eitaa logo
💞هوای عاشقی💞
1.4هزار دنبال‌کننده
505 عکس
89 ویدیو
1 فایل
چند لحظه در هوای دوست نفس بکش! از هیاهوی دنیا دور شو؛ و هر روزت را با خدا عاشقی کن! . ارتباط با ادمین: @Mm_vakili پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16782945139707 https://eitaa.com/joinchat/2467037479Ccfe91a96a7
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یکی از اصحاب می‌گويد، عليه‌السلام به من فرمود: اَبلِغْ شيعَتَنا إنَّهُ لَنْ يُنالَ ما عِندَ اللّه ِ إلاّ بِعَمَلٍ وَ اَبْلِغْ شيعَتَنا إنَّ اَعْظَمَ النّاسِ حَسرَةً يَوْمَ القِيامَةِ مَنْ وَصَفَ عَدْلاً ثُمَّ يُخالِفُهُ إلى غَيرِهِ به شيعيان ما ابلاغ كن جز با "عمل صالح" نمى توان به آنچه نزد خداست، رسيد! به شيعيان ما بگو: در روز قيامت، حسرت كسى بزرگتر و بيشتر است كه رفتار عادلانه‌اى را ستايش كند و بر خلاف آن، به‌سمت و سوى ديگر حركت كند... [ اصول كافى، ج 3، ص 409 ] علیه‌السلام السلام علیک یا باقرالعلوم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ای حـــــبیب من مرا به کســـی جـــز خــــــودت وا مگـــــــذار... لحــــــــــظه ها را دریـاب!❣️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. حواســـــت را جمع کن... آرامــــــــ گوش کن... صــــدای پای قافــــله ای می آید... با قافله عشــــــق همـــــراه شـــو...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پاسداران حریم عشق
💬 آیت الله مسعودی خمینی: که از شاگردان اولیه علامه طباطبایی بود خاطره‌ای از ایشان نقل کرده و می‌گفت: 🔆 بعدازظهر در مکه معظمه از چادرها دور شدند و من دنبال ایشان رفتم. 🥀 علامه در جایی، سرشان را روی خاک‌های زمین عرفات گذاشتند و مشغول مناجات شدند. جلو رفتم دیدم این شعر حافظ را می‌خوانند: صبـــا ز لـطف بگــو آن غـــــزال رعـنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را وقتی متوجه شدند کسی به سمت ایشان می‌رود از جایشان بلند شدند و به چادر برگشتند. 😭 جایی که علامه سرشان را گذاشته بودند به اندازه ۱۵ سانتی‌متر تر شده بود... ________________ 💠 داستان‌هایی از حالات عاشقان و دلدادگان عشق الهی 🔥@pasdarane_harime_eshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞هوای عاشقی💞
. حواســـــت را جمع کن... آرامــــــــ گوش کن... صــــدای پای قافــــله ای می آید... #قافله_عشـــ
. همهمه در جمعیت زیاد و زیادتر میشد، تقریبا همه از تصمیم امام باخبر شده بودند، او قصد عزیمت به عراق را دارد، عده ای تصمیم امام را نقد میکنند و آن را مخالف شرع میدانند، عده ای تردید دارند و به دنبال راهی برای فرار هستند و عده ای ایستاده و فقط تماشا میکنند؛ ناگهان مردی رشید قامت و با ابهت به بالای کعبه میرود، پای بر سقف کعبه میکوبد و همگان ساکت میشوند؛ سپس شروع به سخن میکند: . .
. بسم الله الرحمن الرحیم، سپاس خدایی را که بیت الله را با قدوم پدرش مشرف کرد! جایی که دیروز بیت بود و الان قبله هست! اگر حکمت های خداوند و اسرارش و امتحاناتش نبود، همه میدیدند که کعبه مشتاقانه به سمت او پرواز میکند، قبل از اینکه مردم حجر را لمس کند، او خود را برای استلام دست های مولایـــم میرساند... چگونه او را میبینید و متوجه نمیشوید که تمام عوالم عاشقانه او را دنبال میکنند... به شما میگویم هرگز موفق به کشتن او نمیشوید تا زمانی که من زنده هستم ، اگر میخواهید او را بقتل برسانید یک راه بیشتر برایتان وجود ندارد و آن کشتن من است... و جمعیت همگان متوجه او شدند، که او کیست؟ که اینگونه عاشقانه و با صلابت سخن میگوید!؟ آری او عباس بود! علمدار و ساقی حسین ع که چیزی جز او را در عالم نمیدید... با حسین ع، سالار عشـــــق همراه شو...
یعنی میشود در شب عرفه ما را شیفته ی حسین ع کنی؟! که جز او را نبینیم؟ میدانم امیدمان را ناامید نمیکنی ای امید ناامیدان... | فـــرّو الی الحسین...