نماز سکوی پرواز 28.mp3
4.71M
#نماز 28
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
❣نماز؛ مثل يه اتاق پر از نوره!
هر بار که واردش میشی؛
اضطراب هات رو همونجا جا بذار؛
و با يه قلب آروم و نورانی بیا بیرون!
👈باید،تمرين کنی
استادشجاعی
🏴🏴🏴
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
Part05_کیمیاگر.mp3
10.54M
📚🎧« کـــــــتاب صــوتی»
📃:«کیمـــــــیاگـــــر»
📘: قسمـــت : 5
📝: "اثـــــــراستــــــــادرضـــامصطفــوی
🟢:ناشــر عهــــــدمانا
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
مقام محمود 17.mp3
10.7M
#مقام_محمود ۱۷
※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله.
#استاد_شجاعی | #آیتالله_ناصری
• مقام محمود یک مرتبهی رویایی نیست که هر که آنرا بخواهد، در قیامت بدان برسد!
• ابتدا در همین دنیا، در دولت درونمان، باید به این مقام برسیم، تا در قیامت اهل این مقام باشیم.
✘ دولت درون یعنی چه؟
✘ چگونه معلوم میشود در دولت درونمان به مقام محمود رسیدیم؟
استادشجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
°•🌱🕊
یه رفیقی داشته باش
که بهت راه و رسم شـهدا و اهلبیت رو یاد بده
کسی که باهاش اونجوری که خدا میخواد شادی✨
آره رفیق حواست به همه چی باشه✋🏻
°•🌱🕊
6cd932746d4dd6bf0b2066b6646f9284106becf2.mp3
9.64M
🎵📚 سلسله جلسات محبت درمانی 30
این مجموعه محبت خدا به بنده ها و محبت انسان ها با تکیه بر آیات و روایات پرداخته است.
فوق العاده زیباست از دست ندید👌..
🎵استاد شجاعی
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 کاش کم نشه سایه چادر از سر زندگی
🎙 کربلایی مسعود پیرایش
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
KayhanNews75979710412150535688264.pdf
11.71M
🏴🏴🏴
تمام صفحات
#روزنامه_کیهان
امروز شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️بزرگترین سفره نمادین حضرت رقیه سلام الله علیها
🔸دوشنبه 30 مرداد، بعد از نماز مغرب و عشاء
🇮🇷🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷🇮🇷
✒قسمت چهل و چهارم
فصل چهارم
نبرد تا آزادی خرمشهر(۴)
چه بارانی!!
تمام ابرهای سیاه هرچه داشتند یکباره خالی کردند.
زیر پای ما که تا قبل از باران، سفت و سخت بود، نرم نرم شد.
آنقدر که تبدیل به گل و شل شد
یک تکه خیس آب بودیم.
عدهای کفش کتانی داشتند و همان لحظات اول کفشهایشان از پاها جدا شد و چسبید داخل گل و پا برهنه شدند!
عدهای هم برای اینکه از شر پوتین و آب داخل آن خلاص شوند و به بیکفشها روحیه بدهند، پوتینها را از پا کندند
بندها را گره زدند و انداختند روی کولهپشتیهایشان!
دیدن این صحنه در تاریکی، زیر باران و نزدیک عراقیها من را به وجد آورده بود .
حتماً خبرهایی بود!
از نوع آن الطافی که در مرحله اول با نزول باران حاصل شده بود!
همین طور که نشسته بودیم زیر باران به حبیب نزدیک تر شدم.گفتم: "کجا هستیم؟"
گفت: "درست آمدهایم. تا حالا که خدا کمک کرده است."
گفتم: "اینجا که خبری از عراقیها نیست!؟"
حبیب، در همان تاریکی، در حالی که باران از سر و رویش میریخت، خندید و گفت: "آنها را دور زدهایم! پشت سر ما نزدیک صد تانک عراقی هست!!!"
از دور تصویر محو دهها تانک را دیدم. پراکنده بودند و ما ناباورانه از مسیری حرکت کرده بودیم که نه آنها ما را دیدند و نه ما آنها را!!!
در این فکر بودم که حتماً باید برگردیم و از عقب با تانکها درگیر شویم. اما شهبازی به حبیب گفته بود؛ هدف گردان مسلم، رسیدن به کانال گرمدشت است.
همین که خواستیم راه بیفتیم، شهبازی دوباره با حبیب تماس گرفت؛
- سلمان۵... سلمان
- سلمان۵... سلمان
- به گوشم حاجی جان! امر بفرما!
- برگرد برو سر وقت خرچنگها!
- ولی قرار بود برویم گرمدشت!!!
- وضعیت تغییر کرده. ابوذر و مقداد شروع کردهاند. اگر آفتاب بزند، خرچنگها برمیگردند به سمت گرمدشت و از پشت قیچی میشوید.
حبیب همانجا نشست.
مسئولان گروهانها را جمع کرد.
گفت: "برمیگردیم به سمت تانکهای پشت سرمان."
تعداد کمی از بچه ها در دشت گم شده بودند.
با همان تعداد موجود، تا نزدیکترین جایی که میشد، رفتیم.
حبیب گفته بود: "اول با ارپیجی و بعد با نارنجک، بیفتید به جان تانکها."
اولین موشکها به سمت آنها روانه شد و حدود ۳۰ دستگاه آتش گرفت!
شعاع آتششان دشت را روشن کرد.
آنها فرصت فرار نداشتند.
اگر هم داشتند تا خرخره توی گل، گیر کرده بودند.
هدفی ایدهآل و ساکن برای بسیجیها که از سر و کولشان بالا بروند و نارنجک بیاندازند داخل برجکشان...
◀️ ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠