eitaa logo
حـَسَـن‌ِبْن‌عَلـی⁦🖤
175 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
{اســلام‌علیــک‌یاحسن‌ابن‌علی} تأسیس:«1401/10/22»مصادف‌باولادت‌‌بانو[فاطمه‌ی‌ِزهرا] پناھ‌حرفاٺونہ:https://harfeto.timefriend.net/16735458175092 ܢ݆ߺܢܚ݅ࡅ߳ߺߺܙ‌ܢܚࡅ߭ܭَܝ‌ࡅ࡙ࡅ࡙:https://eitaa.com/Hasanjanmm118 مایل‌بھ‌صلواٺ‌فرسٺادن‌براےمہد؎فاطمہ؟ وقف‌اقای‌بی‌حرم(:
مشاهده در ایتا
دانلود
:) ⛔️⛔️⛔️❗️❗️❗️❌❌ 🚫 خیلی‌جاهامی‌بینیم‌که‌نوشته کپی‌ باذکر ۱۰۰ صلوات‌مجازاست 😳 کپی‌ بیو‌حرام😐 ان‌فالو‌حق‌الناس🤯 . بابادست‌بر‌دارین‌تو ر‌و قرآن!! مگه شما‌ها ‌مرجع‌تقلیدین‌ که‌ حکم‌میدین‌ چی‌حرومه چی‌حلال؟ :/ مذهبی‌هامونم‌دارن‌به‌فنا‌میرن :| میدونید‌ما‌ دوازده‌میلیون‌ سایت ‌مستهجن داریم🔪😕 که‌کپی‌ازشون‌کاملا‌ازاده! بعد‌اونوقت‌ جوون‌ما‌ مثلا ‌اومده‌ برا‌ی امام‌ زمانش‌ کار کنه... اسمشم گذاشته سرباز ‌گمنام‌امام‌زمان🙄 بعد‌نوشته‌ کپی‌حرام (حالاخودشم‌ شاید پستو‌ از یه‌ کانال‌ دیگه کپی‌کرده)😐 در‌ مقابل ‌اون‌ دوازده‌ سایت‌ مستهجن‌ یه‌ کانال‌ خوب‌ و‌آموزنده‌ هم‌که‌ داریم ‌کپی‌ازش‌حرومه😔 دیدم‌ک‌میگما🔍 دوست‌عزیز‌پخش‌کردن‌یه‌مطلب‌خوب‌ خودش‌صدقه‌جاریست‌...🙃 ✅
من‌تلخےبرخوردصادقانہ‌را؛ بہ‌شیرینےبرخوردمنافقانہ‌ترجیح‌میدهم!. استادشھیدسیدمحمّدحسین‌بھشتی
جالبہ‌وقٺےپیش‌کسے‌هسٺیم‌کہ‌دوسٺمون‌داره دائم‌حواسمون‌هسٺ‌کارێ‌نکنیم‌کہ‌ناراحٺ‌بشہ و‌برعکس‌کارێ‌کنیم‌کہ‌دوسٺ‌داشٺہ‌باشہ‌‌تا‌بیشٺر‌ عاشقمون‌بشہ... پس‌چر‌ا‌مایے‌کہ‌مےخوایم‌خد‌اعاشقمون‌بشہ بااینکہ‌مےدونیم‌مےبینہ‌بازم‌گناه‌مےکنیم؟! ‾‾‾‾‾‾‾‾‾‾‾
+ معناے‌۷سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - دانشجوهاے‌پزشکی👨🏻‍⚕ + معناے۴سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - بچه‌هاے‌ڪارشناسے👨🏻‍🎓 + معناے۲سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - سربازا💂🏻‍♂ + معناے۱سال‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - پشت‌ڪنڪوریا🎓 + معناے‌۹ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مادرے‌ڪہ‌چشم‌بہ‌راھ‌ تولد‌نوزادشہ🤰🏻 + معناے۱ماھ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - روزھ‌داراے‌ماھ‌مبارڪ‌ 🍔 + معناے۱روز‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪارگراےِ‌روز‌مزد👨🏻‍🌾 + معناے‌۱دقیقہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌از‌پرواز‌جا‌موندند ✈️ + معناے‌۱ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - اونايے‌ڪہ‌در‌تصادف‌ ، جون‌سالم‌بہ‌در‌بردند🚗 + معناے‌۱دهم‌ثانیہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - مقام‌دوم‌‌المپيک🥈 + معناے‌۱لحظہ‌رو‌ڪے‌خوب‌ميفهمہ?¡ - ڪسے‌ڪہ‌دستش‌از‌دنیا‌ڪوتاهہ🥀 اما‌معناے۱۱۸۳سال‌تنھایے‌را‌فقط‌اون‌آقایے ‌میدونن‌ڪہ‌منتظرن‌تا‌شیعیان براے‌آمدنش‌خود‌را‌آمادھ‌ڪنند‌ و‌بدانند‌ڪہ‌گناهانشان‌ ، را‌بہ‌تأخیر‌مے‌اندازد💔🖐🏼
هدایت شده از ࢪُقَیہ بِنْٺٌ الْحُسِینْ
چالش «« هرکس دلنوشته ایی برای امام زمان داره که خیلی به دلش نشسته یا خودش نوشته برای من بفرسته اونی که زیبا هست رو داخل کانال میگذارم و بهشون انواع لیست تم میدم‌، یکیش رو به دلخواه انتخاب میکنند و براشون ارسال میکنم»» و اینکه نفر اول میتونند دو تم رو به دلخواه انتخاب کنند❤️ به ایدیِ: ✨@fb_girl
...⇣•• ‹‌یـٰاذَالجَلالِ‌وَالاِڪرآم♥🕊› ‹‌اے‌صـٰاحبِ‌شڪوھ‌وبزرگوارے♥✨'›
اللهم عجل لولیک الفرج....🖇 ♥️ ♥️✨ مارو به دوستان خود معرفی کنید.♥️🕊️ @Hasanjanm118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بابک نوری هریس🌹 متولد 1372در استان گیلان است که به تازگی به جمع مدافعان حرم در سوریه پیوست و توسط گروه داعش به شهادت رسید. بابک نوری هریس دانشجوی غیور بسیجی ،همزمان با سالروز شهادت امام رضا«ع» به جمع شهدا پیوست. او چندی قبل ،داوطلبانه برای دفاع از حرم بانو حضرت زینب کبری «س»به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات ازاد سازی منطقه البوکمال بال در بال ملائک گشود و دعوت حق را لبیک گفت .
خبر شهادت او در شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت چرا که عکس های اینستاگرامی او بسیار متفاوت بوده و همه کاربران گمان میکردند او یک مدلینگ است::) در فضای مجازی تصاویری از یک پسر جوان خوش تیپ و خوش چهره منتشر که خبر از شهادت او در سوریه میداد و بسیار زیادی از کاربران متعجب شده بودن که این چهره مدافع حرم در سوریه است. واکنش سپاه قدس به شهادت او اینگونه بود که بعد از انتشار این خبر در فضای مجازی ،معاون سپاه قدس استان گیلان این خبر را تایید و علام کرد که از افراد بسیجی سپاه است که بعد از اعزام به سوریه به مقام بالای شهادت نائل میشود.
زمان شهادت بابک نوری هریس این شهید بزرگوار از اعضای سپاه قدس بوده که برای دفاع از حرم مقدس و مطهر حضرت زینب «س» به سوریه میرود و در روز شهادت امام مهربانی ها(امام رضا«ع») توسط نیروهای تکفیری داعش به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید در فضای مجازی تصویری از وصیت نامه این شهید بزرگوار منتشر شده است که محتوای آن نشان از رشادت و شخصیت ارزشمند او میدهد. وصیت نامه ای که حرف‌های درون آن بوی عشق به مهین و اهل بیت میدهد که یک جوان دهه هفتادی که او بسیار زیاد هستند برای دفاع از حرم اهل بیت جان خود را فدا میکنند مثل شهید محسن حججی که یک دهه هفتادی بود و به چنگ گروه های تکفیری و دشمنان اهل بیت رفت و جان خود را در این راه فدا کرد. شک نکنید که اگر پای اهل بیت به میان بیایید مردم ایران در هر سن و سالی که باشند جان خود را فدای این امامان معصوم میکنند همانطور که تا به حال حججی ها و نوری ها ثابت کرده آند ✨🕊️وصیت نامه🕊️✨ بسم‌الله الرحمن الرحیم اینجانب بابک نوری هریس فرزند محمد به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم) خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟ خدایا گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر. تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا درراه تو قدم بردارم و درراه تو جان بدهم. مادرم جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب‌دیده می‌شود، در نبود من اشک‌هایت را سرازیر مکن. من باخدای خود عهدی بسته‌ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد. مادرم برای من دعا کن، ولی اشک‌هایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشک‌هایت نیستم. خواهران خوب‌تر از جانم من نمی‌دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می‌کشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده. عزیزان من حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم. برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و... بوده‌ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر. پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم.
کتاب در مورد شهید نوری هریس بابک نوری هریس در بوکمال به شهادت رسید؛ در خط پایان گروهک تکفیری داعش… حالا کتاب زندگی‌اش از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شده و در کمتر از دو ماه به چاپ دهم رسیده است. «کسی نمی‌توانسته از کار جوانی سر درآورد که سرش همیشه توی کار خودش بوده؛ پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش، بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شده‌اند. این پسر اهل تظاهر و سوءاستفاده نبوده. متواضع بوده و می‌گفته؛ من برای دل خودم و اعتقاد خودم به بسیج رفته‌ام و حالا هم برای وظیفه‌ای که روی شانه‌ام سنگینی می‌کند، راهی سوریه می‌شوم...» «بیست‌وهفت روز و یک لبخند» روایتی از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس به قلم فاطمه رهبر از زبان خانواده، دوستان و همرزمان شهید است. شهید نوری هریس، دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن 25 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید. فاطمه رهبر، نویسنده این کتاب، خود پدیده‌ای است که تازگی به عرصه ادبیات مقاومت ورود کرده و پیش‌بینی می‌شود حاصل تلاش‌های او در این کتاب، مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد. خانم رهبر از همشهریان شهید بابک نوری و اهل بندرانزلی است و فعالیت خود را از سال 1385 در عرصه شعر و ادبیات داستانی آغاز کرده است. با این نویسنده گیلانی درباره کم‌وکیف نگارش کتاب «بیست‌وهفت روز و یک لبخند» گفت‌وگویی داشته‌ایم. چه انگیزه‌ای سبب شد که زندگی‌نامه شهید بابک نوری را بنویسید؟ سال 97 بود که آقای سرهنگی از حوزه هنری تهران با من تماس گرفته و گفتند طی ملاقات با پدر شهید بابک نوری، خواسته شده کتاب زندگی‌نامه شهید نوری را بنویسند و ایشان به دلیل مشغله‌ای که دارند، می‌گویند من نمی‌توانم این مسئولیت را بپذیرم، اما نویسنده‎ای به شما معرفی می‌کنم که این کار را انجام دهد. این توضیحات را به من دادند و گفتند چون شما انزلی زندگی می‌کنید و محل زندگی خانواده این شهید هم رشت است، نیاز نیست مسافت زیادی برای انجام مصاحبه‌ها طی کنید و گفتند با توجه به این‌که من آثار شما را تا حدود زیادی مطالعه کرده‌ام و پدر شهید نیز نسبت به انجام این کار خیلی حساس هستند، تصمیم گرفتم شما را برای نگارش این اثر معرفی کنم. این‌گونه شد که توفیق نوشتن کتاب را پیدا کردم. در مسیر نگارش کتاب با چه سختی‌ها و مشکلاتی مواجه شدید؟ یکی از مشکلات، کمبود خاطرات بود. وقتی صحبت از زندگی‌نامه شهدا می‌شود، انتظار می‌رود که از بدو تولد شهید همه چیز نوشته شود و مرحله به مرحله پیش رود تا به زمان شهادت برسد. در قسمت شهیدشدن معمولا خاطرات زیادی از سوی همرزمان و دوستان تعریف می‌شود، اما آن چیزی که بیشتر از همه برای مخاطب جذابیت دارد، دورانی است که شخصیت شهید در آن‌ خانواده شکل می‌گیرد که متأسفانه در این زمینه من با مشکل بزرگی مواجه بودم و شخصی نبود که آن‌طور که لازم بود، برای من صحبت کند. مادر شهید، خانم بسیار مهربان و کم‌حرفی هستند، نه این‌که نخواهند تعریف کنند، بعضی‌ها ذاتا قصه‌گو هستند و خیلی شیوا می‌توانند قصه‌سرایی کنند، اما مادر بابک این‌گونه نبود و همه چیز را مختصر تعریف می‌کرد. حتی برای مکالمات روزمره هم از کم‌ترین کلمات استفاده می‌کرد. وقتی از ایشان می‌خواستم از بچگی بابک برایم بگوید، اگر خاطره‌ای هم داشت یا خیلی کمرنگ بود و یا آن‌طور که باید نمی‌توانست آن‌ها را برایم تعریف کند و این اصلی‌ترین مشکلی بود که در زمینه نگارش این اثر با آن مواجه بودم. به من گفته بودند، شهید همرزمان و دوستان زیادی دارد و شماره تماس‌های زیادی به من داده بودند، اما این خاطرات هم اکثرا تکراری بودند، مثلا چندین نفر از دیدن بابک در اتوبوسی که می‌خواستند به تهران بروند، تعریف می‌کردند. این‌ها مشکلات اساسی بودند. اما این‌که چطور با این مشکلات کنار آمدم، نخست این‌که با مادر شهید طرح دوستی ریختم و در هفته چندبار به منزلشان رفت‌وآمد می‌کردم. با هم صحبت می‌کردیم و بر سر مزار بابک می‌رفتیم، این‌گونه شد که اول مادر بابک زندگی‌نامه من را متوجه شد و بعد من زندگی‌نامه بابک را آرام‌آرام از مادرش می‌شنیدم، اما باز هم آن‌طور که نیاز بود خاطرات را دریافت نکردم؛ یعنی در واقع بازگویی خاطرات در توانشان نبود، نه این‌که نخواهند بگویند. گاهی برای دریافت یک خاطره، چند روز گفت‌وگو را باید کنار هم می‌گذاشتم تا یک خاطره جمع‌آوری شود. چرا قالب کتاب با دیگر کتاب‌های زندگی‌نامه شهدای مدافع حرم قدری متفاوت است؟
معمولاً زندگی نامه شهدا را این گونه مینویسند که از کودکی وخاطرات پدر مادر آغاز می‌شود با صحبت‌های دوستان و فرماند‌هان ادامه می‎یابد و به شهادت ختم می‌شود. به من نیز گفتند که شما همین‌گونه بنویسید. اما با انجام مصاحبه‌ها متوجه شدم که این‌گونه نمی‌شود، اگر می‌خواستم صحبت‌های مادر شهید را بنویسم، شاید پنج صفحه می‌شد، البته پدر شهید برعکس مادر، سخن‌ور بود. اما این در شرایطی بود که در زمان کودکی بابک، پدر زیاد در خانه نبوده و نمی‌توانست خاطراتی که مربوط به کودکی شهید است را کامل بیان کند. در گفت‌وگو با دوستان و فرماندهان نیز 30 صفحه خاطره گردآوری شد که برای بیان آن‌ها باید 30 شخصیت را در کتاب نام می‌بردم تا بودن بابک در سوریه را نشان دهم و این به نظر خودم خیلی کسل‌کننده بود. موضوع را برای آقای سرهنگی توضیح دادم. اجازه خواستم که این کتاب را به شیوه خودم و در قالبی که برای خودم دل‌چسب هست بنویسم. با توجه به این‌که این نوع داستان همیشه به یک سبک پیشرفته، کمی مقاومت صورت گرفت، اما بالاخره قبول کردند. بنابراین دیدم اگر بخواهم فقط خاطرات مادر شهید را بگویم، خیلی کوتاه می‌شود، خاطرات پدر بیشتر بود، اما زیاد به بابک مربوط نمی‌شد. خاطرات دوستان هم تکه‌تکه بود، بنابراین خودم وارد ماجرا شدم و گفت‌وگوهایی که با 80 نفر انجام داده بودم را کنار هم قرار دادم، بدون این‌که برش بخورد. از شیرینی‌های نوشتن این کتاب بگویید. یکی از شیرینی‌های این کار، آشنا شدن با مادر بابک بود. شخصیتی که در دلش آتش دارد، اما رفتارش به گونه‌ای است که خنکی یک لیوان آب سرد را به دل آدم وارد می‌کند و آدم از آن همه صبوری انرژی خوبی می‌گیرد. در مسیر نگارش کتاب از یک مرحله‌ای به بعد با بابک دوست شدم و بابک در تمام زندگی من حضور داشت. گاهی اوقات با بابک صحبت می‌کردم، مثلا می‌گفتم بابک من قرار است ساعت 4 بعدازظهر به مزار تو بیایم و با دوستت صحبت کنم، خدا کند حرف‌های خوبی برای گفتن داشته باشد. این عجین‌شدن با بابک از خوشی‌های نوشتن بود و حدود یک‌سال و اندی با وی زندگی کردم و یکی دیگر از دغدغه‌های من این بود که بابک را چگونه معرفی کنم که جدا از شیوه‌های معمول و تکراری باشد به‌ گونه‌ای که حق این شهید ادا شود و این دغدغه‌ها برایم شیرین بود. مهم‌ترین ویژگی این کتاب چیست؟ از نظر من این کتاب خودِ واقعی شهید است. هرچه از خانواده بابک گفته می‌شود، واقعی است. در مسیر نگارش کتاب خیلی از خاطرات بودند که کلیشه‌ای به‌نظر می‌رسیدند، آن‌ها را به‌کار نبردم، چون احساس کردم خود شهید این‌قدر توانایی دارد که دیده شود، بدون این‌که درباره وی اغراق صورت پذیرد. اگر بخواهیم از کلیشه‌ها دوری کنیم، چه نکاتی از زندگی شهید را باید بنویسیم تا برای مخاطب تازگی داشته باشد؟ به‌نظرتان چه زمانی نویسنده در این مسیر موفق خواهد شد؟ اولین روزی که به ملاقات پدر شهید نوری رفتم و هنوز نمی‌دانستم که توانایی انجام این کار را دارم یا خیر، اولین موضوعی که با پدر ایشان مطرح کردم، این بود که اگر می‌خواهید مثل کتاب‌های دیگر از شهیدتان تعریف و تمجید شود، من نمی‌توانم این کار را انجام دهم، چون به‌شدت مخالف این کار هستم و حتی کتاب‌هایی که مطالعه می‌کنم، وقتی احساس می‌کنم زیادی از خوبی‌های یک نفر می‌گویند، همان ابتدا کتاب را می‌بندم، چون از نظر من، آدم‌ها خاکستری هستند، هم خوبی و هم بدی دارند. پدر شهید هم معتقد بودند، بابک آن‌قدر خوبی دارد که نیاز به اغراق نداشته باشد. اولین چیزی که یک مخاطب را جذب می‌کند این است که اول یا اواسط کتاب متوجه شود، بازی داده نمی‌شود و نویسنده سعی نمی‌کند شهید را از آدم‌های دیگر جدا کند، بلکه یک انسان معمولی بوده که در اثر رشد فکری و اتفاقاتی که در زندگی‌اش رخ داده به سمتی کشیده شده که به آن علاقه داشته و این همان مسیری است که برای ما مقدس است و جایگاه مهمی دارد. نویسنده باید وظیفه خود بداند که من به‌عنوان نویسنده نباید اجازه دهم، قلمم به سمت افراط‌گرایی در بیان خوبی‌های یک انسان بنویسد، همانطور که اجازه ندارم در مورد بدی‌های یک انسان صحبت کنم. الان روزگاری نیست که انسان‌ها به شخصیت فرازمینی احتیاج داشته باشند. خوب‌بودن این نیست که کار خیلی بزرگی انجام دهیم. شهید نوری از همین اتفاق‌های کوچک در زندگی‌اش فراوان داشت که نیاز بود بدون اینکه اغراقی صورت پذیرد، نشان داده شود که احساس می‌کنم انجام شد و همین داستان را جذاب می‌کند.
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌱✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌱✨ @Hasanjanm118