KayhanNews759797104121505455104313.pdf
9.41M
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز سهشنبه ۲۷م شهریور ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#فرزند_ایران
🎥 #شهریار شعر و ادب ایران
۲۷ شهریور روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت استاد شهریار
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
#اسم_تو_مصطفاست
#قسمت: ۱٠۴
به فاصله کمی بازهم رفتیم مشهد. این بار خاله ام را هم بردیم، همان که معلول ذهنی است. نذر کرده بودم از
سفرت سالم برگردی و حالا باید نذرم را ادا می کردم. سفر قبلی را به خواست تو آمده بودم. یک هتل آپارتمان گرفتی و صبح روز بعد گفتی میروی بیرون و زود می آیی. وقتی آمدی و دیدم ریشت را زده ای، چشمهایم گرد شد: «این چه وضعیه آقامصطفی؟»
خندیدی. دستی به محاسن نداشتهات کشیدی: «خوبه؟ میپسندی؟» . چرا این جوری کردی آقامصطفی؟ - بعد میفهمی چرا؟ ناراحت شدم: «یعنی چه؟ حالا که ريشات رو زدی برو سبیلاتم بزن!» | - بزنم؟ واقعا؟ از نظر تو اشکالی نداره؟ از جیبت عکسی بیرون آوردی: «نگاه کن ببین خوب افتادم؟» . حالا اینقدر از این تیپت خوشت آمده که رفتی عکسم انداختی؟ - نباید شناسایی بشم! - یعنی این طوری شناسایی نمیشی؟ پشت پاکت عکسها را نگاه کردم نوشته بود: سیدابراهیم احمدی. - نکنه فامیلیت رو هم عوض کردی؟ - استتار کامل! | رفتی بیرون و آمدی و این بار
سبیل هایت را هم زده بودی، طوری شده بودی که فاطمه با حیرت نگاهت می کرد. . خودمم فاطمه جان. بابات! . هیچ معلومه چی کار میکنی آقامصطفی؟ مرا بردی حرم. بعد از زیارت، در رواق امام با دو تن از رزمندگان افغانستانی که همسرانشان هم آنجا بودند آشنایم کردی. چقدر آرام بودند. یکی از آنها گفت: «شوهرم میره و میاد. دلم قرصه. اگه هم شهید بشه، ناراحت نمیشم، به خاطر خانم زینب «س» در دلم گفتم: پس چرا تو نمیتونی رفتن آقامصطفی رو تاب بیاری.
⬅️#ادامه_دارد....
سلام امام زمانم...
الھـیعظـمالبلاء(:
نبودنـت،ھمـانبـلایعظیـماسـت؛
کـهزمینراتنـگکـرده!
امـا
جـداافتـادنعیـبنیسـت . !
جـدامانـدنعیـباسـت . !
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠