eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی چیزی در حال تمام شدن باشد عزیز می‌شود ...! یک لحظه آفتاب در هوای سرد، غنیمت می‌شود ... خدا در مواقع سختی ها، تنها پناه می‌شود ...! یک قطره نور در دریای تاریکی، همۀ دنیا می‌شود … یک عزیز وقتی که از دست رفت، همه کس می‌شود … پاییز وقتی که تمام شد، به نظر قشنگ و قشنگتر می‌شود ...! و ما همیشه دیر متوجه می‌شویم ! قدر داشته‌هایمان را بدانیم … چرا که خیلی زود، دیر می‌شود ...🌱 @Harf_Akhaar
تنهایــــے ریشه تمامے گناهان و درد هـــاست؛؛؛ چوپان را تنهایـــے دروغگو کرد!!!🌱 ‌ @Harf_Akhaar
🌱ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯿﻢ.🌱 ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻩ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﻫﺪﯾﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺯﺷﺘﻪ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ! ✅ﺑﮕﻮ : عالیم ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ! ✅ﺑﮕﻮ : خدا قوت ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺁﺳﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﺭﺳﯿﺪ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩ ! ⛔️ﻧﮕﻮ : ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ! ✅ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ ! ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ 🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم‌ها گاهی؛ چوب اشتباهاتشان را جای دیگری می‌خورند... جایی که حتی فکرش را هم نمی‌کنند! حواستان باشد؛ چوبی که به احساس و زندگی دیگران می‌زنیم "تاوان" دارد... این دل شکستن‌ها، این بی‌انصافی‌ها، این بازی‌دادن‌ها، این تهمت ها همه‌اش تاوان دارد... ‹🌼🤍› @Harf_Akhaar
بسیار مهم است که بگذارید بعضی چیزها از بین بروند. خودتان را از آنها رها سازید و از دستشان خلاص شوید. منتظر نباشید تا قدر تلاش هایتان را بشناسند و عشق تان را بفهمند. در را ببندید، آهنگ را عوض کنید، خانه تکانی کنید، گرد و غبارها را بتکانید، از آنچه هستید دست بردارید و به آنچه که واقعا هستید روی آورید. انسان جدید زندگی جدید پائولو كوئلیو @Harf_Akhaar
اگر داستان را از قبل بدانی، به یک ماشین تبدیل می‌شوی. آنچه باعث می.شود انسانها انسان باشند، دقیقا همین است که از آینده خبر ندارند... اینجا همه آدمها اینجوری‌اند🌱 ✍🏻 @Harf_Akhaar
🌱هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید. اطرافیان او همه با هم گفتند : عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید. خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند. 🌱بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد. بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم. هارون الرشید گفت : تمام بزرگان بغداد تو را انتخاب کرده اند چگونه است که تو قبول نمی کنی! 🌱بهلول جواب داد : من از اوضاع و احوال خودم بیشتر اطلاع دارم و این سخن یا راست است یا دروغ! اگر راست است که من به دلیلی که گفتم شایسته این مقام نیستم. اگر هم دروغ باشد که شخص دروغگو صلاحیت قضاوت کردن ندارد! 🌱هارون الرشید اصرار فراوان کرد و بهلول در خواست کرد یک روز به او مهلت دهند تا فکر کند. فردا صبح اول طلوع بهلول بر چوبی نشست و در خیابان ها فریاد می زد اسبم رم کرده بروید کنار تا زیر سمش گرفتار نشده‌اید!! مردم گفتند : بهلول دیوانه شده است؟! 🌱خبر دیوانگی بهلول به خلیفه عباسی رسید... هارون الرشید لبخند تلخی زد و گفت: او دیوانه نشده است او بخاطر حفظ دینش از دست ما فرار کرده تا در حقوق مردم دخالتی نداشته باشد! حتی زمانی که از غذای خلیفه برای او می آورند می گفت: 🌱این غذا را به سگ ها بدهید بخورند حتی اگر آنها هم بفهمند مال خلیفه است نخواهند خورد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌼🤍🌼🤍 ﺷﺎﻣﻠﻮ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : 🌱ﺑﺘﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯽ ... ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺯﺩ ... ﻭ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺏ ﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﯾﺎﺩﺵ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮﺕ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺸﯿﺪ ... ﻭ ﺗﻮ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﮎ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﭼﺮﺍ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﺩﻧﯿﺎ ، ﺩﺍر ِﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ !🌱 @Harf_Akhaar
بــاور دارم كه خداوند پيش از من حركت ميكند. مسيرهاى ناهموار را بــرايم هموار ميسازد. خداوند از پيش انسانهاى نيك ، فرصتهاى مناسب و براى مشكلات آينده ام راه حل ، بر سر راهم قـرار داده. تکیه می‌دهم به آسمانی که رویِ ابرهایش خدا نشسته… 🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar
🌱مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا می کرد : "خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود ." روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و میخانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : "تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !" امام جماعت گفت : "مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !" پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : "در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری!!🌱 @Harf_Akhaar
گفته‌اند که مدتي بود بهلول هیچ نمی‌خندید. انگار دردي عظیم از درون او را مي‌گزيد و این باعث اندوه سلطان بود. به مردم گفته بوده هرکه بهلول را بخنداند چندین سکّة زر، جایزه دارد. روزی بهلول به درِ قصابی‌ای مي‌ایستد و به لاشه‌های بز و گوسفند که از سقف قصابی آویزان بوده، خیره خیره می‌نگرد. به این طرف و آن طرف قصابی می‌رود و باز بر می‌گردد. ناگهان قهقة بلند سر‌می‌دهد و شاد و خندان راه خود را در پیش می‌گیرد. خبر به سلطان می‌برند که بهلول خندید. سلطان او را طلب می‌کند و از سِرّ خنده‌اش می‌پرسد. بهلول جواب می‌دهد که من همیشه گمان می‌كردم چون فامیل تو هستم، روز بازخواست حتماً به سبب کارهای بد تو عقاب خواهم شد. و این باعث ناراحتی من بود. اما امروز در قصابی دیدم که «بز به پاچه خونه و گوسفند به پاچه خو» یعنی دیدم که بُز با پای خود آویزان است و گوسفند با پای خود. در یافتم که هرکسی مسؤل اعمال خود خواهد بود. و این باعث راحتی و خنده من شد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
همیشه یادم باشد که سعی کنم همه‌جا و با هر آدمی خوب برخورد کنم و ایجاد کننده‌ی هیچ بغض و تحقیر و احساس ناخوشایندی در هیچ‌ انسانی نباشم. که هر آدمی، یک کهکشان پیچیده‌ی مجزاست برای خودش...🌱 @Harf_Akhaar
ای مرگ زمانی بیا که من در حال سجده و عبادت باشم که تو از امدنت لذت ببری و من از رفتنم🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼خــداونـدا 🌱فردایمان را همانطور 🌼که میخواهی 🌱نقاشی کـن 🌼ما به قلم رحمتت 🌱ایـمان داریم 🌼لحظه هاتون لبریز از آرامش 🌱و فردایی پـر موفقیت 🌼بـراتـون آرزو می کنم 🤍شبتـون قشنگ و رویـایی 🌱🌱🌱 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحی که طلوعش بدمد با غزل تو🌼🤍 آن صبح ببالم به خود و بخت خوش خود این صبح که هدیه نوشخند آورده🌼🤍 یـک روز قشنگـــ و دلپسند آورده گسترده ز مهر، سفرهٔ شادی و نور دمنوش گـل امـیـد، قند آورده🌼🤍 ســ🥰✋ـلام صبح زیبـای پاییزتون بخیر روزتون شـاد وپر از انرژی🌼🤍 @Harf_Akhaar
هر روزت رو با گفتن این جمله شروع کن 👌 باور دارم امروز یه اتفاق فوق العاده برام میفته ! بارها و بارها تکرارش کن ، جهان فقط چیزهایی و به ما میده که باور داریم و میتونیم داشته باشیم ..🌱 @Harf_Akhaar
‹🤍🌼› فرهنگ این نیست که هرچی من میگم درسته هر چی بقیه بگن اشتباهه !! فرهنگ اینه که اجازه بدیم مخالف من و افکارم حرفش را بزند و من گوش بدم ... فرهنگ اینه که درعین متفاوت بودن به افکارهم بهم احترام بگذاریم ... 🌱 @Harf_Akhaar
امام حسین علیه السلام: نه عفت و مناعت مانع روزی می شود و نه حرص زدن روزی بیشتر می آورد ؛زیرا روزی تقسیم شده میزان الحکمه ج۳ص ۲۵ @Harf_Akhaar
یکی از دلایل اصلی شکست اکثر افراد این است که هیچ‌وقت قاطعانه خودشان نیستند و همیشه با تغییر خود به دنبال شبیه شدن به دیگران هستند. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
برای داشتن حس خوب...🌱 1. به داشته هایت توجه کن هر چند کم باشد ، مثلا همان پول کمی که داری یا خانه کوچکی که داری. 2. بابت داشته هایت شکر گزار باش نگو این آن قدر کم است که شکر کردن ندارد. 3. به کمبودهایت توجه نکن به بیماری ای که دارید به همسر بد اخلاقتان و هر چیز دیگری از این دست. اگر توجه کنید باز هم مقدار بیشتری از آن دریافت میکنید. 4. ویژگیهای خوبتان را ببینید مثلا مهربانید ، باهوشید و هر چیز دیگری که به شما احساس خوب میدهد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
آنقدر قوی باشید که هیچ چیز "ذهنتان"را به هم نریزد به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.. برای ناراحتی،"صبور" برای ترس،"قوی" و در برابر،خشم"متین"باشید ‍‌‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
آقا دنیا دوروزه. تهشم می میرم پس می رم دنبال علاقم! با کسی که دوسش دارم حرف می زنم، هرکاری دلم بخواد که به خودم و دیگران آسیب نزنه رو انجام می دم، سخت نمی گیرم، ریسک می کنم، وقتمو تلف آدمای بیخود و سمی نمی کنم، هر استایلی دلم بخواد و هر مدل مویی که فیوریتمه رو امتحان می کنم، هر غذایی دلم بخواد می خورم، به سلامت روح و جسمم می رسم،  با دوستام وقت می گذرونم، دیوونگی می کنم، قبول دارم که نمره ی کم، ترک شدن، قضاوت شدن و چیزای بد وجود دارن و ناراحت کنندن، ولی به خودم اجازه ی ناراحت موندن رو نمی دم. مسافرت می رم، تفریح می کنم. هر کتابی دلم بخواد می خونم هر آهنگی که می پسندمو گوش می دم... و به حرف مردم اهمیت نمی دم. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🤍🌼› هیچکس تو دنیا اندازه مادر نمیتونه دوستتون داشته باشه!🌱 هیچ کسم اندازه پدر غمخوارتون نیست!🌱 @Harf_Akhaar
‹‹ بهلول و مرد شیاد ›› بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد . مرد شیادی که شنیده بود بهلول دیوانه است ، جلو آمد و گفت : اگر این سکه را به من بدهی ، در عوض‌ ده سکه که به همین رنگ است به تو می دهم . بهلول چون سکه های او را دید ، دانست که سکه های او مسی است و ارزشی ندارد . بهلول گفت : به یک شرط قبول می کنم . بشرط آنکه سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی . مرد شیاد قبول کرد و شروع به عرعر کرد . بهلول به او گفت : تو که خر هستی فهمیدی سکه های من طلاست و مال تو از مس ! چگونه می خواهی ، من که انسان هستم ، این مطلب را ندانم . مرد شیاد ، پا به فرار گذاشت. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
یک اندیشه ی زیبا و مثبت یک بهشت را در زندگی میسازد و یک اندیشه منفی و یاس‌آور جهنمی را در دنیای انسان خلق میکند.. انسانها آنچه را بیندیشند خلق میکنند. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🌱 یه وقت خداوند به موسی گفت : برو از شیطان یه چیزی یاد بگیر موسی بهش برخورد گفت من برم پیغمبر خدا از شیطان یادبگیرم گفت برو اشکالی نداره..... @Harf_Akhaar ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌
‹🌱› چوب خدا شاید صدا نداشته باشه... اما درد داره... پس حواست به دلی که شکوندی باشه چون خدا حواسش هست... @Harf_Akhaar
احترام به پدر و مادر! شیخ باقر نجفی، از شیخ صادق که دلاک بود، نقل می کند: ایشان پدر پیری داشت و در خدمتگزاری او کوتاهی نمی کرد حتی کنار دستشویی برای او آب حاضر می کرد ومنتظر می ایستاد تا او را به مکان استراحتش ببرد و کوچک ترین کوتاهی در خدمت به پدر نمی کرد. مگر در شب های چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت. پس از مدتی رفتن به مسجد را هم ترک نمود. از او پرسيدم:چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، هفته ی چهلم وقت گذشته بود که حرکت کردم. اتفاقاً آن شب مهتاب نمایان بود.مقداری از راه را رفته بودم که مرد عربی سوار بر اسب بود دیدم او به سمتت من آمد وقتی به من رسید سلام کرد وپرسید: به کجا میری؟ گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه داری؟ گفتم: نه فرمود: دست در حسب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار کرد، من هم دست خودم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم که برای فرزندم خریده بودم ولی فراموش کرده بودم بهت او بدهم. آنگاه آن مرد اسب سوار به من فرمود: «اوصیک بالعود»یعنی تو را نسبت به پدر پیرت، سفارش می کنم. و این عبارت را سه بار تکرار کرد و از نظرم غایب کردید. متوجه شدم ایشان حضرت مهدی(عج) بوده است و همچنین فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی در شب های چهارشنبه نیست. به همین خاطر دیگر به مسجد سهله نرفتم. منبع: بحار الأنوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۴۵ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ بزرگــــیست که زمان همه چیز را حل میکند ، زمــــان فقط موهایمان را سفید، زخمهایمان را کــــهنه، دردمان را بزرگــتر ، دلــــتنگیمان را بیشتر ، روزگارمان را سیاه تر میکند ، بیـــــــزارم از هر دردی که درمانش"زمــان" اســـت!!! زمـــانی که دق میدهدتا بگذرد . ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar