📘#حکایت_خواندنی
بازرگانی مال و منالی فراوان و زنی زیبا داشت.
رابطه زناشویی آن دو مدتها بود که خالی از محبت شده بود.
شبی از شب ها دزدی از دیوار خانه آنان بالا رفت.
زن که بیدار بود، از دیدن دزد ترسید و به آغوش شوهر پناه برد.
بازرگان بیدار شد و زن را که در این حالت دید، با تعجب پرسید:
این همه نعمت از کجا به من رسیده است!؟
در همین حین چشمش به دزد افتاد و از آنچه پیش آمده بود آگاه شد و به دزد گفت:
دارو ندارم بر تو حلال باشد.
هر چه میخواهی بردار و برو، چون این تو بودی که زنم را بر آن داشتی که در آغوشم بگیرد.
آری دوستان
دارو ندار زندگی پیشکش جرعه ای محبت است
بیخیال داشته ها....
ببین چه مقدار توی دل شریکت جای داری ؟
@Harf_Akhaar
"نفرین ها همانند مرغان،
به خانه شان باز میگردند"
اگر کسی
آرزوی بدبختی فردی را بکند،
مطمئنا بدبختی به سوی خودش جذب خواهد شد.
اگر کسی آرزوی موفقیت کسی را داشته باشد و به او کمک کند،
او آرزوی موفقیت برای خودش کرده است
و به خودش در راه موفقيت
کمک نموده است…
✍“اسکاول شین”
@Harf_Akhaar
"پند لقمان حکیم به فرزند"
ای جان فرزند؛
هزار حکمت آموختم که از آن،
چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد،
هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛
دو چیز را هرگز فراموش مکن؛
"خدا" و "مرگ" را.
دو چیز را همیشه فراموش کن؛
"هنگامی که به کسی خوبی کردی"
"زمانی که از کسی بدی دیدی"
و هر گاه به مجلسی وارد شدی"زبان نگه دار"
اگر به سفره ای وارد شدی"شکم نگه دار"
وقتی وارد خانه ایی شدی"چشم نگه دار"
و زمانی که برای نماز ایستادی"دل نگه دار"
@Harf_Akhaar
-شکست وجود نداره
یا میبری یا یاد میگیری چطور ببری...
@Harf_Akhaar
ابومشعر بلخی گوید که:
بر من شش چیز واجب است:
دو بر زبان و دو بر تن و دو بر دل.
آنچه بر زبان است،
ذکر خدای و سخن نیکو!
آنچه بر تن است،
طاعت خدای و رنج خود از
مردم برداشتن!
و آنچه بر دل است، بزرگ داشتن
امر حق و شفقت بر خلق!
اگر به هوا پری، مگسی باشی.
اگر بر روی آب روی، خسی باشی.
دل به دست آر، تا کسی باشی.
خواجه عبدالله انصاری
@Harf_Akhaar
#داستان_پندانه
💎اسب پیر
مرد ثروتمندی در دهکده ای دور از محل زندگی استاد شیوانا زمین های زیادی داشت و تعداد زیادی کارگر را همراه با خانواده شان روی این زمین ها به کار گرفته بود.
برای اینکه بتواند این کارگران را وادار به کار بیش از اندازه کند.یک سرکارگر خشن و بی رحم را به عنوان نماینده خود انتخاب کرده بود. و سرکارگر با خشونت و بی رحمی کارگران و خانواده های آنها را وادار می کرد، روی زمین های مرد ثروتمند به سختی و تمام وقت کار کنند تا محصول بیشتری حاصل شود. روزی شیوانا از کنار این دهکده عبور می کرد. کارگران وقتی او را دیدند شکایت سر کارگر را نزد شیوانا بردند و گفتند: صاحب مزرعه این فرد بی رحم را بالای سر ما گذاشته و ما به خاطر نان و غذای خود مجبوریم حرف او را گوش کنیم. چیزی به او بگویید تا با ما ملایم تر رفتار کند. شیوانا به سراغ سرکارگر رفت. او را دید که افسار اسب پیری را در دست گرفته و به سمتی می رود. شیوانا کنار سرکارگر شروع به راه رفتن کرد و از او پرسید:
این اسب پیر را کجا می بری؟ سرکارگر با بدخلقی جواب داد : این اسب همیشه پیر نبوده است!
مرد ثروتمندی که مالک همه این زمین هاست سال ها از این اسب سواری کشیده و استفاده های زیادی از او برده است،
اکنون چون پیر و از کار افتاده شده دیگر به دردش نمی خورد.
چون صاحب زمین ها به هر چیزی از دید سود دهی و منفعت نگاه می کند بنابراین از این پس اسب پیر چیزی جز ضرر نخواهد داشت. به همین خاطر او از من خواسته تا اسب را به سلاخی ببرم و گوشت او را بین سگ های مزرعه تقسیم کنم تا لااقل به دردی بخورد. شیوانا لبخندی زد و گفت : اگر صاحب این مزرعه آدم های اطراف خود را فقط از پنجره سود دهی و منفعت نگاه می کند.پس حتما روزی فرا می رسد که به شخصی چون تو دیگر نیازی نخواهد داشت. آن روز شاید کارگران مزرعه بیشتر از اربابت به داد تو برسند. اگر کمی با آنها نرمی و ملاطفت به خرج دهی وقتی به روزگار این اسب بیفتی می توانی به لطف و کمک آنها امیدوار باشی.
همیشه از خود بپرس که از کجا معلوم اسب بعدی من نباشم!
در این صورت حتماً اخلاقت لطیف تر و جوانمردانه تر خواهد شد.
@Harf_Akhaar
ژان پل سارتر :
آنقدر که از دست دادن چیزی
ما را افسرده میکند، از داشتنِ همانچیز
احساس خوشبختی نمیکنیم،
این ذات آدمیزاد است .✓!
@Harf_Akhaar
واقعیت را نمیشود از نو ساخت ؛ همانطور که هست قبولش کن ، سر جایت محکم بایست و با آن روبهرو شو ...
👤 فیلیپ راث
@Harf_Akhaar
#عیبجویی_کردن❌
چشمي که دائم عيبهاي ديگران را ببيند
آن عيب را به ذهن منتقل ميکند
و ذهنی که دائما با عيبهای ديگران درگير است
آرامش ندارد، درونش متلاطم و آشفته است
در عوض چشمی که ياد گرفته است
هميشه زيباييها را ببيند، اول از همه خودش آرامش پيدا می کند
چون چشم زيبابين عيبهای ديگران را نمی بيند و دنياي درونش دنيای قشنگیهاست
گرت عیبجویی بود در سرشت
نبینی ز طاووس جز پای زشت
@Harf_Akhaar
✍ #خواندنىوجالب
🔸«قارون» هرگز نمی دانست که روزی کارت
عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای
خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن
بودند ما را به آسانی مستغنی میکند.
🔹«خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل
سالن خانه ما از تخت حکومت وی
راحت تر است.
🔸« قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را
باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون
اتاقهایمان هست را ندید.
🔹«هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر
خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت
میخوردند هیچگاه طعم آب سردی را که ما
می چشیم نچشید...
🔸«خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم
را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه
در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش
را تنظیم میکنیم حمام نکرد.
▫️بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان
عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس
خود را لعنت میکنیم...!
و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود
تنگدست تر میشویم !
🤲خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را
به ما عنایت فرما...🙏
#تلنگرانه
@Harf_Akhaar
بعضی آدمها
مثل ابر میمانند
وقتی
ناپدید میشوند
روزمان
درخشان تر میشود.
"از آدمهای منفی دوری کنید.."
@Harf_Akhaar
وقتی بچه هستی برای این که پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله میکنند "اگر همه از بالای پل بپرند پایین تو هم باید بپری؟" ولی وقتی بزرگ می شوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب می آید و مردم میگویند "هی. همه دارن از روی پل می پرن پایین، تو چرا نمی پری؟"
📗 جز از کل
✍🏻 #استیو_تولتز
@Harf_Akhaar