یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
حسین باشهادت هریک از یارانش قطره قطره آب میشد...
عده ای ایشان کم بود و هر گاه یکی از یاران می افتاد....
نقص در لشکر ابا عبدالله به چشم می آمد...
اما عباس بود.همه جاچشم حسین به عباس روشن میشد.
کار هر جا سخت می شد،محاصره که تنگ میشد یک هجوم عباس محاطر را میشکست و گشایش می شد.
اما عطش...و آب ....وگرما..سنگینی زره...وبار غم تنها شدن حسین،همه رابی تاب تر کرده بود که،
_خدایا......من هم بروم حسین تنها تر میشود!
_خدایا....این قوم با حسین چه می کنند.؟
_خدایا هزاران جان بده،هزار بار تکه تکه شوم اما گردی بر چهرهی حسین ننشیند!
_خدایا اشک حسین مارا بیچاره کرده است....
_خدایاااا....💔🙂
#کتابامیرمن
#امامحسین