📚چرا به حضرت زینب(س) عقیله بنی هاشم میگویند⁉️
درباره القاب بانوي كربلا زينب كبري ـ سلام الله عليها ـ بايد گفت كه عقيله زني را گويند كه در ميان خويشانش كريمه و گرامي بوده و درخانهاش عزيز و ارجمند باشد. كرامت و بزرگواري زينب ـ سلام الله عليها ـ براي تمامي انسانها ثابت شده است.
آن حضرت را، عقيله بني هاشم و عقيلة الطالبيين و عقيلة القريش و عقيلة النساء نيز لقب دادهاند. از آن جا كه اكثر منابع تاريخي اين لقب را به حضرت زينب نوشتهاند، از متون قديمي تا متون عصر حاضر اين لقب به آن بانوي مخدره اطلاق شده.و در منابع معتبر شيعه و سني آمده است.
بنابراين عقيله بودن حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ و ملقب شدنش به اين لقب قبل از حادثه كربلا در سال 61 هجري قمري بود. و در منابع به طور دقيق مشخص نشده است كه اين لقب از طرف چه كسي به آن حضرت براي اولين بار داده شده است، ولي آن چه كه قطعي است، اين لقب همواره به حضرت از طرف بزرگان داده شده.
مقام و استعداد و فهم و درایت زینب(س) به قدری بالاست که دانشمندان بزرگ ایشان را به خاطر هوشمندی فوق العاده و قدرت شگرف مدیریت و پاسداری از آرمان های مقدس شهیدان کربلا، «عقیله بنی هاشم»؛ یعنی بانوی خردمند دودمان بنی هاشم و قهرمان کربلا نامیده اند.
ابن عباس خطبه فدک فاطمه(س) را از زینب(س) روایت می کند و می گوید: این خطبه را عقیله ما زینب(س)، دختر علی(ع) برای ما روایت کرد
چنان كه سيوطي ميگويد: «و كانت لبيبة جَزُلة و عاقلةُ لها قُوه جنانٍ». بنابراين بعيد نيست كه اين لقب به آن حضرت در دوران خردسالي توسط پدرش امير المؤمنين به خاطر ذكاوت و تيزهوشي كه داشت داده شده باشد[(و الله العالم).
—-------------
📚پی نوشت:
. المنجد الطلاب و كتاب العين چنين معنا كرده است: «العقيلة المراة مخدره و عقيلة كل شيء اكرمه»، ص 254، ج 2، اسوه.
فيض الاسلام، خاتون دو سرا، تهران، مركز نشر اسراء، چاپ دوم، آثار فيض الاسلام، 66، ص 137
ابي الفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، قم، منشورات، چ اول، 1414، ص 119.
زینب قهرمان دختر علی(ع)، ص 7.
زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س) و دختران آن حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما)، ص 271.
همان، به نقل از رساله زينبيه سيوطي
همان، ص✅ روضه ای بسیار زیبا و سوزناک مناسب برای مجلس شام غریبان حضرت زینب
هادی اردبیلی
بخش 2⃣
ایدردی ناله سنق نی مثالی اوز اوزینه
دولاردی گوز یاشی جان اوسته قان دولان گوزینه
دیردی چنگ اجلده شکارم آی قارداش
گوزوم گزور سنی گل بی قرارم آی قارداش
چوخور مکاندا بوغازوندن اوپدیم آیریلدیم
گنه او بوسه دن اوتری خمارم آی قارداش
الیم ،ساچیم ،دوداقیم ،قانلی سندن آیریلدیم
او بلبلم که گولومدن کنارم آی قارداش
داش آلتدا قالدی گلیم شهپری سنق گلدیم
ئولونجه حسرت روی بهارم آی قارداش
اجازه ویرمدیلر جسموی مزاره قویام
قولومی باغلادیلار شرمسارم آی قارداش
سنی قویوب گون ایوینده حسین یولا دوشدوم
اوزوم جان اوسته سنه انتظارم آی قارداش
چیخار بوجان گنه یاددان او صحنه لر چیخماز
ننم جانی هله ده سوگوارم آی قارداش
باتاندان آی کیمی سن مغرب مزارونده
ایتن ستاره کیمی بی مدارم آی قارداش
مریض اولاندان ایله یادیمه دوشوبسن حسین
فراق سختیدی درده دچارم آی قارداش
نه نم اولیدی یانیمدا سنی چاغیرمازدیم
آناسیزام بلوسن یوخدی چاره آی قارداش
دوشوبدی لکنته دیل سینده نفس چالیشور
قالوب یولوندا گوزوم اشگبارم آی قارداش
اورکده جان ویرنون بعضی سری سوزلر اولور
سوزوم قالوب اورگیمده فکارم آی قارداش
نه قارداشیم ،نه ،نه نم واردی حالیمی سوروشا
کنار شامیده جان اوسته زارم آی قارداش
فقط بو غم منی تک قویمیوب کرم ایلیوب
یانان اورکده قالوب سوز اورک ورم ایلیوب
#استادحاج_غلامرضاهادی_اردبیلی