eitaa logo
حرف آخر • حکایت و پند •
76.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 -سخنان پر مفهوم بزرگان ایران و جهان -حکایت های جالب و آموزنده تعرفه تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/1314784094C8c098d28af
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 در زمان سلطنت خسرو پرويز بين ايران و روم جنگ شد و در اين جنگ ايرانيها پيروز شدند و قسطنطنيه كه پايتخت روم بود بمحاصره ي ارتش ايران در آمد و سقوط آن نزديك شد . مردم رم فردي را به نام هرقل به پادشاهي برگزيدند . هرقل چون پايتخت را در خطر مي ديد ، دستور داد كه خزائن جواهرت روم را در چهار كشتي بزرگ نهادند تا از راه دريا به اسكنديه منتقل سازند تا چنانچه پايتخت سقوط كند ،‌گنجينه ي روم بدست ايرانيان نيافتد . اينكار را هم كردند . ولي كشتيها هنوز مقداري در مديترانه نرفته بودند كه ناگهان باد مخالف وزيد و چون كشتيها در آن زمان با باد حركت مي كردند ، هرچه ملاحان تلاش كردند نتوانستند كشتيها را به سمت اسكندريه حركت دهند و كشتي ها به سمت ساحل شرقي مديترانه كه در تصرف ايرانيان بود در آمد . ايرانيان خوشحال شدند و خزائن را به تيسفون پايتخت ساساني فرستادند . خسرو پرويز خوشحال شد و چون اين گنج در اثر تغيير مسير باد بدست ايرانيان افتاده بود خسرو پرويز آنرا ( گنج باد آورده ) نام نهاد . از آنروز به بعد هرگاه ثروت و مالي بدون زحمت نصيب كسي شود ، آنرا بادآورده مي گويند . ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
ازش پرسیدم آرامشِ الانت رو مدیون چی هستی؟! گفت: هرچی شده حتما باید می‌شده! هر چی هم قراره بشه،می‌شه‌! ترجیح میدم فقط زندگی کنم، فقط زندگی! همین. امروزت رو زندگی کن.همین...🤍🌼 @Harf_Akhaar
جسارت داشته باش و زندگی کن ... اما جوری که خودت دوست داری ، نه جوری که دیگران از تو انتظار دارند ! مهم نیست که تا مقصدت می رسی یا نه ، و مهم نیست که تمامِ آرزوهایت محقق می شوند یا نه ، مهم این است که حالِ دلت خوب باشد...🤍🌼! @Harf_Akhaar
🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼… …🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍 🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱… ‹‹ بچه بازیگوش ›› روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با منزل یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام» - رییس پرسید: «بابا خونس؟» صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله» - می تونم با او صحبت کنم؟ کودکی خیلی آهسته گفت: «نه» - رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟» بله - می تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: «نه» - رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟» کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس» - رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: «آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟» کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول است؟» ـ مشغول چه کاری است؟ کودک همان طور آهسته باز جواب داد: «مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان.» - رییس که نگران شده بود و حتی نگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: «این چه صدایی است؟» صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ گفت: «یک هلی کوپتر» - رییس بسیار آشفته و نگران پرسید: «آنجا چه خبر است؟» کودک با همان صدای بسیار آهسته که حالا ترس آمیخته به احترامی در آن موج می زد پاسخ داد: «گروه جست و جو همین الان از هلی کوپتر پیاده شدند.» - رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می گردند؟» کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من» …🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱…🌱 🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍…🤍 …🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼…🌼 @Harf_Akhaar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱امشب آرزو میکنم زیبـاترین 🌱و محال تـرین آرزوهایتان 🌱با مصلحت خدا گره بخورد 🌱شبتون در پناه اَمن خــدای مهربان. ‹🤍🌼› ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Harf_Akhaar
🌱جمعه تون شاد و زیبا 🌼امـروز برای 🌱تک تکون از خدا میخوام 🌼در کنار خانواده و 🌱عزیزانتان بهتـرین 🌼آدینه را سپری کنید 🌱لحظه هایی شیرین 🌼دنیایی آرام و 🌱یه زندگی صمیمی 🌼آرزوی من برای شماست 🌱جمعه تون زیبا و در پناه خدا. 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 @Harf_Akhaar
🌱🌱🌱 من...و...دل...آمدہ بودیم...به...مهمانے تو هر دو...لبریزِ غزل...غرقِ گُل افشانے تو...🤍🌼 دلَڪَم...عرضِ ادب ڪرد...و...همان...گوشہ نشست من...همه...محوِ دل...و...او...همه...حیرانے تو...🤍🌼 شبِ شعری...ڪه...بہ پا بود...در آن صبحِ لطیف برد...ما را...بہ تبِ خیس...و...غزلخوانے تو...🤍🌼 من...دچارت شدم...آنگاه...نگاهم ڪردی دل...گرفتارِ همان...موسمِ بارانے تو...🤍🌼 چشمِ تو...خلوتِ خوبے ست...اگر...بگذارند من...و...دل...زائرِ...آن...معبدِ روحانے تو...🤍🌼 گاه...سرشارتر...از...حسِ شڪفتن...در...باد روزِ آغازِ من...و...خلوتِ عرفانے تو..‌‌.🤍🌼 آسمان...نیز...ورق خورد...همان روز...ڪه...باز من...و...دل...آمدہ بودیم...به...مهمانے تو...ساحل عشق...🤍🌼 ‌ @Harf_Akhaar
گاهی قضاوت نادرست درباره کسی، ممکن است به قیمت تباهی زندگی او تمام شود. حقیقت زندگی انسان ها شاید با برداشت شما از آن فرسنگ ها فاصله داشته باشد! 🌼🤍  @Harf_Akhaar
🌱زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت می‌گذرونه. این ماییم که بهش ارزش می‌دیم. با همه‌ی کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمه‌ی پر لیوان رو ببینیم. ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
11.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱🌱🌱 شنیدید بعضی ها میگن بخت ما خوابیده...!؟ واقعیت اینه که خیلی چیزا در درون ما به علت توجهی به خواب رفتن ما فرشته‌هایی که اطراف ما هستند رو نمیبینیم ،ما از دعا کردن غافلیم و بعد میگیم بخت ما خوابیده... •••🤍🌼••• @Harf_Akhaar