🔸دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ الْقَانِتِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ أَوْلِيَائِكَ الْمُقَرَّبِينَ بِرَأْفَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ خدایا مرا در این روز از استغفار کنندگان قرار ده و از بندگان صالح مطیع خود مقرّر فرما و هم در این روز مرا از دوستان مقرّب درگاه خود قرار ده به حق رافتت (مهربانیت) ای مهربانترین مهربانان ─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─

تند خوانی جزء 5⃣ قرآن کریم 💌 به نیابت از شهیدان عزیزمان و همه اموات، تلاوت امروز رو به حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء تقدیم میکنیم.

📸 ۸ نکته کلیدی زندگی موفق در جزء پنجم قرآن کریم 🌷۱-از خودکشی دوری کن که جایگاهت آتش جهنم خواهد بود. (نساء ۲۹_۳۰) 🌷۲- از فخرفروشی و تکبر دوری کن که خداوند دوست نمی دارد. (نساء۳۶) 🌷۳-در اموال دیگران تصرف نکن مگر از راه معاملات صحیح . (نساء ۲۹) 🌷۴- برای رفع اختلاف و جدایی همسران،داوری از دو طرف بین آنها داوری کندتا مشکل رفع شود.(نساء ۳۵) 🌷۵- اگر در امور دینی اختلاف پیدا کردی آن را به قرآن و پیامبر عرضه کن تا راه پیدا کنی.(نساء ۵۹) 🌷۶-برای توبه کردن،پیامبر را واسطه قرار بده تا طلب آمرزش کندکه خدادر اینصورت توبه را می پذیرد. (نساء ۶۴) 🌷۷- برای کسب روزی به نقاط دیگرغیر از شهر خود ،مهاجرت کن.(نساء ۹۷) 🌷۸-به عدالت رفتار کن و حق را بگو ولو به زیان خود،پدرومادر و یا اقوام تو باشد. (نساء۱۴۲) 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

#انسان_شناسی ۱۱۲ #استاد_شجاعی #حجه‌الاسلام_مؤمنی ▪️بعضی‌ها چطور در اوج خیانت‌ها و خطاهای دیگران، هرگز قلبشان با دیگران درگیر نشده، و رهایِ رها از هر حاشیه‌ای زندگی می‌کنند؟ ▫️چرا بعضی‌ها همیشه باطنِ هر اتفاقی را چه در ظاهر تلخ، چه در ظاهر شیرین "خیر" می‌بینند؟ 🤗چطور بعضی‌ها اینقدر شاد و امیدوارند؟ 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

🌸🍃✨🌸✨🍃🌸 خواهران گرامی به همراه دختران گلتان دعوتید به 👇👇👇👇👇 سفره افطاری #ضیافت_نور ✨✨ حضور تک تک شما عزیزان مایه ی خرسندی است . این مراسم به همت هیئت بانوان پیشکسوت زینبی «س» و سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت بصورت مشترک با برنامه های متنوع فرهنگی برگزار میگردد .‌ 🔶 مدیحه سرایی سرکار خانم شرفی 🔷 کارگاه عوامل موثر در پایداری خانواده و پیشگیری از طلاق سرکار خانم فرضی 📽 همراه با روایتگری مادر بزرگوار شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع 🌸 تجلیل از دختران روزه اولی که ثبت نام کردند و تقدیم هدیه . 💠 اقامه نماز جماعت 🗓 زمان : شنبه ۲۶ اسفند ماه ⏰ ساعت : ۱۶:۳۰ 🏡مکان: حسینیه شهدای گمنام کوه خضر نبی «علیه السلام » ❌عزیزانی که کارت بسیج پیشکسوتان ندارند ۲ قطعه عکس با کپی کارت ملی همراه داشته باشند تا صدور کارت برایشان اقدام شود ❌ 👈شماره کارت هیئت جهت واریزی نذورات سفره افطاری 💳 6037997750006133 ⬅️ لطفا واریزی را به شماره همراه ۰۹۱۲۵۵۳۳۰۱۸ پیامک کنید. خواهران عزیزی که نذری غیر نقدی دارند حتما اعلام نمایند . ✅ جهت بهره مندی از مراسم لطفا راس ساعت ۱۶:۳۰حضور بهم رسانید ✅ 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

نوروزِ دل مؤمن ، ماه رمضان است ... سلام✋ #اول_هفته_تون_پر_نور💫 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠

#نوای_مهدوی 🔸دارم‌ می‌چینم سفره‌ی هفت سین اما... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ➖➖➖➖➖➖➖ امـــــامـ زمـــانـــے شــــو 🆔 @montazerane_zohour

📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز 💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر 🍂قسمت چهلم 📝هدیه روسری گل سرخ♡ 🌱پسرم علی تازه متولد شده بود و دخترانم؛ حکیمه و فرشته کوچک بودند و جز بازی کاری نداشتند. کارم زیاد بود و مشغله ام با وجود سه فرزندم بیشتر شده بود و علاوه بر خانه داری در دامداری و کشاورزی نیز کمک حال همسرم بودم آن زمان خبری از پوشک بچه و این طور چیزها نبود و مجبور بودیم برای بچه ها از ضایعات پارچه ها، چیز مناسبی درست کنیم که با هر بار مصرف، نیاز به شستشو داشتند. 🌷صبح روزی با یک تشت لباس روی سر و یک سطل کهنه نوزاد در دست به چشمه کنار منزل مادرم آمدم. تندتند لباسها را به آب میزدم و خدا خدا میکردم که پسرم بیدار نشود، شستن لباس ها که تمام شد مشغول کهنه شویی شدم گرم کار بودم که ناگهان دستی مردانه از پشت موهای پیشانیم را گرفت ترسیدم و از جا پریدم با دستانی پر از کف صابون برخاستم و سر چرخاندم، 🌱 ناگاه محمد را دیدم و با عصبانیت فریاد کشیدم این چه شوخی زشتی است که میکنی، نگفتی از ترس زهره ترک می شوم؟ محمّد :گفت کار زشت را تو کردی نه من پرسیدم چه کار زشتی؟ گفت: از آن زلف پریشانت بپرس که با جلوه گری عاقبتت را به باد فنا میدهد. گفتم :مویم را رها کن ،محمد به خدا هزار تا کار دارم 🌷گفت: از این به بعد به جای محبوبه مغضوبه صدایت خواهم زد پرسیدم مگر از عمد کرده ام که این گونه عتابم میکنی؟! با عصبانیت زلفم را زیر روسری ام پنهان کرد و با انگشت اشاره تذکر داد حواست به خودت باشد، اگر دفعه دیگر از دید نامحرم زلف گجت را نپوشانی خودم موی سرت را از ته میتراشم تا ادبت کنم. 🌱به گریه که افتادم کنارم نشست و گفت: آبجی محبوبه! به خدا قسم به خاطر خودت میگویم حتی اگر یک تار مویت را نامحرم ببیند روز قیامت از همان یک تار مو آویزانت میکنند و آنجا میفهمی چه میگویم. این جمله خیلی تنم را لرزاند سریع موهایم را زیر روسری جمع کردم و گفتم: به روی چشم قول میدهم از این به بعد حتی یک تار مویم را نشان کسی ندهم محمد تحسینم کرد و از عذاب قبر و قیامت سخن گفت 🌷 مدتی ازاین ماجراگذشت روزی از شیردوشی گوسفندان بر می گشتم که محمد را کنار درخت توت چشمه حیاطمان دیدم با شوق سلامی داد و پرسید: آبجی زلف پریشانت کجاست؟ گفتم: آن قدر مرا از عذاب بی حجابی ترساندی که#حجاب ملکه ذهنم شد محمّد با شنیدن این جمله لبخندی زد و از جیب کاپشن اش روسری گل سرخ داری درآورد و به من هدیه داد... ادامه دارد ..... 🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س 👇👇 〰💠〰🌸〰💠 @Heiat1400_p_zeinaby 〰💠〰🌸〰💠