#کتاب_آرام_جان #خاطراتی_از_شهید #محمد_حسین_حدادیان #به_روایت_مادر #نویسنده: محمد علی جعفری #نشر_شهید_کاظمی #قسمت_اول سرمایه ندارم ببرم محضر ارباب سرمایه سری هست فدای سر ارباب از کودکی ام یاد گرفتم که به گویم: «مادر، پدرم نذر پدر، مادر ارباب» به عشق دیدن سریال خانه به دوش» با دوستانم فروزان و محبوبه و صفیه ردیف می نشستیم پشت در خانه مادر داود چپول، به خاطر چشم چپ پسرش بین بچه های همسایه به این نام معروف بود. نیم ساعت قبل از شروع سریال چشممان به در خشک میشد. میدانستیم به محض شروع پیرزن تلویزیونش را میگذارد لب ایوان همان جایی که روی صندلی چوبی جلو ، عقب تاب میخورد. چادر گل گلی اش را به دندان میگرفت و لنگان لنگان میآمد سمت در . تا در را باز میکرد می ریختیم داخل به صف می نشستیم جلوی تلویزیون توشیبای چهارده اینچ گوجه ای رنگ سیاه سفیدش. سال ۵۴ که با ذوق دلبری های مراد برقی یک لاقبای «خانه به دوش» را برای محبوبه میدیدم، حدوداً ده سال داشتم. وقتی دو تا برادرهای کوچکم کاظم و خسرو ماجرا را توی خانه لو دادند به رگ غیرت پدرم برخورد یکی دو روز بعد، با کمد چوبی بزرگی در عقب موتور سه چرخش ظاهر شد. هفت تا بچه قدونیم قد سر از پا نمیشناختیم که صاحب تلویزیون شده بودیم از آن روز پدرم سر ساعت پخش مراد برقی قفل درهای کمد را باز میکرد تا تلویزیون را روشن کنیم خودش بیشتر اخبار را پیگیری میکرد. وقتی هم با سه چرخش میرفت بارکشی ،کلیدش را با خود می برد. کم کم الگویم شد خواننده هایی که ترانه هایشان از تلویزیون ملی ایران پخش میشد شده بودم مشتری پروپاقرص مجله زن روز»؛ 👇👇👇👇

فقط و فقط به عشق عکس خواننده هایی که در صفحه وسطش چاپ میکرد . آنها را از مجله جدا میکردم و توی کارتنی برای خودم نگه میداشتم با وجود علاقه به خواننده ها و بازیگران تلویزیون، در باطنم دنبال گمشده ای بودم .شبهای جمعه میرفتم امامزاده اهل علی. خانه مان میدان خراسان بود؛ ده متری شیرازی به هوای تعزیه نمیفهمیدم چطور جوب روده دراز وسط کوچه را میگیرم و تا خود امامزاده میدوم .حتی زمین خاکی و ناهموار ورودی امامزاده جلودارم نبود؛ با همان سرعت از روی قبرهای کوتاه و بلند می جستم. مرد قدکوتاهی با موهای فرفری در حیاط امامزاده پرده ای میزد به دیوار همه داستانهای کربلا را از روی همان پرده توصیف کرد .مثل بقیه جلوی پرده نمی نشستم ته جمعیت می ایستادم تا خوب چشمهای مرد نقال را ببینم تمام حس آن مرد، از طریق چشمان درشتش به من منتقل میشد؛ وقتی محزون میشد وقتی حماسی چوب دستش را تکان میداد وقتی با شوق دستهایش را به هم میزد وقتی مثل امام حسین (ع) زانو میزد کنار پیکر پاره پاره علی اکبر (ع) آن وقت پابه پایش مثل ابر بهار میباریدم. خانواده ام مذهبی نبود. در محیط خانه حرفی از امام حسین و کربلا به گوشم نمیخورد پدر و مادرم فقط نمازشان را میخواندند. گاهی هم نوار آقای کافی گوش میدادند پشت در فال گوش می ایستادم تا فریاد بزند: «شب عروسی زنتو میذاری توی ماشین و میچرخی و بوق و کرنا که چی؟ مثلاً میگی من میخوام زنمو ببرم خانه؟ به جای این عروستو ببر شاه عبدالعظیم به قول ،خودشان کارشان به خیر و شر نبود؛ مخصوصاً سیاست چیزی هم از آن سر در نمی آوردند؛ حتی وقتی تلویزیون یا رادیو حرفی از خرابکارها به میان می آورد از همان ده یازده سالگی دلم میخواست این خرابکارها را ببینم مخصوصاً نوه شهربانو خانم روزی که با مامان جمیله توی حیاط خانه مان سبزی پاک میکردند با اشک تعریف کرد که چطور نوه دختری اش را به جرم داشتن رساله آقاخمینی دستگیر کرده اند. شبهایی که دسته تظاهرات از کوچه ما سرریز میشد به خیابان اصلی با موهای کوتاه و بلوزشلوار میرفتم دنبالشان .بهترین پناهگاه لای لباسهای روی بند رخت بود.با اینکه خواهرم زهرا رفته بود خانه بخت هیچ وقت بند رخت از لباس شش تا بچه قدونیم قد خالی نمی شد. ⬅️ادامه دارد .... 🚩#حسینیه_مجازی 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

این هفته #چالش_مقلوبه ‌「 ܝߺ̣ࡄߋߺ ߊ‌ࡋࡋܣ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺߋߺܢߺ߭ ߊ‌ࡋܝ‌ܟߺܢߺ࡙ߋߺ 」 #السلام‌علیک‌یااباعبدﷲ‌الحسین صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین؏است ای‌جان دلم صبــــ☀️ـــح‌من‌آن روزبخیراست سلام مهمونای خوب خدا ✋طاعات و عبادات قبول درگاه الهی🤲😍 جمعه تون پر از نــــــــــور و رحمت راستی درباره #مقلوبه و فلسفه ی #سیاسی_ترین_غذای_تاریخ چیزی میدونید؟😉 دوستان قدیمی ِ کانال خوب میدونن چون چندین ساله این ایام که میشه #چالش_مقلوبه داریم 😁 فلسفه ش و ...رو بعد از این پست در کانال قرار میدم ✅ توجه کنید ⚠️ مقلوبه غذای خاصی نیست بلکه هدف خاصی رو در برداره و اونم اینه که یه غذا مثل ته چین درست میکنی و موقع برگرداندن غذا به تبعیت از فلسطین ها #مرگ_بر_اسرائیل میگویی که ای اسرائیل محكومی به واژگوني مثل قابلمه مقلوبه😎 حالا میخوام شما رو دعوت کنم با #پخت این غذا به پویش پخت مقلوبه و یاری مردم عزیز #فلسطین بپیوندید🇵🇸✌️🇮🇷❤️ ✅به امید #آزادی_قدس شریف ، شمام یه مقلوبه درست کنید ، و از کارهاتون عکس یا فیلم بگیرید و برامون بفرستید 🤗 یادتون نره نام کاربری رو حتما روی عکس تون بنویسید و یا یه شعار و.... عکس ها رو در کانال قرار خواهیم داد و به قید قرعه به سه نفر جایزه تعلق خواهد گرفت🎁☺️👏 آی دی ارسال عکس ها🔰🔰 @Shamimehr فرصت شرکت در چالش فقط ۲۶ فروردین #القدس_لنا #اللهم_ارْزقنا_شهادت #فدایی_ولایت

🎥 دعای شهید ردانی پور در شب ۲۱ ماه رمضان. شهیدی که آیت الله مصباح بر دستان او بوسه زد. 🚩#حسینیه_مجازی 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

♦️شهید آوینی: «قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به‌ خون نمی توان شست. امروز وعده‌های قرآن بیش از پیش به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند.» 🔸لبیک یا زینب، راه قدس راه شهیدان مدافع حرم مظلوم افتاده بر خاک عراق و سوریه است. فردا خواهیم آمد...