eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍آن زمان که "آفتاب روز" 🌼ارامش شب را در هم می‌شکند 🤍در *مه صبحگاهی بال بگشا* 🌼و "روزی نو" را به 🤍هماوردی "فراخوان".... 🌼آگاهی تازه ای از بودن! 🤍دست جهان را 🌼در دستهایت بفشر 🤍و *گل لبخند بر لبان بنشان*... سلام دوستان جان🌱 صبح پنجشنبه تون دلچسب و شیرین🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـــ🌱ــهربانی تو را تبدیل به زیباترین انسان می‌کند، مهم نیست صاحب چه چهره ای باشی:))) 🤍🌼 @Harf_Akhaar
چه متن قشنگیه : قوی کسی است که, نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند، و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!! هر گاه زندگی را جهنم دیدی, سعی کن پخته از آن بیرون آیی... سوختن را همه بلدند!! زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!! با زندگی قهر نکن... دنیا منت هیچکس را نمیکشد... یکی رفت و،    یکی موند و،        یکی از غصه هاش خوندو           یکی برد و،         یکی باخت و،            یکی با قسمتش ساختو                 یکی رنجید،           ""یکی بخشید""          یکی از آبروش ترسید         یکی بد شد،      یکی رد شد،   یکی پابند مقصد شد تو اما باش،           """خـــ🤍ــدا اینجـــ🌼ــاست...""" با خود عهد بستم که به چشمانم بیاموزم، فقط زیبائی های زندگی ارزش دیدن دارد، و با خود تکرار می کنم که یادم باشد، هر آن ممکن است شبی فرا رسد، و آنچنان آرام گیرم که دیدار صبحی دیگر برایم ممکن نگردد، پس هرگز به امید فردا "محبت هایم را ذخیره نکنم "، و این عهد به من جسارت می دهد که به عزیزترین هایم ساده بگویم : خوشحالم که هستید و هستم :)))🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چیزی که تو قدرشو نمیدونی...🤍 دیگران با گریه از خدا میخوان...🌼 بگو خدایا شکرت...🌱 @Harf_Akhaar
🤍🌼 دوستی می گفت؛ بچه که بودم، یه جوجه داشتم. خیلی دوستش داشتم. یه روز گرفتمش جلو صورتم باهاش حرف بزنم که یهو نوک زد توی چشمم. خیلی دردم اومد. تو عالم بچگی کلی بهش فحش دادم. اما الان میفهمم که تقصیر اون نبود! تقصیر خودم بود! هر وقت کسی که شعور و فهم درستی نداره رو به خودت نزدیک کنی حتما بهت آسیب میزنه! این یه قانونه...! 🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند. شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت و خسارتهای زیادی به بار می آورد. هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی میرفت و شکایت از خسارت هائی که سگ او به وی وارد آورده میکرد. هر بار نیز شکارچی با عذر خواهی قول میداد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود. مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد ، دهقان که دیگه از تکرار حوادث خسته شده بود ، بجای اینکه پیش همسایه اش برود و شکایت کند ، سراغ قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند. در محل قاضی هوشمندی داشتند شکارچی برای قاضی ماجرا را تعریف کرد. قاضی به وی گفت من میتوانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم و با زور تمام خسارت وارد آمده به شما پرداخت کند. ولی این حکم دو نکته منفی دارد. یکی احتمال اینکه که باز هم این اتفاق بیفتد هست، دیگر اینکه همسایه ات با شما بد شده برای خودت یک دشمن ساخته ای. آیا میخواهی در خانه ای زندگی کنی که دشمنت در کنار شما و همسایه شما باشد؟ راه دیگری هم هست اگر حرف هائی را که به شما میزنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در حین حال از همسایه ات بجای دشمن یک دوست و همیار ساخته ای. وی گفت اگر اینطور است حرف شما را قبول میکنم و به مزرعه خویش رفت و دوتا از قشنگترین بره های خودش را از آغلش بر داشت و به خانه شکارچی رفت. دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت دیگه سگ من چکار کرده؟ دهقان در جواب، به شکارچی گفت من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگ تان را بگیرید که به مزرعه من نیاید. بخاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده ام دوتا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم. شکارچی قیافه اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت نه شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده. با هم خداحافظی کردند وقتی داشت به مزرعه اش برمی گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان وی را از گرفتن هدیه ای که به آنها داده بود را می شنید. دهقان روز بعد دید همسایه اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگه نتواند به مزرعه وی برود. چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و دوتا بز کوهی که تازه شکار کرده بود را به عوض هدیه ای که به وی داده بود داد و با صورتی خندان گفت چقدر فرزندانش خوشحالند وچقدر از بازی با آن بره ها میبرند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد. 🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱حکایت مرد و دم گاو 🌱مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود. کشاورز به او گفت: «برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌کنم. اگر توانستی دم یکی از این گاوها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.» 🌱مرد قبول کرد. اولین در طویله که بزرگترین در هم بود باز شد. باور کردنی نبود، بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود بیرون آمد. گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد. جوان پیش خودش گفت: «منطق می‌گوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.» 🌱سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود بیرون پرید. پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد اما گاو دم نداشت! 🌱زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.🤍🌼 @Harf_Akhaar
وقتے یہ جا گناہ زیاد انجام بشہ رحمت و برڪت خدا از اونجا میرہ🌱 شاید دلیل اینڪہ دنیا دیگہ جاے قشنگے واسہ زندگے نیست همین باشہ🤍🌼 @Harf_Akhaar
هرگز نگو «خسته ام»، زیرا اثبات میکنی ضعیفی بگو یه کم نیاز به استراحت دارم. هرگز نگو «نمی توانم»، زیرا توانت را انکار میکنی. بگو من سعی ام را میکنم. هرگز نگو «خدایا پس کی؟» بگو خدایا بر صبوریم بیفزا. هرگز نگو «حوصله ندارم» زیرا برای سعادتت ایجاد محدودیت میکنی بگو باشد برای وقتی دیگر. هرگز نگو «شانس ندارم» زیرا به محبوبیتت در کائنات، بی حرمتی میکنی، بگو حق من محفوظ است روزی به هدفم میرسم. حالا مثبت باش و لبخند بزن😊 @Harf_Akhaar
همش که نباید گله کرد یکبار هم از ته دلمون بگیم خدایا شکرت 🤍🌼 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌چند نصیحت به شما؛ به تصور اینکه فرزند دارم تکیه نکن تا وقتی اونو مزدوجش نکردی !! به تصور اینکه همسایه خوبی دارم تکیه نکن تا وقتی گرفتار درد بزرگی نشدی !! به تصور اینکه دوست خوبی دارم تکیه نکن تا وقتی بلایی سرت نیومده !! به تصور اینکه همسر خوبی دارم تکیه نکن تا وقتی مریض نشدی و در بستر نیفتادی !! به تصور اینکه خواهر برادر خوبی دارم تکیه نکن تا وقتی مادیات به میان نیامده !! @Harf_Akhaar ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌
در زمان قدیم، دزدی به خانه شخصی رفت و با سوهان، مشغول بریدن قفل در خانه شد. صاحب‌خانه رسید و از دزد پرسید: «عمو جان، این موقع شب در اینجا چه کار می‌کنی؟» دزد با آرامش، جواب داد: «از شما چه پنهان که دلم گرفته و دارم کمانچه می‌زنم.» صاحب‌خانه خام پرسید: «ای بابا، این، چه جور کمانچه‌ای است که صدا ندارد؟» دزد جواب داد: «این، یک جور کمانچه‌ای است که فردا صبح، صداش به گوشت می‌رسه.» صاحب‌خانه، حرف دزد را قبول کرد و خوابید. دزد با خیال راحت، قفل در را باز کرد و هر چه در اتاق بود برداشت و رفت. وقتی که صبح، صاحب‌خانه، بیدار شد، مشاهده کرد که دزد، همه چیز را برده است. با ناله و فریاد، مردم را دور خود جمع کرد و متوجه شد که دیشب، دزد چه می‌گفت صداش صبح به گوشت میرسه! @Harf_Akhaar
اونی که چشمش به خدا باشه خدا بیشتر از آرزوهاش بهش می‌بخشه...🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar
🌱 یکی از صالحان دعا میکرد : پروردگارا در روزی ام برکت ده » کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده ؟ ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است. اما من بـرکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) •اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . •اگر درفرزند بیاید ،صــالحش میکند . •اگر درجسم بیاید ، قوی و سالمش میکند . •و اگر درقلب بیاید ،خوشبختش می کند. 🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱ارباب و نوکر تنبل اربابی، نوکری تنبل داشت. روزی به او دستور داد: برو هویج و خیار بخر و بیاور.  نوکر سهل انگاری کرد و جای هر دو، یکی را خرید و آورد. ارباب نوکر را سرزنش کرد و گفت: از این پس، هر وقت از تو کاری خواستم، به جای یک کار باید دو کار انجام بدهی.  نوکر تنبل قبول کرد و گفت: چشم.  روزی ارباب بیمار شد و به نوکر دستور داد که برود دنبال حکیم. نوکر رفت و حکیم را با یک مرد دیگر حاضر کرد. ارباب گفت: این مرد دیگر کیست؟  نوکر گفت: این قبرکن است. شما فرمودید هر وقت یک کار از من خواستی، دو کار انجام بدهم. اینک فرمان تو را انجام دادم. یک حکیم آوردم با یک قبر کن! اگر حکیم حالت را خوب کرد که چه بهتر وگرنه قبر کن حاضر است و دیگر نیازی به رفتن دوباره برای پیدا کردن قبرکن نیست! 🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱 آدمایی که ، محبت می‌کنند ، کمیاب‌اند ... آدمایی که ، قدر محبت رو میدونن ، نایاب ! 🤍🌼 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱سجده کردن برای خدا تنها سر خم کردنی است که انسان را به سربلندی میرساند...🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱فاصله بین من و خدا ! مجنون هنگام راه رفتن کسی را به جز لیلی نمی دید. روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهر آن مرد، عبور کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد  چرا بین من و خدایم فاصله انداختی ؟ مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم! تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟ 🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱 از قورباغه ای که ته چاهی زندگی می کرد، پرسیدند: آسمان چیست؟ گفت: دایرۀ کوچکی به رنگ آبی... جایگاهتان را تغییر دهید تا دیدگاهتان تغییر کند. 🤍🌼 ‌ @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼داستان آموزنده پیرمردی که روی صندوقچه طلا نشسته بود.... حتما ببینید عالیه👌✅ @Harf_Akhaar
. 🤍🌼 اصـالت هیچ ربطی به اینکه کجا و تو چه خانواده ای به دنیا اومدی نداره ، همین که شرایط بد ، تو رو یه آدم بد نکنه " اصیلی " ... 🌱 @Harf_Akhaar
وفاداری زن زمانی معلوم میشود که مردش هیچ نداشته باشد.🌱 وفاداری مرد هنگامی معلوم میشود که همه چیز داشته باشد.🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 بر خیر و مخور "غم جهان" گذران خوش باشو دمی به "شادمانی" گذران در طبع جهان اگر "وفایی" بودی🤍 نوبت به تو خود نیامدی از دگران 🌼 تا کي "غم آن خورم" که دارم يا نه وين عمر به "خوشدلي" گذارم يا نه پرکن قدح باده که معلومم نيست🤍 کاين دم که فرو برم برآرم يا نه...🌼 این "قافله عمر" عجب می گذرد دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی "غم فردای حریفان" چه خوری🤍 پیش آر پیاله را که شب می گذرد🌼 @Harf_Akhaar
🌱 گويند كه روزى سلیمان نبی در سرای خویش نشسته بود که مردی سراسیمه از در درآمد. سلام کرد و بر دامن سلیمان چنگ انداخت که به دادم برس. سلیمان با تعجب به چهره آن مرد نگریست و دید که روی آن مرد از پریشان حالی زرد شده و از شدت ترس می لرزد. سلیمان از او پرسید تو کیستی؟ چه بر سر تو آمده است که چنین ترسان و لرزانی؟ مرد به گریه در آمد و گفت که در راه بودم، عزرائیل را دیدم و او نگاهی از غضب به من انداخت و من از ترس چون باد گریختم و به نزد تو آمدم تا از تو یاری بطلبم. از تو خواهشی دارم که به باد فرمان دهی تا مرا به هندوستان ببرد! سليمان پذيرفت و به باد دستور داد تا او را به هندوستان ببرد. آن روز گذشت و دیگر روز سلیمان نبى عزرائیل را دید و به او گفت: این چه کاری است که با بندگان خدا می کنی، چرا به آنها با خشم و غضب می نگری؟ دیروز مرد بیچاره ای را ترسانده ای و رویش زرد شده بود و می لرزید. به نزد من آمده و کمک می طلبید. عزرائیل گفت: دانستم که کدام مرد را می گویی. آری من دیروز او را در راه دیدم ولی از روی خشم و غضب به او نگاه نکردم، بلکه از روی تعجب او را نگریستم. تعجب من در این بود که از خداوند برای من فرمان رسیده بود تا که جان آن مرد را در هندوستان بگیرم. در حالی که او را اینجا می دیدم...🤍🌼 @Harf_Akhaar
۲ راه سعادت! 🌱 حاج اسماعیل دولابی (ره) : هر وقت خوشحال شدید بر محمد و آل محمد صــ🤍ــلوات بفرستید... و هر وقت غمناک شدید استـــ🌼ــغفار کنید، خداوند در را باز می کند. @Harf_Akhaar
🌱آرامش درونی با ورود اطلاعات صحیح در ذهن ما بدست می آید. پس اطلاعات و نگرش خود را مثبت کنیم تا رفتارمان هم در متن زندگی مثبت باشد.🤍🌼 @Harf_Akhaar
🌱روزی جوانی نزد حضرت موسی (علیه السلام) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ 🌱حضرت موسی (علیه ) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. 🌱ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 🤍🌼 @Harf_Akhaar