی را باز می کند
🌼شیشه ها شکستنی ست
🌼زندگی گذشتنی ست
🌼این فقط محبـت است
🌼کـه هـمیشه ماندنیست
🤍سلام صبحتون پرشور و نشاط
امروزتون پراز یهویی های پر مـهر🤍
:
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱اگر خدا نمیزاره پرواز کنی
گلایه نکن
شاید آسمان اون لحظه شکارچی داره
صبور باش و شکر گزاری کن🤍🌼
@Harf_Akhaar
ضرب المثل جنگ زرگری چیست؟
در روزگاران قدیم هر گاه مشتری به ظاهر پولداری وارد بعضی از دکانهای زرگری میشد و از کم و کیف و عیار و بهای جواهر پرسشی میکرد، زرگر فوراً بهای جواهر مورد پرسش را چند برابر بهای واقعی آن اعلام میکرد و به شکلی (مانند علامت یا چشمک و فرستادن شاگردش)، زرگر مغازه همسایه را خبر میکرد تا وارد معرکه شود. زرگر دوم که به بهانهای خود را نزدیک میکرد به مشتری میگفت که همان جواهر را در مغازهاش دارد و با بهای کمتری آن را میفروشد. بهای پیشنهادی زرگر همسایه کمتر از بهای زرگر اولی اما هنوز بسیار بالاتر از بهای اصلی جواهر بود.
در این حال زرگر اولی جنگ و جدلی با زرگر دومی آغاز میکرد و به او دشنام میداد که: «داری مشتری مرا از چنگم در میآوری» و از این گونه ادعاها.
زرگر دوم هم به او تهمت میزد که: «میخواهی چیزی را که این قدر میارزد به چند برابر بفروشی و سر مشتری محترم کلاه بگذاری.»
خلاصه چنان قشقرقی به راه میافتاد و جنگی درمیگرفت که مشتری سادهلوح که این صحنه را حقیقی تلقی میکرد بیاعتنا به سر و صدای زرگر اول، به مغازه زرگر دوم می رفت و جواهر موردنظر را بدون کمترین پرسش و چانهای از او میخرید و نتیجه آن بود که مشتری ضرر میکرد و دو زرگر، سود به دست آمده را میان خود تقسیم میکردند.
این جنگ که یکی از حیلههای برخی زرگران برای فریفتن مشتری و فروختن زیورآلات به او بوده است، رفته رفته از بازار طلافروشان فراتر رفته و در ادبیات فارسی به صورت اصطلاح درآمده است.
🤍🌼
@Harf_Akhaar
🔴 متنى قابل تامل در باب ديدن نعمت ها
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپیلتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید...
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...!
كمى متفاوت بنگريم...
:
@Harf_Akhaar
#پندانه🌱
🤍سه چیز را به آسانی از دست نده؛
🌼"جوانی"، "وقت"، "دوست"
🤍سه فرد را همیشه احترام داشته باش؛
🌼"مادر"، "پدر"، "استاد"
🤍از سه چیز همیشه به نفع خودت استفاده کن؛
🌼"عقل"، "صبر"، "همت"
🤍سه چیز را بیشتر از همیشه بشناس؛
🌼"خود"، "خداوند"، "حق دیگران"
🤍سه چیز را همیشه با احتیاط بردار؛
🌼"قلم"، "قسم"، "قدم"
🤍سه چیز را همیشه به یاد داشته باش؛
🌼"مرگ"، "احسان"، "قرض"
🤍لذت سه چیز را از دست نده؛
🌼"مال"، "اولاد"، "آزادی"
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱حق فرزند برگردنت این است که
مادرش را در حضور او تکریم کنی...
#دکتر_سعید_عزیزی
🤍🌼
@Harf_Akhaar
#پندانه🌱
ﺭﻭﯼ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺑﻔﺮﻭﺷﯽ
ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺭﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ:
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫﺎ ﺭﺍ...
ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ…
ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ…
ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎ "ﮐﻼﻡ" ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﯿﺪ
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﯿﺪ
ﻭﻟﯽ
ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ...
ﻗﺪﺭ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ "ﺩﺍﺷﺘﻨﻬﺎ" ﺭﺍ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ
ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺳﺖ ...!🤍🌼
@Harf_Akhaar
🌱بهترین دوست من کسی است که
اولین قطره ی اشک من را می بیند،
دومیش را پاک میکند،
و سومیش را،
به خنده تبدیل میکند…🤍🌼
@Harf_Akhaar
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱
تو اوج نیاز بگو خدایا خودت کمکم کن
خدایا خودت بساز🤍🌼
@Harf_Akhaar
یهجاخیلیقشنگنوشتهبود :
• آدمه ،
بلوارنیستکهوقتیردشکردیدوبارهازبریدگی
دوربزنیوبرگردیبهش ؛
وقتیردشدیازشدیگهردشدی ..!
مگهاینکهیهجاییوایسیمنتظرشبشیکهبرسه ..
اونمتازهشایدبیادردبشهوبره
وهرچیدستتکونبدیبراشنبیندت ..!
شایدمببینیبایکیدیگهدارهمیره ..
شایدمکلاًنیاددیگهاصلاً :)'🌼🤍..! •
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی درمسیر آرامش هستی و تصمیم
می گیری مطمئن باش که خدا تورا کمک
خواهد کرد
#خدا
#حال_خوب
#کلیپ
🤍🌼
@Harf_Akhaar
#داستان_ضرب_المثل
افتادن دوزاری
دوزاریت افتاد یا دوزاریش افتاد و .....
این اصطلاح در مواردی به کار میرود که افراد موضوعی را متوجه نشوند که به کنایه میگویند دوزاریت نیفتاد یا دوزاریش نیفتاد.
یا در صورت فهمیدن موضوع پس از توضیح فراوان میپرسند: دوزاریت افتاد؟ یا میگویند دوزاریش افتاد.
از آن در تمام حالات شوخی و جدی و کنایه و توهین استفاده میشود.
برخی اوقات این اصطلاح برای تهدید نیز استفاده میشود. مثلا پس از یک جمله تهدیدآمیز به جای اینکه بپرسند: "فهمیدی؟" میگویند: "دوزاریت افتاد؟"
گاهی اوقات در تمام حالات فقط از کلمه "افتاد" استفاده میکنند که منظور همان است.
این اصطلاح به نظر خیلی قدیمی نیست و پس از نصب و استفاده از تلفنهای عمومی باب شده است. در گذشته تلفنهای همگانی یا عمومی یا تلفنهای سکهای به رنگ زرد بود و مردم برای ارتباط باید از سکههای دو ریالی یا دوزاری استفاده میکردند.
برای این کار سکه را از دریچه مخصوص در بالای دستگاه وارد میکردند و خط برای تماس بوق ممتد یا همان آزاد میزد و با شمارهگیری تماس برقرار میشد. حال اگر خط طرف مقابل اصطلاحا اِشغال بود، با گذاشتن گوشی در جای خودش سکه از دریچه پایین دستگاه پس داده میشد.
اما نکته مربوط به این ضربالمثل افتادن دو ریالی در دستگاه است. اگر سکه بعد از ورود به دستگاه به قسمت درست برخورد میکرد صدای خاصی میداد و خط آزاد میشد که اصطلاحا میگفتند دوزاری افتاد. گاهی هم سکه مستقیم وارد میشد و به هر بدون اینکه عمل کند از پایین خارج میشد. گاهی هم وارد دستگاه میشد و خارج نمیشد، ولی خط را آزاد نمیکرد که اصطلاحا میگفتند دوزاری نیفتاد و با گذاشتن گوشی در جای خود سکه از دریچه پایین خارج میشد. (البته گاهی اوقات به هر دلیلی دستگاه سکه را پس نمیداد و آنوقت بود که برخی افراد با مشت و لگد و کوبیدن گوشی به جان دستگاه بیچاره میافتادند تا سکه را پس بگیرند☹️😂)
اصطلاح افتادن دوزاری از همین زمان باب شد.
@Harf_Akhaar
🌱 اگر این شش نشانه رو دارید یعنی فرد پختهای هستید:
1. نیاز ندارید داشتههاتون و به رخ کشی بکشید.
2. تنها موندن رو به وارد شدن تو "هر" رابطهای ترجیح میدید.
3. #انتقادپذیر هستید و در مقابل انتقاد واکنش درستی دارید.
4. به خاطر اشتباه دیگران جنجال درست نمیکنی، آبروی کسی رو نمیبری!
5. دنبال روابط و دورهمی های بیهوده نیستی.
6. تو مشکلات دنبال مقصر نیستی، دنبال راه حلی.
:
@Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعایقشنگ🌱
بهــت قول میدم
به کسی جـز تو دل نبندم!
+خــدا جونم..🤍🌼
@Harf_Akhaar
#یک_داستان_یک_پند
🌱مردی همراه پسر خود بر سر مزار پدرش رفت. درختی بر بالای مزار سایه انداخته بود. 🤍🌼
🌱پدر پسر را گفت: پسرم! میدانی چرا درختان در بهار با شروع شدن گرما برگ در میآورند و با سرد شدن هوا در پاییز برگهای خود میریزند؟!🤍🌼
🌱چون برگ درخت برای فصول گرم سال است که سایهای برای زیرنشین خود داشته باشد؛ با شروع فصل سرما آفتاب را هم حرارتی برای آزار نیست که برگی در روی درختی باشد.🤍🌼
🌱اگر برگ درختان را در تابستان از شاخههای آنان جدا کنی، شاخه درختان خشک خواهد شد، چون حق تعالی حیات یک درخت را به برگ آن منوط کرده است و هیچ درختی را سودی از سایه خود چندان نیست.🤍🌼
بدان خداوند تو را عافیت و قدرت بدن فقط برای استفادۀ خودت نداده است، بلکه باید برای دیگر نیازمندان و ضعفاء هم سایه داشته باشی.🤍🌼
🌱و نکته دیگر آن که سعی کن در زمان سختی و حرارت تابستان، کسی را سایه شوی؛ که در زمان سرما و رفع حرارت و سختی، اگر درخت را سایهای هم باشد کسی بیرون نیست که از آن بهره برد.🤍🌼
@Harf_Akhaar
۸ موردی که هرگز نباید در جمع درمورد آنها حرف بزنید
اگر تا به حال در یک موقعیت اجتماعی قرار گرفته اید و ناگهان احساس کردهاید حرفی زدهاید که نمیخواستید دیگران بفهمند، بدانید که شما تنها نیستید. همه ما این تجربه را داشتهایم که چیزی را در جمع به اشتراک گذاشتهایم که احتمالاً باید خصوصی باقی میماند.
این مطلب راهنمای شما برای ۸ موردی است که هرگز نباید در مورد آنها در جمع صحبت کنید.
🌼۱) زندگی شخصی
🌱۲) دستاوردهایتان
🤍۳) موضوعات بحث برانگیز
🌼۴) انتقاد از دیگران
🌱۵) مسائل مالی
🤍۶) سلامتی
🌼۷) حرف زدن پشت سر دیگران
🌱۸) خودگویی منفی
@Harf_Akhaar
🌱
هميشه يادمان باشد
که نگفته ها را ميتوان گفت،
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت
چه سنگ را به کوزه بزنی
چه کوزه را به سنگ،
شکست با کوزه است
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند.
🤍🌼
@Harf_Akhaar