eitaa logo
هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» تاسیس ۱۴٠٠/۹/۴
84 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
226 فایل
ارتباط با مدیر کانال ya110s@
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی ؛ درآغاز برنامه های همایش والدین معزز شهدا (پیشگامان بصیرت، مدافعان ولایت) 👈 جمعه ۸ دی ماه ⏰ساعت: ۳ تا ۵ بعدازظهر در دفتر مقام معظم رهبری، خیابان صفائیه برگزار میگردد و 🎙سخنران ؛ حجه الاسلام احتشام 🎤خاطره گویی و مداحی حاج علی مالکی نژاد 🇮🇷بسیج پیشکسوتان سپاه امام علی ابن ابیطالب «علیه السلام »
🍂🍃 گذشته ات رو نميتونى دوباره بنويسى، 🍂🍃 اما ميتونى يه كاغذ تميز و سفيد بردارى و آينده ات رو اونجورى كه ميخواى بنويسى! ‌‌🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوبیده مرغ آبدار و لذیذ 🍗🍗🍗🍗 مود لازم: ۷۰۰ گرم مخلوط ران و سینه مرغ (بدون پوست و استخوان) ۱ برش فلفل دلمه ای قرمز ۱ حبه سیر ۱ دسته کوچک جعفری ۲ عددپیازچه ۱ عدد پیاز کوچک کمی نمک ادویه جات دیگچه اسپایسز شامل زردچوبه ، فلفل سیاه، پاپریکا و پودر کاری زعفرون غلیظ دم شده ۳ ق غ نصف لیوان آرد سوخاری گوجه فرنگی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه ایام سالگرد شهید سلیمانی 🎥 | «پهلوان قاسمِ نامدار» 👆روایت حضور تاریخی رهبر انقلاب در منزل یک شهید کرمانی با همراهی شهید حاج قاسم سلیمانی؛ 🌷دیداری که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن گفتند «این آقای حاج قاسم از آن‌هایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاالله» 🌴در قالب شعرخوانی آقای آهنگران در ابتدای دیدار دوم دی‌ماه مردم کرمان و خوزستان با رهبر انقلاب با ما همراه باشید👇 قرارگاه فرهنگی شهدای گمنام کوه خضر(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم اکنون همایش بصیرتی در حسینیه حضرت آقا
❤️ پوستر ویژه KHAMENEI.IR برای شهید سیدرضی با عنوان «پاداش رضی» منتشر شد ✏️ رهبر انقلاب اسلامی پس از اقامه نماز بر پیکر شهید سرافراز سردار سیدرضی موسوی: 🌷 خوشا بحالش، یک عمر زحمت و تلاش، آخرش هم جایزه شهادت پروردگار عالم! ۱۴۰۲/۱۰/۷ 📥 نسخه قابل چاپ | نسخه‌ استوری
🇮🇷 مهتاب گم شد 🇮🇷 ◀️ قسمت ۱۳۷م فصل دهم نبرد فاو ۲۸. با رفتن این دو نفر؛ چند گشت دیگر انجام شد و فرماندهان اطمینان پیدا کردند که عراق هنوز جلوی خودش میدان مینی ندارد یک روز با تویوتا از خط به عقب می رفتم که به یک سه‌راهی رسیدم این نقطه به علت تمرکز آتش دشمن به سه‌راهی شهادت معروف بود هنوز چند متر با سه‌راهی فاصله داشتم که خمپاره اول زوزه‌کشان در صد متری منفجر شد گاز دادم خمپاره دوم در ۵۰ متری ماشین منفجر شد حدس زدم خمپاره سوم روی سه راهی فرود می‌آید حالا دیگر صدای خمپاره‌ای نمی‌آمد ظاهراً دیده‌بان عراقی منتظر بود که من راه بیفتم و خمپاره سوم را درخواست کند اما از جا تکان نمی‌خوردم پیدا بود که جنگ ذهنی من با دیده‌بان عراق به مرز باریکی رسیده هر دو فکر همدیگر را برای اینکه یکدیگر را ببینیم خوانده بودیم من پیچ ضبط ماشین را باز کردم و نوار مداحی روشن شد دقایقی گذشت خمپاره‌ای زوزه کشید دعوای ذهنی به نفع من رغم می‌خورد، چرا که دیده‌بان عراقی هدف را از روی سه راهی به فاصله ۵۰ متر آن جا که من ایستاده بودم کشید خمپاره در ۱۰ متری من منفجر شد شیشه‌های جلو و عقب ماشین از شدت انفجار ریخت و چند ترکش به تن تویوتا نشست معطل نکردم گازش را گرفتم و تا دیده‌بان عراقی از قبضه خمپاره بخواهد که هدف را روی سه راهی تنظیم کند از معرکه گریختم وقتی به خط برگشتم علی‌آقا و علی شاه‌حسینی هم آنجا بودند آنها خط را شلوغ کرده بودند که تا زمان عملیات طبیعی نشان دهد عراقی‌ها متقابلاً با تیربار سنگرهای ما را به گلوله بسته بودند تیرها دور و بر گونی‌ها می‌خورد علی‌آقا یک آن دراز کشید مثل این‌که تیر خورده باشد صورتش را رو به آسمان کرد و گفت: "بچه‌ها می‌خواهم متاهل بشوم!" شاه‌حسینی گفت: "چه دلِ خوشی داری؛ علی‌آقا!" علی‌آقا گفت: "اتفاقاً زن گرفتن دلِ خوش می‌خواهد" علی‌آقا این را به زبان می‌گفت ولی بعد از شهادت مصیب مجیدی دل خوشی نداشت بیشتر در صورت او اشک می‌دیم تا خنده گاهی هم جملات این‌گونه در بزنگاه‌های سخت بر زبان می‌آورد تا به بقیه روحیه بدهد گفتم: "تیربارچی عراقی هم از دل ِخوشِ تو خبر دارد که می‌خواهد حالت را بگیرد" این را که گفتم مثل تیر از چله کمان رها شد برخاست و پشت نارنجک‌انداز پلامین نشست همان دستگاه غنیمتی که در جاده فاو-بصره پیدا کرده بودیم تا آنجا که جا داشت زد تیربارچی عراقی خاموش شد علی‌آقا باز شد آن علی‌آقای بذله‌گو و خوش‌زبان: "مادر نزاییده که بخواهد دلِ خوشم را ناخوش کند" یکی دو شب به عملیات مانده بود که به محل استقرار گردان حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام در راس‌البیشه رفتم جایی در کنج خلیج فارس و حاشیه جاده ام‌القصر که پر بود از نیزار و پشه‌کوره بچه‌ها به همین علت به آن راس‌الپشه می‌گفتند بچه‌ها عجیب حال و هوایی داشتند شادی و گریه در اوج با هم عجین شده بود سربه‌سر هم می‌گذاشتند... بعدش دعا می‌خواندند و سینه می‌زدند برای عملیات جشن حنابندان راه انداخته بودند و از هم قول شفاعت می‌گرفتند 🔗ادامه دارد ... ‌‌🚩 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا