eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
77.1هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از دلایل اصلی شکست اکثر افراد این است که هیچ‌وقت قاطعانه خودشان نیستند و همیشه با تغییر خود به دنبال شبیه شدن به دیگران هستند. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
برای داشتن حس خوب...🌱 1. به داشته هایت توجه کن هر چند کم باشد ، مثلا همان پول کمی که داری یا خانه کوچکی که داری. 2. بابت داشته هایت شکر گزار باش نگو این آن قدر کم است که شکر کردن ندارد. 3. به کمبودهایت توجه نکن به بیماری ای که دارید به همسر بد اخلاقتان و هر چیز دیگری از این دست. اگر توجه کنید باز هم مقدار بیشتری از آن دریافت میکنید. 4. ویژگیهای خوبتان را ببینید مثلا مهربانید ، باهوشید و هر چیز دیگری که به شما احساس خوب میدهد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
آنقدر قوی باشید که هیچ چیز "ذهنتان"را به هم نریزد به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید.. برای ناراحتی،"صبور" برای ترس،"قوی" و در برابر،خشم"متین"باشید ‍‌‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
آقا دنیا دوروزه. تهشم می میرم پس می رم دنبال علاقم! با کسی که دوسش دارم حرف می زنم، هرکاری دلم بخواد که به خودم و دیگران آسیب نزنه رو انجام می دم، سخت نمی گیرم، ریسک می کنم، وقتمو تلف آدمای بیخود و سمی نمی کنم، هر استایلی دلم بخواد و هر مدل مویی که فیوریتمه رو امتحان می کنم، هر غذایی دلم بخواد می خورم، به سلامت روح و جسمم می رسم،  با دوستام وقت می گذرونم، دیوونگی می کنم، قبول دارم که نمره ی کم، ترک شدن، قضاوت شدن و چیزای بد وجود دارن و ناراحت کنندن، ولی به خودم اجازه ی ناراحت موندن رو نمی دم. مسافرت می رم، تفریح می کنم. هر کتابی دلم بخواد می خونم هر آهنگی که می پسندمو گوش می دم... و به حرف مردم اهمیت نمی دم. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹🤍🌼› هیچکس تو دنیا اندازه مادر نمیتونه دوستتون داشته باشه!🌱 هیچ کسم اندازه پدر غمخوارتون نیست!🌱 @Harf_Akhaar
‹‹ بهلول و مرد شیاد ›› بهلول سکه طلایی در دست داشت و با آن بازی می کرد . مرد شیادی که شنیده بود بهلول دیوانه است ، جلو آمد و گفت : اگر این سکه را به من بدهی ، در عوض‌ ده سکه که به همین رنگ است به تو می دهم . بهلول چون سکه های او را دید ، دانست که سکه های او مسی است و ارزشی ندارد . بهلول گفت : به یک شرط قبول می کنم . بشرط آنکه سه مرتبه مانند الاغ عرعر کنی . مرد شیاد قبول کرد و شروع به عرعر کرد . بهلول به او گفت : تو که خر هستی فهمیدی سکه های من طلاست و مال تو از مس ! چگونه می خواهی ، من که انسان هستم ، این مطلب را ندانم . مرد شیاد ، پا به فرار گذاشت. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
یک اندیشه ی زیبا و مثبت یک بهشت را در زندگی میسازد و یک اندیشه منفی و یاس‌آور جهنمی را در دنیای انسان خلق میکند.. انسانها آنچه را بیندیشند خلق میکنند. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🌱 یه وقت خداوند به موسی گفت : برو از شیطان یه چیزی یاد بگیر موسی بهش برخورد گفت من برم پیغمبر خدا از شیطان یادبگیرم گفت برو اشکالی نداره..... @Harf_Akhaar ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌
‹🌱› چوب خدا شاید صدا نداشته باشه... اما درد داره... پس حواست به دلی که شکوندی باشه چون خدا حواسش هست... @Harf_Akhaar
احترام به پدر و مادر! شیخ باقر نجفی، از شیخ صادق که دلاک بود، نقل می کند: ایشان پدر پیری داشت و در خدمتگزاری او کوتاهی نمی کرد حتی کنار دستشویی برای او آب حاضر می کرد ومنتظر می ایستاد تا او را به مکان استراحتش ببرد و کوچک ترین کوتاهی در خدمت به پدر نمی کرد. مگر در شب های چهارشنبه که به مسجد سهله می رفت. پس از مدتی رفتن به مسجد را هم ترک نمود. از او پرسيدم:چرا رفتن به مسجد را ترک کرده ای؟ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، هفته ی چهلم وقت گذشته بود که حرکت کردم. اتفاقاً آن شب مهتاب نمایان بود.مقداری از راه را رفته بودم که مرد عربی سوار بر اسب بود دیدم او به سمتت من آمد وقتی به من رسید سلام کرد وپرسید: به کجا میری؟ گفتم: به مسجد سهله می روم. فرمود: خوراکی همراه داری؟ گفتم: نه فرمود: دست در حسب خود ببر. گفتم: چیزی ندارم. باز همان سخن را تکرار کرد، من هم دست خودم را در جیبم کردم، مقداری کشمش یافتم که برای فرزندم خریده بودم ولی فراموش کرده بودم بهت او بدهم. آنگاه آن مرد اسب سوار به من فرمود: «اوصیک بالعود»یعنی تو را نسبت به پدر پیرت، سفارش می کنم. و این عبارت را سه بار تکرار کرد و از نظرم غایب کردید. متوجه شدم ایشان حضرت مهدی(عج) بوده است و همچنین فهمیدم که آن حضرت راضی به جدایی من از پدرم، حتی در شب های چهارشنبه نیست. به همین خاطر دیگر به مسجد سهله نرفتم. منبع: بحار الأنوار، جلد ۵۳، صفحه ۲۴۵ ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغ بزرگــــیست که زمان همه چیز را حل میکند ، زمــــان فقط موهایمان را سفید، زخمهایمان را کــــهنه، دردمان را بزرگــتر ، دلــــتنگیمان را بیشتر ، روزگارمان را سیاه تر میکند ، بیـــــــزارم از هر دردی که درمانش"زمــان" اســـت!!! زمـــانی که دق میدهدتا بگذرد . ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
‹🌱› چوب خدا شاید صدا نداشته باشه... اما درد داره... پس حواست به دلی که شکوندی باشه چون خدا حواسش هست... @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 "ﺯﻧﺪﮔﯽ." ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ.... ﮔﺎﻩ ﺑﺎ "ﺧﻨﺪﻩ ﻋﺠﯿﻦ ﺍﺳﺖ" ﻭ ﮔﻬﯽ "ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ" ﮔﺎﻩ ﺧﺸﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻬﯽ "ﺷﺮشر ﺑﺎﺭﺍﻥ" ﺩﺍﺭﺩ.. "ﺯﻧﺪﮔﯽ" "ﻣﺮﺩ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺖ" ﮐﻪ ﺩﺭ "ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮﮒ" ﺑﻪ "ﺷﻔﺎﺑﺨﺸﯽ" ﯾﮏ "ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ".. "زندگی کن" ﺟﺎﻥِ ﻣﻦ "ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ" ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ﺟﻬﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ "ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ".. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ @Harf_Akhaar
وقتی میبینید آدم‌های پوچ راجب زندگیتون، عقایدتون، خط فکریتون، اهداف و خواسته‌ هاتون حرفای الکی میزنن و مسخرتون میکنن، یادِ این جمله بیفتین که: ᴀ ʟɪᴏɴ ᴅᴏᴇꜱɴ’ᴛ ᴄᴏɴᴄᴇʀɴ ʜɪᴍꜱᴇʟꜰ ᴡɪᴛʜ ᴛʜᴇ ᴏᴘɪɴɪᴏɴꜱ ᴏꜰ ᴛʜᴇ ꜱʜᴇᴇᴘ یه شیر هیچ وقت خودشو نگران عقاید گوسفندا نمیکنه ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
آیت الله حائری شیرازی: این «چَشم گفتن» خطرناک است! هرگاه دیدید وقتی به بچه‌تان احترام می‌گذارید، مغرور می‌شود و وقتی به او تو دهنی می‌زنید، رام می‌شود، از عاقبت او بترسید! اینکه به مجردِ تشر شما بگوید «چشم»، این خطرناک است. اما بچه‌ای که وقتی شما حرف ناحق می‌زنید، مقابل‌تان می‌ایستد، این آخر یک چیزی می‌شود! بچه‌ای که وقتی استخفافش (تحقیر) می‌کنی، قهر می‌کند، یک چیزی می‌شود. (کتاب راه رشد، جلد اول، ص٧۵) ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
‹‹🌱›› قرار نیست آدمیزاد همیشه خوب باشد! همدیگر را درک کنید! گاهی آدم بی دلیل بد است! اینقدر روی این سوال پافشاری نکنید که چرا حالت بد است؟! چرا امروز بی حوصله ای؟! خب اگر خودش دلیل حال بد اش را میدانست که چاره ای پیدا میکرد! بعضی حال ها را آدم نمیفهمد چرایش را نمیداند شاید بعدا بفهمد اما در حال حاضر حوصله جواب دادن به هیچ سوالی را ندارد! به خدا اگر کمی یکدیگر را درک کنیم زمین جای قشنگتری برای زندگی میشود... @Harf_Akhaar
‹‹ این متن بسیار زیبا رو از دست ندین ! ›› پرنده هایی که روی شاخه نشستند، هرگز ترس از شکستن شاخه ندارند ... زیرا اعتماد آنها به شاخه ها نیست، بلکه به بالهایشان است ... همیشه به خودت اعتماد داشته باش، خودت را باور کن! همیشه خودت را نقد بدان، تا دیگران تو را به نسیه نفروشند ... سعی کن استاد تغییر باشی، نه قربانی تقدیر ... "در زندگیت به کسی اعتماد کن که به او ایمان داری نه احساس" و هرگز، به خاطر مردم تغییر نکن! این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند ... مردم شهری که همه در آن می لنگند، به کسی که راست راه می رود می خندند ... ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته می‌شود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد. قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهده‌گر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟گفتند: مسجد می سازیم. 🌱گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. 🌱سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. @Harf_Akhaar
دنبال بهترین نباش..‌. دنبال یه آدم معمولی باش که سعی میکنه برات بهترین باشه.‌‌.. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟ پسر گفت: من شتری ندیدم! 🌱مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟ 🌱پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی! @Harf_Akhaar
وقتی اعتماد شکسته شود معذرت خواهی مفهومی ندارد! ‌‹🤍🌼› @Harf_Akhaar