‌ زیاد نماند، ولی وقتی برگشت حسینیِ حسینی شده بود؛ آن‌قدر حسینی که از خیلی از اصحاب پیشی گرفته بود؛ رجزهایش در شب عاشورا گواه این سرعت و سبقت او است... اگر برایت کشته شوم و مرا بسوزانند و خاکسترم را به باد دهند و هزار بار این کار را تکرار کنند دست از تو بر نمی‌دارم... ‌

آری... ولی او، که را صید می‌کند؟! معطل نمان‌؛ خودی نشان بده که به چشمش بیایی! به این حرف، زیاد فکر کن عزیز دلم... با ما در ارتباط باشید ❣️👇🏻 📨 @Mm_vakili لینک ناشناس 👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16782945139707 #پرسش_و_پاسخ #پیام_شما هوای عاشـــــقی 👈🏻 عضـــــــــــویت

4 🕓 سـاعـــات یکی از همـین شبها بود که حـــکم فرماندهی را از امیرش گرفت تا به رویارویی امام بـــرود و به حکومت ری برســــد. البته شیــــطان برایش اینطـــور تسویل کرد که اگر تو بــــروی، نمی‌گــــذاری کار به‌جای باریک برسد و حتما قضـــیه را یک‌طوری جمع و جور می‌کنی که نه ســیخ بسوزد و نه کباب... به حکومـــت ری هم می‌رسی! تا آن آخر هم، از جنگ ابا داشت و حکم والیِ حـــرامزاده را اجرا نمی‌کرد؛ ولی بحـــث آبروریزی و ترسیدن و زخم‌زبان مردم که شد، در هــــمان چاهی افتاد که می‌ترسید. او نمی‌دانســـت که هرکسی آن‌قدر آزاده نیست که بتواند از فرمـــاندهی لشکر دست بکشد و حرمت فرزند زهــــرا را نگاه دارد و به همهٔ عالم پشـــت‌پا بزند... هــوای عاشـــقی، برای مردان آزادمردی چون حرّ است... ⬇️⬇️ #داستان‌همین‌شب‌ها #سفــــرنامـهٔ‌کربلا #قافله_عشــــق | هـــوای عاشقیــــــــ ❤️

. هر دو مرد جنگ بودند و عمرشان، در لشگرکشی بیست‌سال گذشتهٔ عمال بنی‌امیه به سرداری و جنگ‌آوری گذشته بود... هر دو نام‌آور شهر بودند و در شجاعت، زبانزد مردم... هر دو لایق فرماندهی بودند و گزینه‌های اول مقابله با امام... اما یکی، ادب کرد و دیگری، گستاخی! پس یکی، فانی در امام شد و دیگری، خالد در آتش! ⬇️ ‌

. از این قصه ناراحت شدی؟! و انتظار داشتی هر روز داستان یک عاشقِ واصل را بشنوی؟! عذرخواهی می‌کنم که مکدر شدی! ولی بدان عاشق اگر عاشقی نکند و عشقش را به پایان نرساند روزی در برابر محبوبش می‌ایستد و پنجه بر روی او می‌کشد... در داستان این شبهای مردم کوفه و دعوت‌کنندگانش که همه محبّ آل‌الله بودند خوب بنگر؛ که جز پنجاه نفر (کمی بیشتر یا کمتر) کسی به حضرت معشوق نرسید؛ بلکه بقیه... .

. 1. نظر از محبوب ازلی خود که برداری، جلوات و مظاهر او در نامحرم فریبت می‌دهد... 2. خلوت‌‌گزیده را به تماشا چه حاجت است؟! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! با ما در ارتباط باشید ❣️👇🏻 📨 @Mm_vakili لینک ناشناس 👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16782945139707 #پرسش_و_پاسخ #پیام_شما هوای عاشـــــقی 👈🏻 عضـــــــــــویت

تفصــیلش آن اســــت کـه چـــــون عاشق خدا نشـــــده‌ای قلــــــــــــبت دست به دست اغیار می‌شود... یا عشــــقت به خـــــــــــدا را تشـــــدید کــــن! و یا پاسـبان قلـــبت باش و نگـاهت را مراقبت کن! قلب، حرم الله است، جای ناکس‌ها نیست! غیراو، ناکس است... .

5 🕔 ساعات یکی از همین شبها بود که هم‌قدم با امام، در مسیری ابدی پیش می‌آمد و مؤدب و با متانت با حضرت صحبت می‌کرد... نمازش را هم به‌جای آنکه امام لشکر خود باشد، به امامت حضرت می‌خواند؛ ولی اصرار داشت که او برای امام نامه‌ای ننوشته و ربطی به این قضایا ندارد؛ فقط آمده که نگذارد امام به کوفه وارد شود... هنوز نفهمیده بود که مالِ امام است با آنکه ساقی همان اولین دیدار سیرابش کرده و زندگی‌اش را خریده و همانجا در راه خدا آزاد فرموده بود! کمی زمان می‌خواست که باور کند دل‌داده است... ⬇️ #داستان‌همین‌شب‌ها #سفــــرنامـهٔ‌کربلا #قافله_عشــــق | هـــوای عاشقیــــــــ ❤️

. امـــام که در بیابان چــادر زد تعجب کرد که این، چه کاری است؟! مگر او، نمی‌خواهد بجنگد؟! چرا در جای بهتری اطراق نمی‌کند؟! و نمی‌دانست که خــودش در این سرنوشت ابدی در همین میــــدان بـــلا به خاک و خون کشیده خواهد شد و در زمـرهٔ کشته شدگان حسین علیه‌السلام تا قیام قیامت مورد غبـــــــــطهٔ اهل ایمــــــــان و مخاطب سلام و صلوات خدای رحــمان خواهــد بود... فقط مثل حر، با حضرتش بمان! ‌

. اینکه چرا دلم یک‌هو می‌ریزد و برایت تنگ می‌شود، اصلا مهم نیست؛ فقط دلم تو را می‌خواهد... کجایی دل‌ربای عالم...؟! پس کِی به تو می‌رسد این خستهٔ وامانده...؟! #سالار_عشق | هــوای عاشـــقی❣️

. آیا می‌دانی شب‌های جمعه، که وقت خاص مناجات با پروردگار است، چرا شب زیــارت اباعبـــدالله هم هست؟! عشقت را محـک بزن و پاسخ صریحی برای این پرســـــش بیــاب! تا رازی را برایت بگویم... لینک پیام ناشناس 👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16782945139707

6 🕕 ساعات یکی از همین شبها بود که زمین آرام و قرار گرفت. امانت ازلی خلقت، در منزل جاودانهٔ خویش، چادر زده بود و مسیر نزول فرشتگان به دلِ این نقطه از صحرا تغییر کرده بود. کعبه، کم آورده بود و عرش، دست نیاز به سمت اینجا دراز کرده بود و مقدرات همهٔ عاشقان، در این سرزمین رقم می‌خورد... اول بنویس: کرب! سپس بنویس: بلا! حال با خون خود، امضا کن. مبارک است؛ تو هم عاشق شدی... ⬇️ #داستان‌همین‌شب‌ها #سفــــرنامـهٔ‌کربلا #قافله_عشــــق | هـــوای عاشقیــــــــ ❤️